۱ پاسخ

خب دیگه چرا الکی زور میدادی اخه امپول فشار برای شروع انقباضه نه برای فشار اوردن،زور و جیغ الکی فقط روند زایمانو سخت میکنه اونم اوایل درد

سوال های مرتبط

مامان مهراد مامان مهراد ۲ ماهگی
سه روزه طبیعی زایمان کردم
شنبه ساعت هفت صبح که از خواب بیدار شدم رفتم سرویس خونریزی کردم اماده شدم و رفتم بیمارستان دهانه رحمم دوسانت باز شده بود ولی بستری نمیکردن گفتن برو زیر دوش اب گرم و راه برو ساعت ده بیا ساعت ده رفتم هنوز تغییری نکرده بود گفت عصر بیا دیگه امدم خونه و درد داشتم و راه میرفتم ساعتای چهار عصررفتم دهانه رحمم ازدوسانت بع سه سانت باز شده بود ماما گفت میخوای کمکت کنم گفتم اره گفت تو زور بزن بعد دو سانتم اون باز کرد شدم پنج سانت ماما گفت یک ساعت راه برو که بعد بستریت کنم ساعتای شیش عصر بستریم کردن بعد دکتر امد کیسه اب و پاره کرد از اون جا دردام خیلی خیلی زیاد شد دهانه رحمم ب هشت سانت رسید باز ماما گفت بیام کمکت کنم فک کردم مث اون دفعه دردی چیزی نداره تا امد دستشو روی شکمم فشار میداد و اونجا روهم محکم فشار میداد نفسم بند امده بود نتونستم بزارم ادامه بدم. باز خیلی درد داشتم دیگه گفتم دوباره بیاد دیگه فول شدم و باید زور میزدم ساعت هشت و خورده شده بود دیگه زور زدم و ساعت یه ربع به نه بردن منو اتاق زایمان ساعت نه دیگه زایمان کردم
مامان 🌼 امانتی امام رضا🌼 مامان 🌼 امانتی امام رضا🌼 ۱ ماهگی
تجربه زایمان طبیعی پارت ۵

ماما یکسری نکات ک تو کلاس هم گفته بودن راجب تنفس ها بهم کفت و کفت چهار سانت بشی بی حسی میدم بهت
چون همنجوری آب کیسه آب ازم میرفت آزمایش ادرار میخواست بگیره مجبور شد سوند‌ برام وصل کنه ک ی نفس عمیق کشیدم و اصلا درد نداشت فقط سوخت
بعدش یه لوله کردن باسنم و به موادی ریختن تو ک شیکمم کار کنه و ناحیه بشه
بعد اونم آنژیو کت وصل کردن و آمپول فشار زد برام بخاطر اون مواد جندباری دسشویی رفتم و کامل تخلیه شدم ساعت یربع سه بعد از ظهر باز کرد آمپول فشار رو گفت دردت ک گرفت نفس عمیق بکش بعد از یربع دردام منظم شد و یکم بیشتر ی دردی ک انکار جند برابر درد پریودی بود تو کمرم بود اول گفت کم کم میزنه ب شکمت هعی میگذشت و هعی درد بدتر می‌شد هعی معاینه کرد گفت هنوز یه سانتی تا ساعت چهار ک‌دردام بیشتر شد ک از فشار درد چندبار بالا اوردم معاینه کرد کفت سه سانتی درد معاینه ها خیلی بدتر دردا بود گفت میتونی از گاز استفاده کنی وقتی دردت گرفت بزار جلو دهنت من آنقدر درد داشتم البته اینم بگم من واقعا آدم سوسولی هستم و هرچیزی دردش برامن زیاد حتی آمپول میزنم از درد گریم میگیره
آنقدر نفس گرفته بودم ک گیج بودم تا نزدیک ساعتای شیش که ک‌تعویض شیفت بود و برای بار آخر اومد معاینه کنه گفت هنوزم سه سانتی ولی پرینت نرم شده و ۵۰ درصدی
اینو کفت دنیا بهم جهنم شد اینهمه‌ساعت درد و هنوز سه سانت اخه؟
ساعت نگاه کردم گفتم امام رضا خودت این بچه بمن دادی کمک کن‌تا ساعت هشت زایمان کنم من توانش ندارم دیگ
شیفت تحویل ماما جدید داد و رفت
مامان مهندس مامان مهندس ۵ ماهگی
۷آذر رفتم خونه بابام یه درد خفیفی داشتم اونجا ورزش کردم ساعت ۶ عصر بود ازم آب اومد اولش فک کردم ادراره رفتم دسشویی دیدم تموم نمیشه ترسیدم مامانم زنگ زد ب شوهرم و رفتیم بیمارستان معاینه کرد یک سانت بازشده بودم ولی کیسه آبم ترکیده بود...گفتن بستری میشی ...۱۰ شب بستری شدم بهم آمپول زدن بعد ده دقیقه دردام شدیدتر میشد خیلیم سردم میشد میلرزیدم ولی دهانه رحمم انقد سفت بود ب سختی باز میشد گفتم سزارین کنین گفتن نمیشه بچه سرش پایینه و سه سانت باز شدی...خییلی درد کشیدم بهم گفتن باید ورزش کنی توپ اواردن پر از درد بود ولی انجام دادم...هر نیم ساعت بهم امپول میزدن و دردمو بیشتراز قبل میکرد..هر دقیقه معاینه زشت و دردناک...رو تخت پیچ وتاب میومدم سعی کردم صدام درنیاد فقط اشک میریختم تا ساعت ۳ صبح شدم ۵ سانت..گفتن باید ۱۰ سانت شی...دوباره امپول فشار...دوباره معاینه دردناک...از ۱۰ شب دیشبش تا فرداش از خانوادم و شوهرم بی خبر بودم اونا پایین بیمارستان منتظرمن بودن و منم بالا پر از درد و استرس ک آخرش چ بلایی سرم میاد...