۷ پاسخ

من احساس میکنم تواین سنی که ما ازشون توقع بهترشدن داریم اونا بخوام حالشون رو توصیف کنم باتوجه به نوسان خلقی شون تو برزخ رفتاریشونن یعنی یه جورایی بین این ور واون ور موندن هم رفتار عاقلانه میلینی ازشون و هم بهانه جویی و گریه های بیخودی و رفتارایی ازسر بچگیشون .ولی خب ته تهش که نگاه میکنی هنوز خیلی کوچولون

وای پسرمنم همینطوره

خوش به حالت اوج بهانه گیری پسرت این بوده
من الان یه دونه اش وبرات مینویسم
میخواستیم از خونه پدر شوهرم بباییم خونه خودمون حیاطش مشترک هست
بعد به پسرم گفتم آجی بغل کن من وسیله تودستم هست
گفت بمن چه بغلش نمیکنم
گفتم باش پسرم
دخترم بیاتوبغلم
شروع کرد گریه کردن من باید آجی وببرم
گفتم باش دخترم برو توبغل داداشی
درحال گریه میگفت نه توگفتی خودم آجی ومیبرم
گفتم خوب حالا تو ببرش
شروع کرد منو زدن که نه توگفتی نبرش
ودرآخر دخترم وبغل کردم محلش نزاشتم ورفتم خونه وبا گریه وزاری اومد خونه و...

وروزی حداقل پنج بار این مدل بهانه هارو داره
خیلی اذیتم میکنه

خوب چون خسته اس و خوابش میاد و چون اصلا متوجه نیست به خاطر این عوامل که حالش بده دوست داره سر یکی خالی کنه‌ این ناراحتی رو کی بهتر از مامان که صبور ترین و مهربون ترین ادم رو زمین برای بچه است...بهتر این موقع ها با آرامش فقط تاییدش کنی درسته کارش بی معنی ولی الان وقت منطقی صبحت کردن اصلا نیست.اون همون همدلی و تایید رو میخواد.مثلا بگی اها خوب نبریم پسرم دوست داره نبریم باشه نمیبریم آقا بعدم بغلش کن....اگه ام میخوای نبینی اینارو باید به موقع بخوابونیش دیگه و تو شرایط خواب و خستگی زیاد قرار نگیره چون همه بچه ها در این شرایط همینند

بچه ست دیگه

واقعا زمانی که فکر میکنی یه ذره عاقل تر شدن تمام تصورات آدم با کارای عجیبشون خراب میکنن😐 پسر منم گاهی بهانه الکی میگیره و بی دلیل گریه میکنه

دختر من این کارا می‌کنه

سوال های مرتبط

مامان مامان مهیار مامان مامان مهیار ۵ سالگی
سلام خانما امروز اولین روز برد پسرمو بردم مهد چهارسالشه مربیش کلی چیز گفت بگیر منم گرفتم بردم خوراکی میوه چیزا که برا مهد لازم بود کلن یه میلیون شد رفتم دنبالش مربیش گفت به پسرت بگو دوستاشو نزنه خوب پسرم تا کسی دست روش بلند نکنه نمیزنه که هیچی نگفتم به مربی گفتم باش میگم بهش بعد میخواستم بیارمش خونه نمیومد به زور آوردمش جیغ میزد رفت او اتاق در میخواست ببنده من نیام خورد به یه دختربچه مربی رفت بغلش کرد بوس کرد منم پسرمو آوردم بیرون بهش گفتم برو از مربی معذرت خواهی کن بگو دیگه تکرار نمیشه رفت گفت مربی گفت مامان این دختر بچه رو دخترش خیلی حساسه آخه منم گفتم همه رو باهاشون حساسن گفت ن اینا یه جور دیگه حساسن هیچی نگفتم اومدم یکم عصبی شدم اولش که پسرم من روز اولش بود باید مربی درک می‌کرد بعدشم اگه اون رو بچش حساسه من هستم اومدم بیرون پسرم گفت دوستم منو زده الان چیکار کنم لطفا بهم بگید من ماهی دو میلیون میدم یکم بچم اجتماعی بشه آروم بشه ن اینکه ازش ایراد بگیرن بچس خوب بنظرتون مهدشو عوَض کنم یا با مربی حرف بزنم چیکار کنم لطفا کمکم کنید