امروز رفتم پارک کنار خونه مادر شوهرم ی بلوچ اونجا بود با دختره دوست شدم و خیلی گرم حرف زدن بودیم ک یهو دیدم چندتا پسر اومدن تو پارک و با بچم بازی کردن من یهو گفتم ب دختره اینا همسایه تون هستن گفت نه اینجا بهزیستیه ای بچه ها مادر پدر ندارن !!
یکیشون پشت سرش بود گفت خاله نگووو
خاله نباید اینارو به کسی بگی پسره خیلی خوشگل بود
آخ ک چقدر دلم شکست دختره هم می‌گفت عزیزممم عزیزممم
بعد یهو مربیشون صداشون کرد رفتن خیلی سخته گفتم چقدر روحیه شون خرد میشه ماها خیلی ناشکریم بخدا هیچی سخت تر از این ک یتیم بزرگ بشی نیست ب دختره گفتم چقدر اینا تا آخر عمر روحیه شون داغونه

۵ پاسخ

وای خدای من
ان شاالله برا تک تکشون خونواده های خوب پیدا بشن و به سرپرستی ببرنشون
خیلی وقتا میگم نکنه حکمت این همه نازایی اینه که این بچه ها بی سرپرست نمونن
ای کاش شرایط سرپرستی رو انقدر سخت نمیکردن

قلبم به درد اومد😔😔😔.

🥺🥺🥺

دیگه هرکی ی جور امتحان میشه تو دنیا ...

خیلی سخته ناراحت شدم🥲😞

مقالات مرتبط

چگونه کودک را از پوشک بگیریم
چگونه کودک را از پوشک بگیریم ؟+ فرآیند سه روزه
از پوشک گرفتن کودک چقدر زمان می‌برد
از پوشک گرفتن کودک چقدر زمان می‌برد ؟
میزان بازی مورد نیاز کودکان
میزان بازی مورد نیاز کودکان در سنین مختلف
چرا حوصله بازی با کودکم را ندارم؟
چرا حوصله بازی با کودکم را ندارم؟

سوال های مرتبط

مامان آیهان مامان آیهان ۲ سالگی
بچهایی که میدونن بهتون گقته بودم پسرم تو سرش توده داشت باید عمل میشد خواهر شوهرم زنگ نزد دیروز شوهرم گفت بیا بریم خونشون گفتم نمیام پسرم رو برده بودم بیرون یهو دیدم دم در خونمون هستن اومدن بالا بهش گله کردم گفتم خوبه اومدی وگرنه نمیخواستم بیام به این دلیل گفت من نمیدونستم گفتم مادرت آب میخوره به تو میگه بد گفتم بهش مگه بهتر از کینه تو دلم بود که
مشاهده ۲ پاسخ دیگر
مامان حاج محمد مامان حاج محمد ۲ سالگی
بچه ها راسته ک میگن چیزای ترش جنسیت پسره و چیزای شیرین دختره
مشاهده ۱۳ پاسخ دیگر
مامان رادین مامان رادین ۲ سالگی
مامان ها این دو سه روزه خیلی نق زدم بابت مریضی غذا نخوردن رادین حالا بیاین یچیز بامزه بگم.
رادین نشسته بود با خودش حرف میزد میگفت پسر باباجون پسر باباجون. گفتیم پسر باباجون کیه؟ گفت رادین. من ازش پرسیدم دیگه کی پسر باباجونه؟ گفت عمو گفتم دیگه کی؟ (توقع داشتم الان بگه باباحمید) گفت عمه 😂😂😂😂 گفتم دیگه کی پسر باباجونه؟ گفت مامان جون 😂😂😂😂😂😂😂
واااای خداااا بچه ها چقدر دنیاشون قشنگ و بامزه اس
مشاهده ۱ پاسخ دیگر
مامان نورا مامان نورا ۲ سالگی
خانما کسی می دونه جواب بده

