خب خب تجربه زایمان سزارین من :
دوستای خوشگلم قبل خوندن این تاپیک برید تاپیک قبلی رو بخونید چون اینا بهم متصلن❤️
1_خب در اول بگم که من ماما آنلاین داشتم
یعنی به گروه خانم آبادی ورزش میکردم کلی اطلاعات کسب کردم
میتونم بگم بهتررررین و فوق العاده ترین دوره آنلاینی بود که خریدم و افسوسم این هست که چرا زودتر باهاشون آشنا نشدم
این دوره منو با کل روند بارداری و زایمان آشنا کرد و فهمیدم اصلا با خودم چند چندم و همین قضیه و با ورزش ها اطلاعات مفید باعث شد بدن من آماده باشه
2_دوم اینکه هممون می‌دونیم ما مادر اولی ها تجربه اولمون هست و خب ترس و استرس داریم
نمیشه گفت خب کلا حذف کرد ولی تا حد امکان به ترس و استرس تون غلبه کنید و به وزنی که سونوگرافی میگه اعتمادی نکنید
که فشار روانی مثل من براتون ایجاد نکنه
این از این
این قسمت رو خلاصه وار بگم که
من با پیاده روی و ورزش های مفیدی که کرده بودم بدنم به شدت آماده شده بود
سونو گرافی که می‌رفتم میگفتن نینیه تپلیه
خواهی داشت وزنش خوب بود
تا اینکه ۳۸ هفته رفتم سونو گفتن بچه ماشاالله ۴/۱۰۰ هستش من به کلی فرو ریختم
چون هفته ای ۲۰۰ گرم بچه اضافه میکنه
گفتم تا ۴۰ هفته میشع ۴/۵۰۰
دیگ خودم رو باختم از لحاظ ذهنی بهم ریختم
گفتم نمیتونم ۴/۵۰۰ زایمان کنم هم درد طبیعی میکشم هم درد سزارین
اینجوری شد که با وزنی که ۳۸ هفته سونو گفته بود ۴/۱۰۰ سزارین اختیاری
#تجربه_زایمان #سزاربن
بقیش تو کامنتا می‌نویسم

۳ پاسخ

چقدر بود وزنش

وزنش کمتر بود؟
منم استرس دارم خیلی تپلی شه بعد هم درد طبیعی رو بکشم هم سزارین
یا موقع طبیعی خیلی اذیت شم
دقیق عین شما گفتم هفته های آخر دوباره برم سونو زیاد بود برم سزارین اختیاری

سوند درد داشت

سوال های مرتبط

مامان حُـسـیـن‌جانم ✨ مامان حُـسـیـن‌جانم ✨ ۳ ماهگی
من امروز که یکماه از زایمانم گذشت
اومدم یکسری تجربه هام رو درباره زایمان طبیعی بهتون بگم
امیدوارم مفید باشه ☺️

اول بگم که من از ۲۰ هفته یوگای بارداری میرفتم و
از ۲۹ هفته ورزش های لگنی رو شروع کردم
سه روز در هفته ورزش میکردم یکساعت
از هفته ۳۶ به بعد هم گل مغربی و آبزن مصرف میکردم
و خاکشیر و دمنوش گل گاو زبان خیلی رقیق
دونه به هم هرروز لعابش رو می‌خوردم

این شد که روز زایمان ماما گفت چقدر دهانه رحمت نرمه
بااینکه هنوز اصلا سر بچه هم نیومده بود پایین ...
از تاثیر ورزش ها هم باید بگم که روز زایمان واقعا کمکم کرد
و الان خداروشکر دچار عوارض تکرر و بی اختیاری ادرار نشدم
البته نمی‌دونم شاید در آینده بشم 😂
اما تا الان راضی ام که اون همه ورزش و پیاده روی میکردم
واقعا بعد زایمان نه کمردرد نه دل درد نداشتم
درد بخیه ها هم تا چند روز یکم اذیت میکرد ولی
غیر قابل تحمل نبود اصلا ....
من اصلا قصدم از این تاپیک این نیست که بگم حتما برید طبیعی
اما اگر مثل من دوست دارید زود مستقل بشید
و کمکی هم ندارید ، زایمان طبیعی واقعا خوبه 😍
درد زایمان طبیعی زیاده اما من معتقدم خدا توانش رو
به مامانا میده 🤌☺️

