۲۲ پاسخ

پارت دوم🍼

رسیدیم بیمارستان و بردنم بخش زایشگاه ان اس تی گرفتن و معاینه کردن
با اینکه سزارین بودم
ولی معاینه کرد ببینه دهانه رحمم اگه باز شده طبیعی زایمان کنم چون سز اختیاری بودم
گفت یک سانت بزوری و نگران نباش
بعد از پاره شدن کیسه آب ۱۷،۱۸ ساعت فرصت هست
و خب خیالم راحت شد
بلاخره دکترم ساعت ۹ اومد و فرستادنم اتاق عمل
انتخابم بیهوشی بود که گفتن به نظر ما اسپاینال بهتره
و منم دیگه گفتم باش
اصنننن اگه شل بگیرید درد نداره البته که وارد بودن طرف مهمه
پاهام شروع کرد داغ شدن و گفتن بخواب
پرده کشیدن جلوم و شدیداا استرس داشتم
تکونا رو حس میکردم ولی درد نه
یهو تا صدا گریه اومد زدم زیر گریه دست خودم نبود حس عجیبی بود
انگار تازه اونموقع مادر بودنو درک کردم
تو ریکاوری رفتم و برام سرم وصل کردن و بعد یک ساعتم بردنم تو بخش
الانم بیشترین اوج دردام بخاطر آمپول فشار هایی بود‌ که میزدن
چون شکممو فشار ندادن و بجاش سرم فشار زدن که خون ها خودش تخلیه بشه
دو ساعت پیش حدودا سوند و سرم فشارو دراوردن و الانم کم کم شروع کردم راه رفتن که فردا به امید خدا مرخص بشم ..
چندتا نکته س پارت بعد میگم😁

چندتا نکته:
من پمپ درد گرفتم و خب حقیقتا اونقد برا من جواب نبود شیاف بهتر بود
دوم اینکه پسملم ۳۶ هفته و ۳ روز اومد آمپول ریه نزده بودم و چون وزنش خوب بود مشکلی نداشت نرفت دستگاه
سوم اینکه شکممو فشار ندادن اصلا با همون امپول فشار خونه ها رو تخلیه کردن
سه تا سرم بزرگ زدن که توش امپول تزریق کردن
و تمام🥲

ای حانم خدا حغظش کنه

عزیزم هزینه سزارین اختیاری چند شد براتون ؟؟؟

ای جونم. خداروشکر عزیزم❤️

منم میخوام اسم پسرمو بزارم هامین
اگه رفتی ثبت احوال شناسنامه بگیری خبرم کن که قبول میکنن این اسمو یا نه🥺💞

خداروشکر عزیزم ک زایمان خوبی داشتی و خودتو نینی سالمید🤍

قدم نو رسیده مبارک 😍

خداروشکر که خودت و نی نی نازت سالمین 😍♥️
خودت بهتری؟

آمپول فشار چیه عزیزم یعنی ماهم بگیم میزنن برامون فکر نکنم بزنن🥺

مبارک باشه عزیزم شیرت چی شیر میاد ازت نوک سینه هات درد نمیکنه

چرا با دست فشار ندادنننن؟

آمپول فشار زدن یعنی هم سزارین شدی هم درد زایمان کشیدی برا تخلیه خونابه ها؟

خداروشکر که هم‌خودت هم‌گل پسرت حالتون خوبه

مبارک باشه عزیزم خداروشکر حال جفتتون خوبه عزیزم♥️⚘️

قدمش مبارک باشه

حالا من فردا ۳۷هفتم کامل میشه و یکشنبه باید زایمان کنم ولی دکتر قبلش برام آمپول ریه نوشته 😑😑😑