امشب دخترم و بردم پارک یه دختره سوار تاب بود با سرعت بازی میکرد دخترم یهو از سرسره پرید جلوش دیگه نفهمیدم چی شد نمیدونم با پا یا تاب محکم خورد تو صورتش از دو تا سوراخ بینیش خون اومد و بینیش الان ورم دارم لب پایینشم بشدت ورم کرده
بردم دکتر گفت شنبه یه عکس بگیر ممکنه شکسته باشه
از استرس دارم دیوونه میشم
مشاهده ۴ پاسخ دیگر
مامان تیام👼 مامان تیام👼 ۲ سالگی
سلام پیرو پیام قبلی خودم در مورد تیام خودم حس کردم از تنهایی یا کم رفتن بیرونه 😅 دیشب به شوهرم گفتم گفت تیام که اکثرا میره مگه بقیه همش میرن 😅
حالا زنگ زدم بهش علکی گفتم😂😂😂😂
زنگ زدم مشاوره داستان تعریف کرد گفت با کسی که هم سن و سال تیامه رفت و آمد دارید گفتم نه گفت خوب یه اشتباهه اینه باید سعی کنید تو دوستان مناسب کسایی که مثلا هم سن پسر شماست ترجیحا پسر هم باشه رفت و آمد کنید 😅😂 چون میگفت بچه دوستم دختره
بعد گفتم مشاوره گفت دختر با پسر فرق داره چون به شوهرم میگه فک میکنه من بلد نیستم 😅😂😂گفت اره درسته
بعد گفتم باید تایم بیشتر بچه ببرید بیرون و تایم بیشتری بذارید
بچه تو خونه تنهاست و همبازی نداره هیجانی برخورد میکنه نه اینکه تو میگی هول میشه نه😅😂😂😂
بعد در مورد دیشب هی میگفت باید بهش یاد میدادی
گفتم مشاوره گفت دیشب که بچه بردی تایم یک ساعت براش کم بوده چون نیاز ارضا نشده لج و گریه کرده شما باید یک ساعت دیگه هم زمان میذاشتنین 😅😂😂😂دیدم میگه اره واقعا عجله کردیم این مردا چرا ما میگیم قبول ندارن 😅😂😂😂حالا مشاوره خواستین در خدمتتونم
مشاهده ۸ پاسخ دیگر
مامان نفسی مامان نفسی ۲ سالگی
بچه ها این مادر هلما بود از شوهرش جدا شده بود از خودش و دخترش عکس میزاش خبری ازش نیس میگف با یکی آشنا شدم رفت ک رفت 😁یهو یادش افتادم🤣
مامان تیام👼 مامان تیام👼 ۲ سالگی
سلام خونه قبلیمون نزدیکه پارک شهرمون بود اکثرا اوقات تیامو میبردم پارک یعنی با ماشینش می اومدیم تو کوچه دور بزنیم میرسیدم به پارک بود و بازی میکرد می اومدیم خونه اینجا اومدم هم راهم یکم دور شده باز میشه رفت و اینکه الان هوا سرده خیلی کم میبرم ولی یه اون دفعه بردم پارک موقع برگشت کلی هم بود گریه به زور آوردم هوا با اینکه سرد شده بود میگفت بمونم دیشب بردم شهر بازی باز گریه لج که اشکش در اومد بعد انگار هول میشد مثلا باید از این سمت سر سره بره ااز وسط میرفت قبلا اینجوری نبود شوهرم میگه باید بهش بیشتر یاد بدی حالا طبیعی یا نه
من میگم شاید تنهاست یا خیلی فعلا بیرون نمیره اینجوری بچه ها میبینه دیگه خیلی هول میشه راهکاری دارید ولی خودمون هستیم خوبه حرف گوش میده
و
مشاهده ۴ پاسخ دیگر
مامان رايان مامان رايان ۲ سالگی
باورم نمیشه کمتر از یک ماه دیگه تولد دوسالگی پسرمه
خیلی سختی کشیدم این دوسال ولی میدونم بزرگترین نعمتیه ک خدا ب من داده و باید شکرگذار باشم .چقدر مادر شدن عجیبه
واقعا انگار یه غم شیرین تو دلته ک هر چقدر ناراحت باشی بازم با نگاه کردن ب بچه قلبت اروم‌میگیره
خدایا هزاران بار شکر برای وجود پسرم
خدایا نگهدار همه بچه ها باش و سایه پدر و مادر از سر فرزنداشون‌ کم نکن❤️
مشاهده ۷ پاسخ دیگر
مامان مملی مامان مملی ۱ سالگی
