خیلی دلم گرفته ،هر کاری میکنم آروم نمیشم‌ 🥺
پسرم خیلی مهربونه و تنها شلوغیش اینه شاید ی موقع با باباش کشتی یا نشت بازی کنه و کلا با کسی کاری نداره و زود کنار میاد . به زور از کسی چیزی نمیگیره . بنظر من و شوهرم نمی تونه از خودش دفاع کنه . اگر بخواد بزنه دستش ماشاالله محکمه اما نمیزنه حتی اگر هولش بدن یا اذیت کنن . 🥺 ایراد بزرگی که داره اینه فکر می‌کنه باید همیشه ی چیزی بخره حتی اگر به دردش نخوره . دلم خیلی می سوزه اصلا سیاست نداره . بچه های فامیل یا همکلاسی‌اش رو میبینیم غصه بسرمو می خوریم . ما مقصریم همیشه گفتیم. لوس نباش ، نزن ، با دیگران با احترام رفتار کن ،تو کلاس اذیت نکن ،مهمونی شلوغ نکن و..... . کلا خودم و همسرم خیلی عاطفی هستیم و بنظرم پسرم رو خیلی عاطفی بار آوردیم . دختر خواهرم یا پسر برادر شوهرم و بقیه آنقدر مغرور و با سیاست هستن که اصلا غصه رفتار بد دیگران یا بازی نکردن و حرف نزدن و.. بقیه رو نمی خورن . اصلا به قول خواهر زادم میگه اهمیتی نداره کسی منو دوست داره یا نداره ،اینو می خره یا نمی خره و.. خیلی همشون زبون دارن اما پسر من اینجوری نیست . احساس خوبی ندارم به این که این همه با محبته و سعی می‌کنه سریع کنار بیاد و به دیگران احترام می‌ذاره ، جالبه اونا اتفاقا خیلی بیشتر دیده میشن از بس ماشاالله زبون درازن🥴 دروغ نگم تنها کسایی که عاشقانه پسرمو دوست دارن و اول پسرم براشون مهمه ، پدر و مادر شوهرم و یکی از عموهاشه که مجرده وگرنه مثلا خودم دیدم پدر و مادر خودم برای این که خواهر زادم ناراحت نشه هر کاری میکنن اما ممکنه سامیار ناراحت بشه بگن تو که لوس نیستی تو پسر خوبی هستی😔

تصویر
۳۱ پاسخ

بنظرم پسرت خیلی خوب و آقاست فقط باید افتخار کنی که انقد فهمیده و باشعور بزرگش کردی مهم اینه که خودت و همسرت دوستش داشته باشین دوست نداشتن بقیه برات مهم نباشه پسر من هفت سالش و تو بچگی همه ی اخلاق پسر شما رو داشت و من براش نگران بودم که چطوری میخواد از پس خودش بربیاد ولی الان میرم مدرسه اش مدیر و معلمش انقد تعریفش و میکنند و که کیف میکنم وهمیشه از دست بچه ها ی شلوغ و زبون دراز مینالن

امروز برای روز معلم سه تا کارت گرفتم بعد رفتیم سه تا دسته گل گرفتیم ، اصلا حواسم به معلم تابستونش نبود ،بهو سامیار گفت مامان پس خاله فاطمه چی میشه ، برای اون نگرفتی اونم به من درس داده. بخدا یهو دلم ریخت که چقدر حواسش هست به محبت دیگران

مهربونی سامیار تا حدیه که تو این عکس خواب بود، پرنده مامانم داشت می‌رفت سمتش بهش گفتم چیکو بوس بده بوس بده ، سامیار تو خواب خندید انگاری تو خواب فکر کرد به اون گفتم بوس بده😘

غصه نخور عزیزم شما انسانیت و مهربونی رو یادش بده مطمئن باش تو زندگیش به کارش میاد. بعد میره تو اجتماع کم کم دستش میاد چجور رفتار کنه. میتونی از مشاورهایی که شیوه کارشون بازی درمانی هست کمک بگیری اونا با بازی مهارت های اجتماعی رو به بچه ها یاد میدن

