اکثر تایپایی ک میزاری رو وقتی میخونم بهت حق میدم
اما امشب این همه خشم و کینه برا اون حرفا خیلی زیاده الان ک فکر میکنم مادرشوهر منم خیلی ازاین حرفا میزنه ولی واقعا از رو دلسوزیه شاید کلامشون طوریه ک ما ناراحت میشیم یا چون نگاهمون بهشون عروس مادرشوهر بد برداشت میشه
بعضی وقتا ب هر دری میزنن ک سره حرف و باما باز کنن مثلا میخواسته راهکار بده ک بچه زودتر اروم شه ک ب نظر خودش کمکی کرده باش
در کل برا ارامش خودتو اطرافیان و زندگیت مخصوصا تو شرایطی ک پیش همید کمتر رو حرفاشون حساسیت نشون بده
بخدا اگه همینا را مامان تو گفته بود اینقدر داغ نمیشدی البته همه مون همینیم ها 🥴😂😂😂
یه مشت چرت و پرت سر هم میکنن میان واسه ما تعریف میکنند مسخره ها...مادرشوهر منم میگفت قبلاً شوهرم کوچیک بوده اینقد تپلی بوده میخواسته بترکه...سر و لباس هایش از همه تمیز تر و شیک تر بوده و یک سالگی اندازه بچه ۲ ساله بوده،😐.
حالا آلبوم عکس هاشونو نگاه میکنی همه بچه ها لاغر سر و وعض شلخته کفش لنگه ب لنگه....شوهر خودم یه پستونک کثیف زرد شده گردنش اویزونه .... لباسهای کثیف.... دماغوووو....،🤕😏😏😏😏
وقتی با لهجه شیرازی نوشتی منم با همون لهجه خوندم چون زنداداش های خودمم شیرازی هستند...
به نظرم خیلی حساس هستی،همه مادرشوهر ها همین حرفارو میزنن.اون منظورش از اینکه از دست ما چیزی نمیخوره این بوده که ما هم دوست داریم بهش غذا بدیم ولی این خیلی مامانی هستش و همش باید مامانش باشه..
عزیزم درخواست بده
عین مادر شوهر من همیشه گه بچم و میخوره سیرم نمیشه 😒
امان از دست این مادرشوهرا
منم خداروشکر دورم ازش وگرنه هر روز بحث و دعوا😀😀
دوروز زایمان کردم بعد ۹ سال انتظار و ۴ تا سقط که مشکل پسرش بود دراومده میگه لنگه دمپایی اوردی هرچی خوردی زده به خودت بچم تو کمت سوخته.من هم لعنتش میکنم که بلایی سر بچم و خودم اورد که نتونست شیرمو بخوره تا یک ماه.الانم هر سری ببینمش میگه پنیرپیتزا بده بهش سس ماینوز بده فلان چی بده گفتم خودم بلدم چیا بدمش میگه لاغره جون بگیره.حالام خداروشکر سر جهازی دخترشه ۶ ساله الان میخان برن کنگان زندگی کنن با دخترش ریختشو دیگه نمیبینم
فقط با لهجه شیرازی ک نوشتی وای وای خیلی خوب یود😅
🤣🤣وای ببخشید خیلی واسه اخرش خندم گرف میگی یه تفنگ داشتم خلاصش میکرددم شوهرت نبینه این رو شر بشه
مثل اون شب دخترم گریه میکرد بغلش کنم من خونم خواهرشوهرم میومد کارم زیاد بود نتونستم بغلش کنم شوهرم خواب بود نیومد بچرو ساکت کنه بعد همون موقع دخترم گریه میکرد خواهرشوهرم رسید هی داره به خودش میچسپونه دلتنگ منه وفلان بابا بچه هم گشنه اس هم خوابش اومده هی میخواد بگه دلش واسه منو بچهام تنگ شده
دلش سوخته مادر خوبی هستی چی بکنه پس
😶😶عب نداره همه ی مادرشوهرها همینن😅😅زیاد حرص نخور
مشکلت با شوهرت بهتر شد؟
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.