سوال های مرتبط

مامان مهتا مامان مهتا ۴ سالگی
بچه ها چقدرحالم خرابه منکه به قول دوستم صبورترینم حتی دعواهم میگه بکنشون آروم میگم نکنید وندبارزدم توصورت دخترم خواهشاً نگیدچه مادری هستی ببین چقدربهم غشاراومداون موقع دخترم خدای اذیت وعذابه تاپیکانو بخونین الان باد گرفته کارشومیخوادبه کرسی بشونه یه کاری می‌کنه حالش بهم بخوره گفتم بریم پارک مگه گذاشت لباس وکاپبشن تنشk کنم آنقدر لقد زد به شکمم گفتم نکن هی می‌خندید من میپوشوندم اون درمی‌آورد آخرسر گفتم بمون خونه من میرم رفتم شلواربپوشم آنقدر جیغ زد بعد تف کرد رو مبل گلوش رو فشار داد دید بالا نمیاره انگشت کرد تو حلقش بالا آورد دید کمه دلا شد حالت آق زدن گرفت کلی بالا آورد همون چند قاشق برنج خالی که به کلی داد واعصاب خوردی خورد می‌فهمه چقدر بهم میریزم ازاین کارش هی می‌کنه دیدم وندبارزدم توصورتش خودشو خیس می‌کنه شبا روز تو حاشپیپیمیکنه بیداره اصلا اینطوری نبود حالم بهم میخوره ازش حیف این همه محبت بهش هی گفتم بی حسه از ظهریه کلمه حرف نزدم با آشغال
مامان نازدونه مامان نازدونه ۴ سالگی
سلام مامانم میاد صبح دخترمو نگه می داره تا ظهر من میرم سر کار میخواستم بزارم مهد امسال چون اصلا اخلاقم با مامانم نمی سازه همش بحث داریم نزاشت گف بچه فلان میشه مریض میشه دیوونه شدی بزاری مهد و...دخترمم خیلی دوست داشت بره چون مامانم بلد نیس بازی کنه از صبرتا ظهر بچه حوصلش سر می‌ره تا من میرسم بی حوصله و گرسنه هست شروع به بهانه آوردن و گریه می کنه مامانم هم دایم میگه از صبح گریه نکرده همش تورو می بینه بچه را باعث گریش می شی شوهرم بعد من میاد خونه رو مبل دراز کش به اون تیکه میندازه پاشه کار کنه نمی دونه که بیشتر باعث میشه شوهرم لج کنه و اصلا کمک نکنه چون مادرم بهش میگه همش سرت گو شیه و فلان بعد غذا هم اکثرا خودم میام می پزم اما مامانم تا عصر خونه ماهست پدرم چند ساله فوت کرده بعد مامانم تو خونه کل حرفا و حرکتهای منو می پاد یه دفعه هم نشده ها ازم تعریف کنه همش غر زدن و طعنه زدن و سرزنش کردن که تو غذات بد شد با بچه حرف زدی بعد میگه به شوهرم پاسو با بچه بازی کن خلاصه اعصابم خرد میشه امروز دخترم گریه می کرد که مامان نخواب منم خیلی خسته بودم گفتم بزار نیم ساعت بخوابم گوشی دادم نگرف هرچی گفتم قبول نکرد همش ظهرا میگه نخواب بقیه روزا حرفش گوش میدم امروز اما حرصم گرفت گفتم برو بازی کن عصر باهات بازی می کنم همش زر زر گریه کرد محل ندادم مامانم از اتاق اومد سر کن غر زد که پاشو بچه هرچی گف بکن چرا اذیت می کنی منم عصبی شدم گفتم مامان خواهشاً تو ظهر ا برو خونت منم بفهمم چی کار کنم با بچم شوهرم گف درست حرف بزن اسیر شدم به خدا خسته شدم دیگه الان هم عذاب وجدان گرفتم که مامانم ناراحت شد تو کل زندگیم همش منو سرزنش کرده یه بار نگف فلان کار کردی خوب شد
مامان دلوین وماهلین مامان دلوین وماهلین ۴ سالگی
سلام‌واقعا دیگه‌ بریدم از دست بچه هام به خصوص دلوین با هیچ بچه ای طر سازش نداره همش گریه و زاری نق نق یعنی روانیم‌ کرون هر جفتشونم همینن ان دلوین بدتر دیروز به حد جنون منو رسوندن افتادا بودن به جون هم گریه و زاری و جیغ و داد مغزم داشت سوت می کشید هر چقدر گفتم نکنید با هم اینجوری گوش ندادن در آخر جفتشون رو حسابی زدم جیگرم خنک شد از دستشون دیگه دارم روانی میشم ماهلین که هر بچه ای میاد سمتش عین بچه های ۲ ساله فقط گریه و زاری می کنه اون یکی هم‌که با هربچه ای بازی کنه بهشون زور میگه بچه ی دختر خالم اومده خونمون پسرم هست اینقدر که اون آقا و آرومه این دوتا نهلوس و خودخواه بعد مامانم میگه تو بلد نیستی چه جوری رفتار کنی با بچه آحه بچه داریم تا بچه یه بچه حرف پدر و مادرشو گوش میده یکی هم مثل دختر پن یه چیزز بخواد زمین و زمان رو به هم گره می زنه یه بچه با حرف قانع میشه یه بچه مثل دخترای من با کتکم حرف حالیشون نمیشه یعنی روح و روانمو داغون کردن دیگرانم که فقط میگن صبور باش هر وقت بچه هایی مثل من داشتن کا حتی موقع غذاخوردن هم گریه و زاری کردن و خودشون صبور بودن بعد بیان این حرف بزنن بچه های من حتی موقع غذا خوردن هم‌گریه و زاری می کنند مثلا گریه پی کنند متست می خوان گریه می کنند آب می خوان میگم چرا خوب بدون گریه نمی تونید چیزی درخواست کنید به خدد دیگه بریدم از دستشون دیگا متنفر شدم از هرچی بچه اس 😬😬