و منی که خیلی حالم بد میشه میبینم پسرم سیاست نداره و با بچه های اطرافم اصلا نمیشه مقایسش کرد🥲
شما هم بگید چه رفتاری از بچه هاتون باعث نگرانی و حال بدتون میشه . من که دیگه خیلی اذیتم🥲

مثل پسر من
ان شاالله خود خدا حفظشون کنه
مزارع کسی بهشون زور بگه
منم غصه میخورم نکنه به بچم زور بگن
از اقاییشونه عزیزم

عشقمممم درخواست بده اون اکانتم پرید 🤒

قلب مهربون و دل صاف خیلی خوبه شما پسرتون رو درست تربیت کردید ولی یکی مثل من که همسرم عین پسر شما بزرگ شده بین ۵تا داداش دیگه اش که اصلا رفتاراشون مثل این نیست و خیلی راحت خیلی جاها حقشو میخورن حرف بارش میکنن نیش و کنایه میزننش و همسر من بخاطر دل صافش اصلا کینه به دل نمیگیره و همه چیو میسپاره دست خدا و میگه دل من قبول نمیکنه باهاشون طوری دیگه رفتار کنه 😣
این وسط ما آسیب میخوریم که همسرم نمیتونه از حقش دفاع کنه چرا چون دلش صافه
یجاهایی دل صاف زیادیم خول نیست
حتا تو محل کارشم آسیب میبینه ولی بازم نمیتونه از حق خودش دفاع کنه 🫤و منی که حرص میخورم این وسط وقتی این آسیب ها رو حس میکنم و کاری نمیتونم بکنم
میخوام بگم یکم جسور بارش بیارید هنوزم دیر نیست زمونه زمونه ی بدیه کسی به کسی رحم نداره

واقعا بعضی چیا ارثیه من از پیامات میبینم چقدر خودت مهربون و فهمیده ای.بهش افتخار کن و بهش این عزت نفس و بده که اگه هر کیم دوست نداشت خدا و مامان و بابات همیشه دوست دارن

تمام خصوصیات اخلاقی پسرمو داره

این طوری خیلی هم عالیه ،اون بچه‌ها بدی رویادمیگیرن ولی خوبی نه

آخی عزیزم چقدر یاد خودم افتادم خیلی روزای سختی رو داشتم واقعیتش نمی‌خواستم ناراحتت کنم خدا حفظ کنه آقا سامیارو منم تا همین چند سال پیش همینطوری بودم ببخشید که اینو میگم به خدا قصد ندارم ناراحتت کنم ولی الان که به گذشتم نگاه می‌کنم احساس می‌کنم یه آدم خیلی خیلی مهرطلب بودم

انگارپسرمنوتوصیف کردی امزوز روزمعلم بودتوکلاسشون منم رفته بودم همه بادکنک هارومیترکوندن این فقط نگاه میکرد

دقیقا بچه من همیشه میگه فلانی دوسم نداره فلانی باهام دوست نمیشه من خیلی دوسش دارم منم خیلی غصه میخورم بچه همسایه فامیل آشنا همه ازش سواستفاده میکنن

عزیزمم مثل خودت مهربونه دیگه ولی بازم خداروشکر کن پسرت ماشالله آرومه پسر منم خیلی احساسیه یعنی یکی بهش بگه باهات قهرم دور ازجون خودشو میکشه منم همش حرص میخورم میگم توام بگو باهات دوست نیستم بخدا عید سر این قضیه کوفتم شد مسافرت همش بچه های خواهرشوهرم بهش میگفتن باهات قهریم اینم همش حرص میخورد ولی اگه یکی بزنش خیلیی عصبی میشه تا اینم نزنه ول نمیکنه حالا من میگم چرا اینجوریه

این که پسرت ماشالله اینقد مهربون و آقاس از خوبی شما و همسرته و این خیلی خوبه.. اما در مورد حقش حتما باهاش حرف بزن و بهش بگو که نباید از کسی زور بشنوه.. الان اینا بچه ان و میگذره اما بزرگ که بشه واقعا براش سخته و اعتماد به نفسش کم میشه

