۲۰ پاسخ

خدا روشکر به سلامتی پشت سر گذروندی.. منم هفته های آخرم و سزارینی ..تاپیکات رو خوندم درداش یادم اومد🥲

بله سزارین دردش بیشتر از،طبیعیه بعد عمل تا چند رووز
من قبلنم زیر تاپیکات گفته بودم طبیعی بهتره☺️

یه لیوان شربت خوردی ینی؟

عزیزم شکمتم فشار دادن؟؟

شکر خدا♥️
چند روز بستری بودی
من خیلی استرس ترس دارم از اتاق عمل یکم بهم دل بده😂😥

مبارک باشه عزیزم هزینه ها چقدر شد بچت راحت سینتو گرفت؟

درد بعد سزارین چجوریه مثل درد پریودی میمونه؟

مبارکه عزیزم
قدمش خیر باشه
البته بدن با بدن فرق داره
من که آنچنانی درد نداشتم
زودتر از همه از جام بلند شدم
بی هیچ کمکی

خوش بحالت
بهترین حس دنیاست واقعا
منم یکی دارم ۳ سالشه سز بودم
قصد دارم چند ماه دیگه هم اقدام کنم
ایشالا که بشه دوباره تجربه کنم

عزیزم شما سردرد نشدی بعد سزارین بخااطر داروی بی حسی؟؟؟
رعایت کردی؟
حرف اینا نزدی؟ سرتو تکون ندادی؟

قدم نورسیده مبارک عزیزم سالم باشه ایشالله😍مرسی که از تجربه ات گذاشتی برامون، انشالله زودتر سرپاشی
بدنیا اومد چند کیلو بود؟

خداروشکر خدا جواب سختی استرس هات داد جیگر❤️
واسه منم دعا کن دخترم بسلامت بغل بگیرم

قدم نو رسیده مبارک باشه جونم 🥹✨

مبارک باشه عزیزم ❤️❤️
قدمش پر خیر و برکت باشه

😍😍دختر بالاخره زایمان کردی چقدر استرس داشتیا مبارکه عزیزم زیر سایه مادر پدرش بزرگ بشه موفقیتش ببینی