اگر سوالی داشتید همینجا ازم بپرسید تاجایی که بتونم
راهنمایی میکنم ☺️☺️
مامان نینی رزا 💚 مامان نینی رزا 💚 ۲ ماهگی
7_ من بی حسی از کمر گرفتم یه پوئن مثبتش این بود که وقتی جراحی تموم شد و من آوردن تو اتاقم ، دومین تخلیه خون محل سزارین که انجام میدن بدون درد بود چون بی حس بودم و پوئن مثبت بعدی اینکه میتونی روند زایمان رو بدونی و بعد بدنیا اومدن بچه رو ببینی پوئن منفی که داشت این بود من تو عمرم کمر درد نکشیده بودم حتی دوران بارداری مثل قرقی بودم ولی بعد زایمان کمر دارم و مثل سابق نمیتونم به جای سفت و.. راحت بشینم
8_من قبل بارداری شکم داشتم و همین قضیه دوران نقاهت منو کمی سخت کرد
چون موقعی شیردهی نشسته شیر میدادم و این باعث شد زخم من دیرتر خوب بشه و خون آبه بیاد البته به من گفتن که حساسیت به نخ بخیس
9_من با دوره آنلاینی که گرفته بودم کاملا با روند زایمان چه طبیعی و سزارین آشنا بودم به خاطر همین با آمادگی رفتم
پس حتما کمپوت انجیر و گلابی پیشتون باشه تا زودتر پی پی کنید تا زودتر مرخص بشید
برای منم همینطور شد و سریع مرخص شدم
وسیله اضافی هم نبرید چون بیمارستان خصوصی
مامان محمد حسن💙💙💙 مامان محمد حسن💙💙💙 ۳ ماهگی
مامان آیه مامان آیه ۳ ماهگی
تجربه زایمان
قسمت اول
من زایمانم طبیعی بود
این تجربه ای که دارم تعریف میکنم به معنی این نیست که میگم زایمان طبیعی بد هست یا خوب…
هرکی باید با توجه به روحیات خودش و البته مشورت با پزشک‌ نوع زایمانش رو انتخاب کنه ، و این به نظرم بهترین راهه! تجربه من صرفا تجربه منه و امیدوارم برای کسی اتفاق نیوفته….
من هفته ٢٣ بارداري با طول سرويكس ١٩ سركلاژ شدم با استراحت نسبي بيرون رفتن هم در حد دكتر رفتن بود
و ٣٧ هفته سركلاژم رو باز كردم، اين مدت پياده روي و ورزش هايي كه ماما همراهم بهم داده بود رو انجام ميدادم
از دم نوش و خوردنى هايي كه ميگن براي باز شدن دهانه رحم خوبه هم اصلا استفاده نكردم چون شنيده بودم باعث ميشه كه جنين مدفوع كنه، حالا درست و غلطش رو نميدونم ولى من استفاده نكردم،
هفته بعد رفتم براي معاينه که دکترم گفت دهانه رحمت ۲ رو به ۳ سانت باز شده! و کاملا لگنت مناسب زایمان طبیعی هست.
و من بدون درد به ۲ سانت رسیده بودم
از اون روز با انگیزه تر ورزش میکردم و امیدوار بودم تا فرداش زایمان میکنم
مامان نینی رزا 💚 مامان نینی رزا 💚 ۲ ماهگی
سلام بچه‌ها چطورین خوبین انقدر سرم شلوغ بود و وقت نداشتم که بعد از چهل روز بالاخره اومدم تجربه زایمانم بگم😁
اولش بگم که اینجا نه جای رمان نویسی هست نه وقتش هست که من پارت ۱ پارت ۲ ‌بنویسم
می‌خوام هر تجربه مفیدی که داشتم و بدردم خورده رو و اونجا به کارم اومده رو بگم و هر چیزی که احساس میکنم تجربه خوبی نبوده و گوشزد کنم
اینکه بیام بگم وارد که شدم ترسیدم وای جیغ کشیدم
مردم از درد و....
همچنین چیزی نداریم 🙂🤌
پس اگه فکر میکنید که اگه تجربه من براتون مفید خواهد بود بخونید
اول اینکه تاکید میکنم بدن هرکس با هرکسی متفاوته
نمیشه گفت چیزی که برای من اتفاق افتاده صرفا همه سزارین ها همینه
