دیروز دخترمو بردم خونه خالم دختر خاله هام پرسیدن این سه سال وخورده ای منم گفتم نه بابا دوسال ونیمه حالا از دیروز هیچی نمیخوره 😐😐😐
خدای خونه این خالم اینقدر نحسن باید از ۱۰۰کیلومتریشون رد نشی دیروزم مجبور بودم

میگفتی آره سه سال و نیمه هست
تخم مرغ جلوی پاش بشکن
صدقه بنداز
اسفند دود کن

براش اسفنددودکن عزیزم تخم مرغ بشکون اگه میدونی دیگه خونشون نرو

یکم نمک بچرخون دور سرش بگیر زیر اب بره یه تخم‌مرغم بزن بشکون. صدقه هم بذار

سوره عادیات و چهار قل رو هر کدوم رو سه بار بخون فوت کن رو دخترت نمک و شکر به مقدار خیلی کم قاطی کن یه کم اب بریز روشون به خورد دخترت بده براش اسفند دود کن

یکتا برعکس هرجا میریم فکر میکنن کوچیک تره از سنش الان میگم بهتر از اینکه چشمش بزنن 🥲🥲🥲دختر شماهم ماشالله بهش اسفند دود کن واسش

واااای مثل من،رفتم خونه دختر داییم بعداز چندسال،از اون روز به بعد پسرم نه خواب داره نه خوراک و هر لحظه یه اتفاق بد می افته براش امروز هم پاش پیچ خورد و میلنگه پاش،چه دعایی بخونم و چیکار کنم اخه سایه نحس و چشم شورشون دور شه؟😢😢

چون قدو وزن بچت نسبت ب سنش زیاد اینجوری فکر کرده

ماشالله دخترت قدش و وزنش تو عکسی که دیدم نسبت به سنش بیشتره چشمم کف پاش🧿🧿🧿منم پسرم قدش از هم سن و سالاش بلندتره هرکس میبینه میگه کلاس اولیه ولی تازه امسال میخاد بره اونم نیمه اولیه میگن اگر جایی میری نمک و اسپند یکم بزارید لا دستمال کاغذی بزارید تو. جیبشون یا همراهتون باشه بعد از اونجا میاید دور سرش بچرخونین دود کنید بلا ازش دور میشه...

وای من یه زن دایی دارم پسرش ۵ماه بزرگتر از پسر منه اینقدر چشاش شوره که حد نداره منم رفت و آمدم قطع کردم فقط خونه مادربزرگم میبینمش اونم خیلی کم از عید تا حالا یه بار یعنی نشده ببینمش پسرم چیزیش نشه