سلام شبتون بخیر
میگم شمام ازین چالشا دارین با بچتون یانه
ما الان دوشبه عروسی بودیم
یعنی بچم تو جمع فقققط میچسبه ب من
درحالی ک بچه های کوچیکتر و بزرگتر از پسر من کاملا مستقلن
یعنی قشنگ بازی میکردن ب موقه ب مامانشون سر میزدن
اینور اونور میرفتن
پسرمنم فققققط میگه منو بغل کن
اصلا نزاشت برم برقصم یااصلا از جام تکون بخورم واقعا نمیدونم چرا همچینه اخه

بله گلم

وووای باز من میگم اینجوری بهتره ما تو زمستون عروسی بچه داداشم بود سامیار کل عروسی تو تالار میدوید اصلا نمیگه من مامان دارم همش درحال فرار بود

بله پسر منم همینه

من تابستون دوساله بودعروسی رفتیم دمارم دراومداول تااخروسط یامیرقصیدیافقط میخواست بره توجمعیت فقط دنبالش بودم پسرمن ازاینوربوم افتاده😑😂

با تمام وجود درکت میکنم ما میریم پارک نمیره سرسره نمیره توپ بازی فقط دست منو داره و تاب بازی میره، مهمون میاد و مهمونی میریم فقط میگه بغل کن نق میزنه من میگم چقد من بدشانسم تو کل پارک اینهمه رفتم من فقط اینجوری بودم تو همه مهمونی بچه دیدم بچه من میشینم رو پامه بلند میشم بغلمه یا دستم داره یا نق میزنه

بله عزیزم

میدادی ب باباش🤣پسر من این جور مواقع باباشو دوست داره

حالا تو خونه هم همینطوره خودش خیلی کم پیش بیاد مستقل بازی کنه مدام میخواد کنارش باشم یا باهاش بازی کنم یاهرچی....