ومنی ک همین مشکلو دارم باپسرم ازهمین الان غصم گرفته ک امسال میره پیش دبستانی نتونه ازخودش دفاع کنه ب راحتی وسایل وغذاشوب بقیه میده هرچی هم بش میگم میگه مامان گناه دارن دلم نمیاد ندمشون خیلی ناراحتم براش

ناراحت نشی عزیزم شما بچتون را زیاد کنترل کردین و زیاد گوشزد کردین این خوبه این بده بچه بابد کمی بیخیال و بی پروا و جسور باشه بچه مطیع و مهربان در آینده خودش آسیب میبینه پیشش گاهی بچو بیخیال سر هر چیز اندک ری اکشن نده بذار جسارت پیدا کنه

بنظرم شما یه انسان واقعی رو ب دنیا اوردین و تربیت کردین اینکه بتونه بزنه یا سیاست داشته باشه یا هر کاری ک باعث اذیت بشه ناراحتی و غصه نداره ب خودتون افتخار کنید که ذاتا پسرتون یه انسان واقعی و شریف هست
همه بچه ها زبون میریزین و دلبری میکنن ولی نهایتش تا ۸ سال مزه داشته باشه برای اطرافیان تهش بلید همینی باشن ک گل پسره شما تو وجودش هست خداحفظش کنه

پسر منم همین بود
یبار دیدم پسر عموش دنبالش افتاده بزنتش اینم فرار میکنه و نمیزنه دستشو گرفتم گفتم یبار دیگه ببینم کسی که زدتت رو نزدی و از خودت دفاع نکردی یکی از من میخوری دوتا از دیوار

خیلی خشن گفتم ولی درست شد

خودتو سرزنش نکن منم همه اینارو از اول به پسرم گفتم ولی به هیچ کدوم گوش نمیکنه درد منم اینه که پسرم اروم نیست و عصبی و پرخاشگره

افرین به تربیت شما
واقعا من نمیدونم چکار کنم محمد انقدر همه چی رو واسه خودش نخواد
پسر شما خصوصیات دختر من و بچه برادر شوهرمو داره ارام هستن و همه این دو تا دوست دارن
من همیشه خودم میگم این دو تا بچه فرشته ن
ولی پسر من و پسر اون یکی جاریم مدام سر هر چیزی جیغ و گریه میکنن

من واقعا همون رفتار و تربیتی داشتم که برا دخترم هم داشتم
ولی قطب مخالف همن دختر و پسرم

دختر منم خیلی ملاحظه همه چی رو میکنه از بچگی همین بوده


به نظرم شما هم تربیتتون عالی بوده ولی خوب کلا شخصیت پسرتون هم ارومه
نه اینکه به بکن و نکن های شما ربط داشته باشه

به نظرم خوشحال باشین از همچین شخصیتی

عزیزم الانم دیر نیست بهش بگو از حقت دفاع کن سعی کنه چیزیو دوست داره به کسی نده نزاره کسی بهش زور بگه الانم وقت داری بهتره الان همه رو بهش بگی چون پسره توی مدرسه پسرانه زورگویی همیشه هست بهتره بتونه از خودش دفاع کنه

عزیزم حالا براش توضیح بده کسی که ظالمه وزورگو باید مقابلش وایسه نباید تن به خواسته همه بده رضایت کسی براش مهم نباشه نه گفتنو یادش بده کتاب براش بخون درمورد این مسایل

انگار داری ازپسرمن میگی من وهمسرمم احساسی و عاطفی هستیم منم ناراحت پسرم هستم

منم تقریبا این مشکل و دارم پسرامو از اول جوری بار نیاوردم که گریه کنن واسه چیزی یا لوس بازی در بیارن الان بچه های خواهرشوهرام انقدر لوسن که همه میخوان یکاری کنن فقط اونا گریه نکنن😐

عزیزم بعضی چیزا تو خصلت و ذات ادماست هر دو بچه من این شکلین منم دروغ چرا ناراحت میشم پسر منم خییییلی مهربونه همه میگن سادس منم میگم بچه ام ساده نیست خوش قلبه امیدوارم بزرگ که شدن از خوش قلبیشون سواستفاده نشه