پس در حد آگاه شدن گوشه ذهنتون بسپارید خوشگلای من
دوم اینکه بالاخره چه طبیعی و چه سزارین
درد خواهید داشت یعنی زایمان کاملا بدون درد نداریم حالا اون درد بستگی به عوامل مختلف یا کم خواهد بود یا زیاد
اینارو نوشتم که بدونید قرارع چیا بخونید و اگه فکر میکنید براتون مفید خواهد بود بخونید ❤️❤️
تاپیک بعدی تجربم رو می‌نویسم ❤️
مامان 🤍🫧نها مامان 🤍🫧نها ۳ ماهگی
🌿تجربه زایمان سزارین
پارت سوم
هروقت درد داشتم فقط دست مامانم رو با تموم وجود فشار میدادم احساس میکردم استخون دستش دیگه داره می‌شکنه آنقدر زور میزدم 🥺
ساعت۷ صبح شد و همچنان داشتم دردها رو که بیشتر میشدن تحمل میکردم که خداروشکر شیفت هم ماماها هم دکترم عوض شدن 😮‍💨
موقعی که ماما ها داشتن شیفت عوض میکردم و بالا سرم بودن شنیدم که به هم میگفتن این دختر رو دیروز بستری کردیم حتی یه سانتم باز نبوده و خانم دکتر بهمون گفته من کاری به این ندارم که باز هست یا نه تو شیفت من یعنی همون ساعت ۷روز پنجشنبه باید زایمان کنه😑
خود ماما ها به هم میگفتن اصلا این چیزی که خانم دکتر گفته امکان نداره 😶هیچی دیگه خدارو شکر یعنی هزار بار خدارو شکر که شیفت عوض شد
خلاصه دردهام نزدیک ساعت۸صبح به اندازه زیاد بود که هروقت درد داشتم طوری داد میزدم که انگاری می‌خوام زایمان کنم🥺
هر وقت درد داشتم داد ماما ها رو صدا میکردم میگفتم تورو خدا منو ببرید سزارین وگرنه خودمو از این تخت پرت میکنم پایین یه کاری دست خودم و خودتون میدم 😅🥲تا اینکه ماما اومد از بچه که نوار قلب گرفت گفت ضربان قلب بچه‌ت نرمال نیست 🥺
منم میگفتم خب منتظر چی هستی باید سزارین بشم جونش در خطره
می‌گفت من که نمیتونم بگم بری واسه سزارین باید دکتر بگه
هیچی دیگه دکترم که اومد نوار قلب رو که دید گفت نه طبیعی واسه پاره شدن کیسه آبه 🫤گفت یه نوار دیگه بگیر که مطمئن بشیم
نوار قلب بعدی رو که گرفتن همون جور بود ضربان قلبه نرمال نبود😥
مامان آوش مامان آوش ۳ ماهگی
سلام دوستان تجربه خودم از زایمانم رو میزارم براتون انشالله به دردتون بخوره :
من کیسه آبم توی 39 هفته و 4 روز پاره شد و هیچ دردی نداشتم ساعت 6 و 40 دیقه شب رفتم بیمارستان دهانه رحمم یک سانت بود و اینو بگم من ترس از معاینه داشتم واسه کسایی که ترس معاینه دارن اصلا توصیه نمیکنم زایمان طبیعی رو چون هر یک ساعت میان معاینه میکنن و من برای من خیلی خیلی بد بود بهم دوبار آمپول فشار زدن و دهانه رحم من تا فرداها دوبار آمپول فشار بازم باز نشد کپسول هم گذاشتن و باز نشد 20 ساعت با کیسه آب پاره نگهم داشتن بعد بردن سزارین درکل فوق العاده سخت بود چون من درد داشتم ولی پرستارا میگفتن طبق دستگاه این دردا درد زایمان نیست . خلاصه فقط سزارین 👌😍 من راضی بودم چون درد جفتش کشیدم و ترجیحم سزارینه. و البته چون 20 ساعت با کیسه آب پاره نگهم داشتن بچم عفونت خونی گرفت و 12 روز بستری بود منم همراهش بودم . خلاصه که به شدت زایمان سختی داشتم و اینم بگم قبلش خیلی راجب بیمارستان تحقیق کردم اما خب دیگه به شانسم هست .... روزای بد من گذشت خداروشکر ... اما خواهرانه میگم خیلی خیلی به بیمارستانی که میرید توجه کنید و به خودتون ببینید واقعا توانایی چه زایمانی رو دارید .. .... انشالله که همیشه خیر باشه براتون . تجربه زایمان هیچوقت از یاد نمیره ❤️🌻