مامان آیهان مامان آیهان ۴ سالگی
سلام مامانا ببخشید که این موقع مزاحم میشم از ناراحتی خواب ندارم پسرم چهار سال و نیم داره اما هنوز که هنوزه وابستگی شدید داره بهم با اینکه تا سه سالگی خونه همه میرفت کاری به من نداشت اما از وقتی ابجیش به دنیا اومد دنیا هم رو سرم خراب شد به خدا امونم بریده باو کنید بیشتر از قبل بهش توجه میکنیم بازی می‌کنیم واسش ارزش قائل میشیم اما داغونم کرده دوهفته بردمش مهد حتی یه لحظه منو رها نکرد همش باید اونجا می‌نشستم آخه بچه کوچیک دارم بالاخره کار خونه بچه و هزارتا کار دیگه هم هست شوهرم که اصلا خونه نیست اگرم باشه میگه خستمه گه گاهی دخترم رو میزارم پیش مامانم تا بیشتر به ایهان برسم اما باز جواب نمیده دیگه خسته شدم جدیدا خیلی هم عصبی میشه و همه رو کتک میزنه امروز بردمش بهداشت هم وزنش کم بود هم قدش. وزن تولدش 3600 بود قدش 56 یعنی جز قد بلندا بود اما الان 14 کیلو و زنش و قدش 100 همه فامیل خودم و باباش قد بلندیم هیچی غذا نمیخوره بهم ارجاع داده ببرم دکتر تغذیه چندبار هم بردمش اما میگه مامان اشتها ندارم سیرم کم خونی هم نداره یبوست هم خیلی کم داره اما آزمایش خوب بوده لطف اگه به راه حل منطقی دارید بگید درضمن دیروز روانشناس هم بردمش و چندتا راه کار داده اما واقعا خسته ام هم از جسم هم روح و روان تو این فصل هم که کلا سرما میخورن هر دوشون ببخشید زیاد بود
مامان دلوین وماهلین مامان دلوین وماهلین ۴ سالگی
امروز دخترم دوتا دستشو مشت کرده بود جلو من گرفت گفت مامان کدومشه ؟؟می خواست گل یا پوچ بازی کنه باهام زدم رو دست رچپش گفتم اینه خندید گفت نیست 😀دست راستشو باز کرد گفت اینه و خندید باباش گل یا پوچ یادش داده من خبر نداشتم ای بگردم برات مادر آخه چرا میگن تو هوشت ضعیفه آخه چرا 😭😭😭دختر من باهوش ترین بچه ی دنیاست دختر من تو این دنیا با این سن کمش خیلی درد کشیده درسته به قول مامان رایان خیلی هم نباید به نتیجه ی تست اهمیت داد ولی از اون طرف میبینم دیگه چیزیه که دیدم و شنیدم و این دکتر نفر ۵ و ۶امه که بهم میگه بچت ضعیفه نفر اول نیست که بگم از خودش در میاره یا در و دکانه به قول معروف من خودمم متوجه شدم تا حدودی ولی مادرم چه کنم نمی تونم قبول کنم نگاش می کنم قلبم جیگرم آتیش میگیره 😭😭با این سن کمش چه چیزا که تجربه نکرد این بچه 🥺😥یواشکی گریه می کنم که نه شوهرم بفهمه نه بچه هام راه خیلی سختی رو در پیش دارم باید یه نذری براش بکنم بلکه معجزه بشه 😥امروز با مشاورش که استادش همین دکتر ماهاینه صحبت کردم گفت دو به دو سریع درمانش رو شروع می کنیم خانوم دکتر رفتاردرمانی و کاردرمانی ذهنی و منم رو دقت و تمرکزش کار می کنم گفت یه تست نبوده ۴ و ۵ نوع تست بوده ببخشید شمارو هم با تاپیک هام اذیت می کنم چون به هیچکس نگفتم هیچکس خبر نداره فقط من و شوهرم البته شوهرمم میگه خرجش می کنیم درمانش می کنیم ناراحت نباش ولی من بازم نگرانم دست خودم نیست گفتن سالی یه بارم تست گرفته میشه ببینند ضریب هوشیش چقدر بالا رفته قرار شد از دلوینم پیش مشاورش تست بگیرم خدا کنه اون دیگه موردی نداشته باشه که من دیگه میمیرم 😭😭
درسته خداروسکر که ۴ ستون تنشون هم سالمه جلو چشمم دارن بزرگ میشه مثل همه ی بچه های دیگه ولی اینم کم مشکلی نیست
مامان خوشگلم مامان خوشگلم ۴ سالگی