چقدرشمامنی و چقدر پسرشماعین دخترانه. ودخترم که الان ۱۳سالشه، کم حرف حجالتی اعتماد به نفس صفرتوجمع ومنی که به شدت ناراحتم وغصه میخورم😭😭😭

چقد شبیهیم 🥲🥺

ای خدا هرچی میکشیم از این قلب مهربونه منم مامانم زمانی که بچه بثدیم هرکس از اقوام اسباب بازی میخاست که مال من بود مامانم از من میگفرت میداد بهشون میگفت ببر زینب ناراحت نمیشه یا هرلباسی میخرید اول به خواهرام میگفت انتخاب کن بعدا من به نظرم هرچی خودشیفته تر و مغرور تر باشی بیشتر بهت احترام میذارن😓

ماشالله بهش ...وای از دست پدر و مادرا تا یه عیب از بچشون در نیارن آروم نمیگیرن🤣🤣🤣🤣

سوال های مرتبط

مامان ❤جوجه کوچولو❤ مامان ❤جوجه کوچولو❤ ۵ سالگی
خیلی حالم بده نمی‌دونم چیکار کنم ، باور نمیشه وابستگیباعث بشه نتونم از جوجه های پسرم دست بکشم . خیلی آدم عاطفی هستم اما نمی تونم باور کنم اشکام اینجوری برای جوجه هام می‌ریزه . گوجه هام بزرگ شدن و دیگه نمیشه تو خونه نگهشون داشت ، گناه دارن تصمیم گرفتیم بذارین باغ خواهرشوهرم اما نه من ،نه پسرم تحمل نداریم . عین ی مادر ازشون سه ماهه نگهداری کردم ، صبح زود بخاطر گرسنگی و تشنگیشون از خواب بیدار شدم ،غروب بخاطر بیرون رفتنشون حاضر شدم برم تو پارکینگ که اینا برن باغچه بازی کنن🥲 آنقدر منو میشناسم میرم سمتشون می‌دونم غذا یا آب می برم براشون ،انقدر مهربونن می خوان بگیرم بذارم سر جاشون یجا وایمیسن 🥲 کنه ترسو آنقدر دوستشون دارم جفتشون رو یجا میگیرم قربون صدقه اشون میرم 🥲 خیلی وابسته شدیم من و پسرم ،انگار بچه هام شدن . نمی‌دونم با خودم چطور کنار بیام ببرم بذارم تو باغ ،عادت کردم بهشون . پسرمو گول بزنم خودمو چیکار کنم ،لعنت به وابستگی🥲
خودم می‌دونم مسخرست اما خیلی حالم بده 😭
مامان 💙دوتا فسقلی💙 مامان 💙دوتا فسقلی💙 ۵ سالگی
بچه ها از مهد پسرم متنفرم
خاک تو سرشون
امروز اشتباهی بجای یکی دیگه عرفان رو فرستادن دم در خودشونم نرفتن ببیننن کیه پشت در
شانس آوردم عرفان دیده کسی نیست برگشته تو کلاس اگر میرفت تو کوچه دنبال من میگشت من چه خاکی تو سرم میکردم
اینقد حالم ازشون بهم میخوره که خدا میدونه
زنگ زدم مدیرشون گفتم این چه وضعیه مگه مربی نمیره بچه رو تحویل بده با پر رویی میگه نه نمیرن
وای خدا اصلا سرم داره سوت میکشه
عرفان میگه من تنها رفتم مدیرشون میگه من از مربی پرسیدم گفته نه من با عرفان رفتم دیدم کسی نیست با عرفان اومدم بالا ولی همون مربی دروغ گفتنش برام ثابت شده ست چون حرف منو دوتا کرد
چند بارم به عرفان گفتم با خاله .... رفتی دم در دیدی بابای ... هست خاله چیکار کرد(اینجوری پرسیدم که اگر عرفان اشتباه میگه تنها رفته بفهمم)
هی میگه دارم میگم تنها رفتم پایین چی میگی تو
ینی اینقد با این مهد مشکل دارم که خدا میدونه
اینم از اینکارشون باز😢
فردا برم مهد رو سرشون خراب میکنم میخوام بگم فیلمای دوربینا رو بیارین یا عرفان دروغ میگه تنها بوده یا مربی شما هر چی هست من میخوام بدونم برام ثابت بشه