مباااارک بااشههههه❤️🥰
قدمش پر از خیر و برکت باشه براتون ان شاالله❤️

به سلامتی و دل خوش بغلش کنی 😍♥️

هفته چند بودی گلم

مبارک باشه عزیزم چند هفته بودی

چند هفته بودی عزیزم

سوال های مرتبط

مامان آراز و دنیز
👧🏼👶🏻 مامان آراز و دنیز 👧🏼👶🏻 ۹ ماهگی
مامان پرتقال🍊 مامان پرتقال🍊 روزهای ابتدایی تولد
📌تجربه زایمان
36 هفته و 4 روز بودم دستشویی فرنگی میرفتم بعد با خودم فکر میکردم من ک خیلی دستشویی بهم فشار میاره زود بلند میشم میرم که نریزه. رو فرنگی از کجا بفهمم که کیسه ابه یا ادرار یه وقت کیسه ابم پاره نشه و متوجه نشم🥲😂
چند روزی بود که از این فکرا به سرم میزد نهم بود ساعت دوازده شب خونه مامانم اینا بودم رفتم دستشویی فهمیدم که ادرارم تموم شد ولی همینجوری باز ازم یه چیزی میومد تعجب کردم بی ادبیه ولی دست گرفتم زیرم ببینم چیه تو دستم اب دیدم حتی بو کردم متوجه شدم ادرار نیست دو سه بار مشتمو پر کردم تا مطمعن شم از دستشویی ک رفتم بیرون مامانمو از خواب بیدار کردم بهش گفتم مطمعنم ک آب دیدم گفت بشین اگه باز ازت اومد کیسه ابه چهار زانو نشستم یه دقیقه بعدش انگار یه پارچ
آب داغ ریختن رو پاهام بلند شدم گفتم اماده شیم بریم بیمارستان زنگ زدم شوهرم ک بیاد ساعت یک رسیدیم تو راه زنگ زدم دکترم پولو براش انتقال دادم و گفت که میام تو برو بیمارستان
ان اس تی گرفتن و دستکش دست کرد معاینه کنه گفتم من سزارینی ام گفت باشی من باید معاینه کنم وقتی کیسه اب پاره میشه بفهمم اگه دهانه رحم باز شده بعد دستشو نشون داد گفت مطمعنی کیسه ابت پاره شد دستش خونی نشد گفتم اره همون لحظه باز ازم اب اومد تخت خیس شد و بلند شدم ازم چکه میکرد بهم لباس داد بپوشم پوشه پزشکی رو بهش دادم چک کرد گفت برو ازمایش ادرار بده و برو رو تخت بخواب تا دکترت بیاد اون شب از استرس اینکه هر لحظه ممکنه دکتر بیاد و بریم اتاق عمل خوابم نبرد با سرم میرفتم دستشویی
احساس تو خالی بودن میکردم حس میکردم هیچی تو شکمم نیس معده ام خالی بود میسوخت وحشتناک میسوخت تا چهار و پنج صبح یه چرت ده دقیقه ای میزدم دوباره بلند میشدم.....
مامان نخودی،مهدیار مامان نخودی،مهدیار ۵ ماهگی
تجربه زایمان من ۱
من۴۰ هفتم تمام شده بود قرار بود ۱۴ فروردین برم بیمارستان بشتری ضم با نامه بهداشت برای طبیعی ، اما روز سیزده به در با شوهرم یه دوری با ماشین زدیم فقط ، جایی نرفیم ، وقتی اومدیم از ۳ بعدظهر حس کردم شرتم داره خیش میشه محل ندادم و خوابیدم باز دوباره ۶و ۷ بعدظهر دیدم این خیسی ادامه داره و داره بیشتر میشه بازم زیاد نبود فکر کردم ترشح هست ، بی رنگ بود عین اب خلاصه ساعتای ۱۰ شب دیگ شک کردم گفتم نکنه کیسه اب باشه سهل انگاری نکنم ، ک رفتم بیمارستان میلاد تامبن اجتماعی و معاینه کرد و گفت پاره شده و بستری کرد ، به دکترم زنگ زد ، دکترم گفت تا ۶ صبح بستری باشه اگر درداش شروع نشد ۶ صبح امپول فشار بزنین ، منو تو زایشگاه تو اتاق ۲ تخت خوابی بستری کردن ، از شب تا صبحش بیدار بودم ک پرستار میگفت بخواب که فردا سرحال باشی برا زایمان ، اما حقیقتا از استرس و فکر و خیال خوابم نبرد ، همزمان با من تخت کناربم با پاره سدن کیسه اب بستری شده بود ، اون درداش همون شب شروع شد اما من نه
ادامه تاپیک بعد ....