خانوما الان ۱ماه تموم شد که ما قهریم واقعا حالم بده نمیدونم مقصر منم اونه شوهرم به یه زن پیام داده بود سلام البته اخرین بازدید زن خیلی وقت پیش بود گفت از اینستا یه لینک بود زدم تلگرام اینو آورد نمیدونم چون سابقه خیانت داشت واقعا اعصابم بهم ریخت داغون شدم خیلی بحث گردیم دست پیش گرفت که باهاش نخوابیدم که اینطور میکنی یه سلام بود چیزی نگفتم بعد سه روز اومد بغلم کنه گفتم حق نداری بهم دست بزنی اونم بیشتر نارحت شد باز چند روز پیش بغلم کرد بعد من باز اعصابم خراب شد چون حس میکردم واس رابطه میخواد بیاد جلو بهش گفتم کثافت تر از تو ندیدم که به خاطر یه ج ن د ۶ یه ماه با زنت قهری اونم گفت من میخواستم بیام تو پسم میزدی بعدم گفت اونقدر خسته میشم از سرکار میام میگیرم میخوابم تو هم که هیچی انکار من وجود ندارم با اینکه خودش مقصره طوری رفتار میکنه انگار من مقصر بودم نمیدونم حالم یه جوریه همش گریه میخوام نه میخوام بغلم کنه نه میخوام قهر باشیم هی میگم تا کی یه ماه‌گذشت اگه بشه یه سال چی تکلیفم چیه همینطور بلاکتیلفم به نظرتون چیکار کنم دعایی نیس بخونم یا کاری کنم دلمم نمیخواد خودم پیشقدم شم

۴ پاسخ

عزیزم درخواست میدی😍❤️

ولی کاش تواین جورمواقع جایی باشه بری یکم باخودت خلوت کنی من خودم خیلی بهش احتیاج دارم

وقتی میاد پیشت چرا پیش میزنی
فردا روزی اگه زیر سرش بلند شد تقصیر خودته وقتی میاد پیشت سکوت کن ناز کن براش ولی پسش نزن از دستش میدی

سری بعد پیش قدم شدکوتاه بیاعزیزم شایدواقعا کاری نکرده

سوال های مرتبط

مامان جوجه رنگی مامان جوجه رنگی ۱۴ ماهگی
امروز برای اولین بار تصادف کردم .از پشت زدم به یه ماشینی .اونم رانندش خانم بود . بچمم تو ماشین بود یهو بچم افتاد حواسم پرت بچم شد از پشت زدم به یه ماشین .بچمو بغل گرفتم نمیدونستم چیکار کنم .خانوم پیاده شد اومد دید بچه بغلمه گفت با بچه رانندگی میکنی؟گفتم نه افتاد حواسم پرت بچه شد از پشت زدم به شما ازش معذرت خواهی کردم .چون بار اولم بود خیلی استرس داشتم .خانومه خیلی با متانت گفت عیبی نداره برو وای انگار دنیا رو دادن بهم .منم از پشت نگا کردم دیدم نه ماشین اون چیزی شده نه ماشین من .ولی برا بچم خیلی عذاب وجدان گرفتم چون ترسید .رفتم تو کوچه نگه داشتم نگا کردم دیدم چراغای جلوی ماشین ترک برداشته ولی نشکسته .همسرم اگه نکا کنه میفهمه تصادف کردم نمیخواستم بهش بفهمونم .البته زیاد نیس باید دقت کنی .با اینکه همسرم هیچی نمیگه هر بارم میگه تصادف کردی نترسیا ماشینه دیگه آدم خودش هیچیش نشه ولی بازم نمیخوام بدونه اونوقت هر بار ماشینو بردارم برم با خودش میگه نکنه تصادف کنه .الان سردرد گرفتم عذاب وجدان دارم اصلا حالم خیلی بده .ولی اون خانومی که زیاد جدی نگرفت و گفت برو خدا انشاالله تو بدترین شرایط به دادش برسه .تصمیم گرفتم برای امواتش یه چیزی احسان کنم
مامان نور چشمام❤️‍🔥 مامان نور چشمام❤️‍🔥 ۱۳ ماهگی
یهو فکرم خیلی درگیر شد نمیتونم بخوابم بسکه پاهامو تکون دادم حالم بد شد، لطفا نظرتونو بگید در مورد چیزی که میخوام بگم
خانوما من یه پسر یه سالهو یک ماه دارم بعد از دو بار سقط خدا بهم داده حالا خیلی نگرانم که پسرم تنها نمونه و یه خواهر یا برادر داشته باشه خودم دوست دارم داداش داشته باشه حالا بگذریم، همسر من از من کوچیکتره شرایط زندگیمم اینکه مستاجر با یه درآمدی که همه چیم روبه راهه در حد معمول،دست تنهام هستم یعنی فقط فقط فقط شوهرم کمک حال منو زندگیمه اینجوری بگم که بعد سزارین خودم پسرمو بعد دوروز بردم حمام،از طرفیم افسردگی بعد زایمان گرفتم که تازه رفتم تحت درمان هی فکر میکنم میگم نکنه تو باردار شدن به مشکل بخورم نمیدونم که بچه دار بشم یا نه،شوهرم باز بچه میخواد ولی میگه حالا نه ولی من خودم به خاطر سنم میگم اگه قراره بیارم زودتر اقدام کنم، اصلا یه سر درگمی دارم نمیدونم چک شده این موقع شب 😔😔😔😔😔😔خانواده سوهرمم شهرستانی هستن الان که شکر خدا رفت آمد نداریم ولی میدونم بعدا هی میخوان گوه بخورن که یه بچه بیار یعنی واسه اونا بچه آوردن هیچ غمی نداره زرت زرت میزان بدون هیچ درک و فهمی از دوران زایمان بعد زایمانو بچه بزرگ کردن
مامان آرسام🧿💙 مامان آرسام🧿💙 ۱۳ ماهگی
سلام خانوما شبتون بخیر
من دوباره اومدم با سوالای پرچالشم😕من یه خانوم فوق العاده حساسی هستم که این حساس بودنم خیلی ضربه میزنه برام چه تو رابطه با خانوادم چه همسرم و پسرکم مثلا سر چیزای بیخود بحث میکنم با همسرم و... مثلا امروز همسایمون که فامیل دوریم اومده بودن خونمون یه دختر ۵ ساله داره همش میخواست با پسرم بازی کنه پسرم وقتی مو میبینه میکشه فقط به خانومه میگفتم که نزار نزدیکش شه موهاشو میکشه اینا بعد صحبت میکردیم که پسرم موهاشو کشید و دستشم باز نمیکرد بعد مادرش سر پسرم داد زد که ول کن چون مهمون بود چیزی نگفتم شاید منم بودم همون واکنشو میدادم نمیدونم خودم به پسرم عصبانی شدم که مامان مگه نگفتم اینکارو نکن(داد نزدم فقط با لحن جدی گفتم که متوجه شه) پسرمم ول کرد حالا چندساعته ذهنم درگیره که چرا داد زد (اونم چون دخترش گریه کرد حق میدم بهش بازم میگم منم بودم شاید همون رفتاری داشتم)
نمیدونم چیکار کنم این حساس بودنم برطرف شه کلا نمیتونم بیخیال شم که اینم خیلی اذیتم میکنه در اکثر مواقع🥲🥲