مامان پسرم مامان پسرم ۵ سالگی
خانوما ببینید من حساسم یا شماهم بودید ناراحت میشید
من زندایی همسرم زنه پیر و مسن نیست جوونه اما با پسر من همیشه لجه از رفتارش از طرز صحبت هایش میفهمم
اونروز خونه دختر خاله همسرم دعوت بودیم خاله همسرم کیک تولد گرفته بود از تولد پسر من چهار ماه گذشته از تولد دختره دختر خاله اشم دو ماه میگذره
این کیک رو بی مناسبت گرفته بود و اسم پسر من و دختر اونو نوشته بود که بچه ها خوشحال بشن کیک رو یخچال میزاشتن پسرم بدو بدو میکرد از اتاق دیدم بهش میگه بیبین شلوغی نکن آروم بشین برا توهم کیک بگیرن کیک رو برا اون دختره گرفتن برا تو نه
دیدم پسرم گریه می‌کنه که منم کیک می‌خوام گفتم پسرم برا توهم هست خاله برا هردوتون خریده یکم گذشت دیدم تو آشپزخونه باز برا پسرم میگه کیک برا اونه نه تو این بچه باز جیغ و داد که نه منم می‌خوام اینبار خالش از اونور پذیرایی گفت نه کیک برا هردوشونه من اسم هر دوشونو نوشتم همینطوری تولد دو تاشونم گذشته اینطوری گرفتم خوشحال شن
بعد غذا بردم پسرمو اتاق لباسش کثیف شد عوض کنم اومد اونجا برا اون دختره پول داد منم زود کارمو کردم از اتاق زدم بیرون شب استوری کیک و غذاهارو گذاشته بود رو کیک که اسم پسر من و دختره دختر خاله اش نوشته بودن رو اسم پسر من استیکر گذاشته بود نوشته بود تولدت مبارک دختر دوست داشتنی کاری به آستوریش ندارم ها
فقط اون رفتارش و اون گزاشتن استیکر رو اسم پسر من ناراحتم کرد
زنیکه نمی‌دونم چشه همیشه با این بچه لجه
مامان 🫶HAKAN🫶 مامان 🫶HAKAN🫶 ۵ سالگی
سلام، مامانای شهرکردی میخام یه دندانپزشک اطفال خوب بهتون معرفی کنم چون چن وقتی بود خودم دنبالش بودم و پسرمو پیش چن تا دکتر برده بودم و موفق نشده بودم دندونشو درست کنم، تقریبا دوسال پیش با بیهوشی هشت تا دندوناشو درست کردیم ولی الان بازم دوتا دندون خراب داشت که یکیش به عصب رسیده بود و یکیش ترمیمی بود، من خیلی نگران اون دندونش بودم که به عصب رسیده، دنبال یه دکتر خوش اخلاق و باحوصله بودم که ارتباط خوبی با پسرم برقرار کنه چون خیلی استرس میگیره، بعد از اینکه سه چهارتا دکتر بردم که یکیش از نظر اخلاق و رفتار با بچه صفر بود و نمیدونم چرا اینطور افراد پزشک اطفال میشن و یکیشونم گفت ریسک نمیکنم بیار با بیهوشی درست کنم و یکی دیگشونم گفت ببر پیش کسی دیگه چون فکر نکنم بذاره براش درست کنم، خلاصه که سه چهار ماهی گذشت تا اینکه دکتر صادقی که دندونپزشک خودمه، دکتر ناهید مقصودیو معرفی کردن، دو روز پیش بردم پیشش، معاینه کرد و گفت بذارید همین امروز امتحان کنم ببینم میذاره واسش درست کنم یا نه، انقققد این دکتر با حوصله و خوش اخلاق بود که حتی آمپول بیحسی رو که زد اصلا پسرم گریه نکرد و در حین کار جوری با بچه رفتار میکرد و حرف میزد که پسر منکه خیلی حساسه و خیلی استرس داشت گریه نکرد، پزشک اطفال باید اینطوری باشه، خلاصه گفتم بهتون بگم اگه مشکل منو دارید بچتونو ببرید پیش ایشون❤️