مامان مانلی مامان مانلی ۲ ماهگی
خانوما سلام من می‌خوام بلاخره تجربه زایمانمو بنویسم براتون 😃
امشب دخترم خوابیده گفتم بنویسم براتون
پارت اول
من ۳۲ هفته رفتم سونو و سونو گفت بچه بریچه منم خودمو آماده کرده بودم برا سزارین ولی ۳۶ هفته که رفتم باز سونو گفت سفالیک شده و بچه چرخیده ولی سرش هنوز داخل لگن نیست تو این مدت من هی پیاده روی میکردم و کم و بیش ورزش میکردم تا اینکه ۳۸ هفته رفتم پیش دکتر و معاینم کرد گفت دهانه رحمت به زور ۱ سانت بازه و دهانه رحمت هنوز بلنده و کوتاه نشده و گفت روزی ۱و نیم ساعت تا ۲ساعت پیاده روی کنم منم برگشتم و بطور جدی شروع کردم به پیاده روی و ورزش؛ شیاف گل مغربی شبی ۲تا ؛ دمنوش تخم شویدم می‌خوردم ولی دریغ از یه درد کوچولو 🙃🥲
تا اینکه ۳بهمن که ۴۰هفتم تموم میشد رفتم بیمارستان فرقانی از صبحشم بچم هیچ حرکتی نداشت و حسابی ترسیده بودم رفتم اونجا و معاینم کردن و نوار قلب گرفتن از بچه که گفتن خوبه و برو خونه تا شنبه یکشنبه که میشدم ۴۰ هفته و ۴ روز برم برا بستری
برگشتم خونه و فرداش رفتم بهداشت. اونجا وقتی دیدن ۴۰ هفتم تکمیل شده گفتن اصلا ریسک نکنم و برم بستری بشم و نامه ارجاع فوری دادن بهم
مامان 🤍🫧نها مامان 🤍🫧نها ۳ ماهگی
🌿تجربه زایمان سزارین
پارت اول
الان یکم وقت دارم از تجربه زایمانم براتون میگم😅
بهداشت بهم گفت ۴۰هفته که شدی بیا نامه بهت بدم بری بیمارستان
من با نامه ۴۰هفته رفتم بیمارستان دل تو دلم نبود که اون روز قراره زایمان کنم😅. البته فک میکردم زایمان خیلی راحته ولی برعکس برای منی که هم طبیعی هم سزارین رو تجربه کردم سخت بود😥
بیمارستان که رفتم معاینه کردن گفتن حتی نیم سانتم باز نیستی بستری نمیشی برو خونه یک هفته فرصت داری 😐 این یک هفته رو هم ورزش کن رابطه داشته باش ماساژ و ....خلاصه از این حرفا رفتم خونه خیلی ناراحت بودم که زایمان نکردم چون فک میکردم که اون یک هفته مثل یک سال برام میگذره 🫤همینه که خونه رسیدم رفتم حیاط شروع کردم به پیاده رویی سفت و سخت 😂سه ساعت تمام تو حیاط پیاده رویی کردم
هیچی دیگه دو روز گذشت صبح روز چهارشنبه بود که از خواب پاشدم احساس کردم که حرکت بچه‌م کم شده تا ظهر صبر کردم بهتر نشد واسه همین رفتم بیمارستان و نوار قلب و معاینه انجام شد ماماها گفتن هنوز باز نیستی و مشکلی نداری هنوز همون یک هفته رو وقت داری ولی گفت حالا صبر کن دکتر هم بیاد ببینم اون چی میگه
همین که دکتر اومد ماما بهش گفت که ۴۰ هفته و ۲دوز هستم اصلا به من هم یه نگاه نکرد و گفت باید بستری بشه منی که حتی نیم سانت هم باز نبودم🥲
خلاصه لباس پوشیدم و رفتم اتاق همین که رفتم یه لیوان آب بهم دادن که گفتن قرص رو داخلش حل کردم تا ته نشین نشده زودی بخور