ماساژ شکمی رو کی انجام دادن؟ درد داشت

ممنون از اشتراک گذاری تجربه ات انشالله خیلی زود سرپا شی قدمش مبارک ❤️❤️

قدم نو رسیده مبارک قشنگم 🫀🫂

الهی عزیزم مبارک باشه قدمش انشالا زیر سایه پدرومادر بزرگ بشه گل پسرت😍❤️

قدم نو رسیده مبارک جانم

سوال های مرتبط

مامان شاهان مامان شاهان ۱ ماهگی
"پارت۴بعداز عمل سزارین"
ساعت12و50دیقه پسرم بدنیا اومد و من بیهوش شدم، زمانی بهوش اومدم که بخیه لیزریم تموم شده بود ولی چون هم بی حسی تجربه کرده بودم هم بی حسی کلا بیحال بودم و اصلا حال نداشتم، اومدن بردن ریکاوری وساعت2بردن بخش، رفتم بخش وقته ملاقات بود خانوادم اومدن پیشم ولی انقدر درد داشتم و بیحال بودم که اصلا توجهی به کسی نتونستم بکنم، بعد از وقت ملاقات اومدن برام لباس زیر پوشندن و پد گذاشتن و با یدونه شیاف و بعدش آمپول های درد رو زدن که دردم کمتر بشه، ساعت 5بچمو اوردن کنارم و گفتن دوساعت بعد شیر بده بهش که نتونستم شیر بدم چون سینم کوچیک بود و نوک نداشت طول کشید تا سینمو بگیره، ساعت9شب هم گفتن چیزای آبکی بخورم که بیارن پایین راه برم، با انجیر خیس خورده شروع کردم و کمپوت گلابی و دوغ محلی و چای با خرما و آبمیوه و نسکافه خوردم، اومدن گفتن بیا پایین از تخت و راه برو که اونم خیلی سخت نبود و راحت تونستم از تخت بیام پایین، یکم راه رفتن سخته ولی ادم میتونه اروم اروم راه بره، بعدش اومدن شربت لاکسی ژل دادن نصف لیوان گفتن با آب بخور که من شب ساعت2رفتم دستشویی که فردا صبح ساعت10گفتن مرخصی که تا ساعت2طول کشید
مامان آبنبات مامان آبنبات ۲ ماهگی
تجربه زایمان طبیعی 👶🏻🗣️
سخت بود،۳۹ هفته و سه روز زایمان کردم
شب یک ساعت رفتم پیاده روی و بعدش رفتم دوش آب گرم گرفتم و زیر دوش یکم اسکات زدم،بعد حموم کم کم دردام شروع شد ولی شدید نبود تحمل کردم تا ساعت ۴ که خیلی شدید شد،بین دردام ۵ دقیقه بود که رفتم بیمارستان ،دیگه اونجا خیلییی دردم زیاد بود معاینه کردن ۵ سانت باز بودم ،بعد دیگه هی شدیدتر میشد طوری که میگفتم خدایا فقط بگذره من نه راه پس دارم نه راه پیش،دردش وحشتناک بود واقعا،تو وان آب گرم رفتم واقعا تاثیر داشت،موقعی که درد داشتم کمرمو قر میدادم تاثیر داشت یکم خوب بود،
دیگه ۸.۹سانت که باز شدم میگفتن زور بزن که مدفوع کنی و سر بچه بیاد،بعد که سر بچه رو دیدن بردنم تو یه اتاق دیگه و اونجا برش زدن که سر بچه بیاد بیرون،قشنگ مردم و زنده شدم،بعد که بخیه زدن من کامل بی حس نبودم حتی دوبار هم سوزن بی حسی زدن بازم حس میکردم و خیلی درد کشیدم موقعی که بخیه میزد،دیگه بعد که بچه دنیا اومد بردنم اتاق ریکاوری ،جای بخیه م و مقعدم چون زور زده بودم خیلی درد میکرد،قرص مسکن و شیاف استفاده کردم یه ذره بهتر شدم ولی الان هنوز جای بخیه م درد میکنه اصلا نمی‌تونم بشینم ،دکتر هم گفت تا ۵.۶روز اصلا نشین حتی خوابیده به بچه شیر بده
خیلی خیلی سخت بود ولی فدای سر بچه‌م،دور سرش بگردم هر دردی رو بخاطرش تحمل میکنم،الان که بغلش میگیرم فقط خداروشکر میکنم که چنین هدیه باارزشی بهمون داده🥹❤️
مامان نیلا مامان نیلا روزهای ابتدایی تولد
زایمان طبیعی پارت سه
رسیدم اونجا ولی بستری نمیکردن با دکترم حرف زدم و قرارشد برگردم خونه و یکی دوروز هم صبرکنم اگه دردم نگرفت سزارین شم
برگشتم خونه و یکم اسکات رفتم و دوش آب گرم گرفتم همینکه از حموم اومدم بیرون احساس‌ کردم یکم آب ازم خارج شد شک گردم ک کیسه اب بود یا ن . چون حجمش کم بود در حد نصف استکان. یه چند دقیقه گذشت و این بار در حد یه لیوان آب خارج شد ازم . رنگ شفاف مثل آب و بدون بو . زود حاضر شدم ولی هی آب ازم خارج میشد یه پد بزرگ استفاده کردم و راه افتادیم تمام طول راه هی آب ازم خارج میشد و شکمم هر ۵ دقیقه یه بار سفت میشد ولی خیلی قابل تحمل بود رسیدم بیمارستان معاینه شدم و گفتن هنوز ۲ سانتی
خیلی استرس گرقته بودم چون دهانه رحمم هنوز همونقدر باز شده بود
بستری شدم و شروع کردن سرم و امپول فشار زدن
حدودای ساعت ۷ عصر امپول فشار زدن
زمان می‌گذشت و من دردام یه کم بیشتر شده بود ولی باز قابل تحمل بود البته برای من
خانومای دیگه ای بودن گه تو ۲ سانت داشتن جیغ میزدن
ولی من فقط سعی میکردم موقع دردا نفس های عمیق بکشم و دم باز دم های منظم داشته باشم و همش آیت الکرسی میخوندم
درد ها به این صورت بود که زیرشکمم می‌گرفت و سفت میشد در حد ۱۰ ثانیه
مامان دیاکو مامان دیاکو ۲ ماهگی
#تجربه سزارین اختیاری پارت ۳
بعد از اینکه بردنم بخش گفتن تا ساعت ۳ صبح هیچی نخورم منم چیزی نخوردم پسزمو آوردن پیشم که شیر خشک بهش داده بودن زمانی من ریکاوری بودم تا ساعت ۳ هیچ دردی نداشتم دو باز سرم وصل کردن بعد ساعت ۳ شروع کردن به چی خوردن ژله،خرما،کامپوت آناناس،ابمیوه در تمام مدت هم گوشی دستم‌بود و‌سرمو‌تکون‌میدادم ولی سر درد نشدم ساعت ۴ هم سوند رو کشیدن خودم پاشدم راه رفتم یه کم سخت بود ولی بزای من قابل تحمل رفتم سرویس پاهامو کامل مامانم شست و ‌‌‌پد گذاشتم و از ساعت ۴ صبح تا حدودا ۷ صبح فردا من ۳ بار رفتم قدم زدم تنهایی دردم قابل تحمل بود بدون شیاف و مسکن ساعت ۷ و نیم هم صبحونه آوردن که صبحونه بیمارستان نخوردم همسرم از بیرون حلیم‌ گرفت کلی خوردم ساعت ده بود یدونه شیاف استفاده کردم چون‌بدنم‌خیلی رو‌تخت خشک‌شده بود‌ و نهایت تلاشمو میکردم پسرم سینمو بگیره که نگرفت‌چون‌سر نداره اصلا حدودا ساعت ۳ و نیم عصر ترخیص شدم خداروشکر درد زیادی ندارم بزای بدن من قابل تحمله بخیه هام یه کم‌ سوزش داره خانما بدن با بدن متفاوته خودتونو مقایسه نکنید اتاق دو نفره بود هم تختیم بنده خدا از درد به خودش میپیچید ولی من راحت بودم البته دکترامون متفاوت بود‌ فقط زمانی داخل مسیر میومدم خونه بدنم داخل ماشین خشک شده بود که یه کم اذیت شدم فقط اینکه پسرم سینمو نمیگیره اذیت میشم و گریه می‌کنم که اونم شیر دوش برقی میگیرم فردا
هزینه ها هم دکترم ۱۲ گرفت ۱ و نیم سونو جمعا ۱۳ و نیم
بیمارستان هم‌با بیمه تامین اجتماعی ۱۹ میلیون و ۷۰۰ گرفت که حدودا ۱۰ میلیون هم‌خرج غذا و‌ شیرینی گل و این چیزا شد
الانم از ظهر‌که اومدم خونه خوبم دردام قابل تحمله.