تنها چیزی ک خوشحالم میکنه اینه ک حداقل چند ماهی نزدیک اون یکی پسرم هستم اگه باباش اجازه بده هر وقت دلش خواست بیاد پیشم ببینمش این یکی بچمم خوشحال میشه اونجا مامانمو میبینه و هر روز میبرمش پارک و خانه بازی میتونه بازی کنه بلکه زبان باز کنه حرف بزنه اینجا ک همش تو خونه تنها بودیم و گوشی بازی میکرد دلم به اینا خوشه وگرنه میمردم از غصه
مشاهده ۷ پاسخ دیگر
مامان آرمان مامان آرمان ۲ سالگی
یه آقا پسری رو امروز وسط آتیش بازیا دیدم
۱۲ سالش بود
یه لحظه نگاهش کردم گفتم چقد شبیه آینده‌ی آرمان
همون لحظه پشت پشتی اومد خورد به پسرم دوتایی افتادن زمین، بلند شد آرمان رو هم بلند کرد، ۵ ۶ بار گفت خاله واقعا نمیدونم چی بگم از عمد نبود معذرت میخوام، فقط خیره شدم بودم بهش دستشم گرفته بودم،به خودم اومدم بهش گفتم نه عزیزم اشکالی نداره، بعدش با آرمان دوس شد دوتایی فقط آتیش بازی کردن، مثل ارمان مودددب،سفید،ریزه میزه، خیره بودم به دوتاشون که پرسیدم چندسالته؟گفت ۱۲ گفتم اسمت چیه گف آرمان دلم ریخت، گفتم تو خیلی شبیه پسر منی، گفت اره منم همین فکرو میکنم، میرفت میومد دستمو میگرفت برام از خودش میگفت،مثلا گف خاله من ۲۴ کیلوعم، ببین مچ دستم چه نازکه🥺یه کارتیه هم انداخته بود جفت کارتیه پسر من
احساس کردم تو زمان سفر کردم...دلم پیشش جا موند...
مشاهده ۵ پاسخ دیگر
مامان محمد متینم مامان محمد متینم ۲ سالگی
سلام خانم ها
بچه ها من شکست خوردم از پوشک گرفتن
ماجرا اینک بچم از ۱۰ شب ک میخوابید تا ۹صبح جیش نمیکنه و این ۴ روز همکاری کامل داشت تا حتی پی پی میگفت من تصمیم گرفتم بگیرمش و حتی ب شوهرم زنگ زدم گفتم میایی مرخصی گفت نه تا عید چیزی نمونده من دیگه نمیام مرخصی بعد یهو امروز گفت من تو راهم دارم میام ما اومدیم خونه بچه تو دستشویی نمیره میبرمش وحشتناک جیغ میزنه ۴ بارم از ظهر تا حالا جیش کرده ب خودش اصلا میبرمش سمت دستشویی میگه نه تو نرو منم تصمیم گرفتم فعلا مای بی بی بشه تا دو روز تا آشنا بشه با دستشویی تو خونه خودمون تا باز شروع کنم انشالله این دفعه موفق بشم یعنی نمیشه رو حرف اقایون حساب کرد
مشاهده ۴ پاسخ دیگر
مامان مرسانا مامان مرسانا ۲ سالگی
صبح خواب بودم ی خواب وحشتناک در مورد دخترم دیدم
همه می‌دونن بدترین کابوس ی مادر چیه
دخترم اومد بیدارم کرد بغلم کرد فک کردم اینم ب خوابه ک بغلم می‌کنه کابوس تو واقعیت بوده سرم داشت منفجر میشود
یهو زدم زیر گریه
خیلی بد بود اصلا الان به دخترم نمی‌گم اونور تر بشین
هنوز سرم درد میکنه
مشاهده ۱ پاسخ دیگر
مامان آرسام❤ مامان آرسام❤ ۲ سالگی
خانمهای ک باردارین و نینی تون دختره اسم چی انتخاب کردین؟؟؟
مشاهده ۱۳ پاسخ دیگر
مامان آیهان مامان آیهان ۲ سالگی
پسرم بردم گفتار درمانی چون هیچ کلمه نمیگه گفت باید هر هفته بیاد و اینکه گفت با اسباب بازی ها چقدر بازی می‌کنه گفتم در حد دو سه دقیقه باز ول می‌کنه گفت بچه باید بیست دقیقه بازی کن گفت همه اسباب بازی هاشو جمع کن هرروز ی چ بیار تا کم کم عادت کن بیشتر بازی کنه بعد نگفت کلمه باهاش کار کنم یان گفتم گفت فعلن این مرحله بهش یاد بده
مشاهده ۴ پاسخ دیگر
مامان دونه برف مامان دونه برف ۲ سالگی
وزن بچه هاتون تو چکاب ۲ سالگی چقدر بود؟ب من گفت وزنش کمه نگرانم
خیلی جنب و جوش داره پسرم کلا
مشاهده ۶ پاسخ دیگر