خلاصه ۳تا از این قرص ها به فاصله ۲ساعت بهم دادن
و باز منی که اصلا رحمم باز نشد و....🫠
مامان امیرعلی جانم🧸 مامان امیرعلی جانم🧸 ۱ ماهگی
زایمان طبیعی پارت 1
سلام به همگی
خب بالاخره فرصت شد تجربه ی زایمانم رو بزارم
من میخواستم اینکارو انجام ندم اما چند تا دلیل داشتم و مهمترینش این بود که کنار بقیه تاپیک هام ، تجربم هم یادگاری بمونه
و دلیل مهم بعدی اینکه یه سری نکات بگم و بقیه رو اگاه کنم.
خب یک سری از دوستان میدونن که من انتخابم زایمان طبیعی بود و بخاطر قد بلند و لگنم بهم گفتن که میتونی
ترجیحم طبیعی بود دلیلمم این بود که چیزی که خدا برای ما صلاح دیده قطعا بهتره مگه اینکه به هردلیلی خود خدا نخاد که در اون حالت من اصرار نمیکنم و میسپارم به خودش .
بچه ی من از اول تا هفته ی 38 بریچ بود و این احتمال رو میدادم که سز بشم .
روز 38 و یک روز سونو گفت چرخیده ولی دکتر گفت سرش فیکس نشده و دهانه رحمت بسته است .
تا 40 هفته و 3 روز صبر کردم ، پیاده روی ، اسکات ، پله ، کارای خونه ، کلا فعالیت داشتم
بعد 40 هفته و سه روز دکتر بهم گفت بیا بستری شو
دقیقا روز دهم ماه رمضان و 21 اسفند 1403
چون نمیدونستم که طبیعی میشه یا سزارین از شب قبلش چیزی نخوردم ساعت هشت و نیم بعد از چهار بار بالا اوردن اسید معدم از شدت گرسنگی ، با همسر و مادرم رسیدیم بیمارستان
مامان نینی رزا 💚 مامان نینی رزا 💚 ۲ ماهگی
سزارین اختیاری خواستم
و تو هفته ۳۹ احتمالا با وزن ۴/۳۰۰ رفتم ک سزارین بشم
همون شب قبل عمل هم درد داشتم.. صبح که رفتیم بیمارستان پاستور بهم ان اس تی وصل کردن و دستگاه داشت درد نشون میداد درحالی که من هیچ دردی نداشتم و معاینم کردن دهانه رحمم یک سانت و نیم باز بود یه رب بعد دهانه رحمم ۲ سانت بود ×(اینارو میگم بدونید که من با ورزش و پیاده روی که داشتم هر یه رب داشت دهانه رحمم باز میشد یعنی قشنگ و سریع میتونستم طبیعی زایمان کنم )×
بعدش آماده شدم و سزارین شدم
موقعی که بچه بدنیا اومد وزن نینی ۳/۶۰۰ بود 😐😐😐😐
پس به هیچ عنواااااان به وزن سونو اعتماد نکنید
یعنی اگه اینجوری نبود و من فشار روانی نمیکشبدم به خاطر وزن الکی بالا
الان راحت طبیعی زایمان کرده بودم
با اینکه میتونستم سریع زایمان طبیعی انجام بدم
ولی از سزارینم پشیمون نیستم
این از این
3_من بیمارستان خصوصی زایمان کردم و به شددددت راضیم هزار بار هم برگردم عقب بازم خصوصی انتخاب میکنم چون اونجا دست بیمار بازه و هرکاری و هرچی بخواد براش انجام میدن کلا رفتار و پرسنل و رسیدگی خوب بود نمیگم همه بیمارستان ها ولی بعضی از دولتی ها واقعا با آدم مثل برده رفتار میکنن و از لحاظ روانی بیمار رو اذیت میکنن جوری که بیمار درد زایمان یادش میرع ولی بازم میگم همه بیمارستان ها اینجور نیستن یه خوبی بیمارستان خصوصی اینه که آتلیه داره میتونید از روند زایمان و .. فیلم برداری کنید و از نینی اتاق عمل کلی عکس و فیلم میگیرن و این هم خیلی خوب بود
4_من پمپ درد گرفتم که تا ۶۰ ۷۰ درصد درد کاهش داد اگه آستانه تحمل درد بالایی دارید نگیرید هم مشکلی ندارع