۴ پاسخ

چه جالب ادامه نداره

چرا از زایمان سومت شروع کردی میزاری وقتی داستان زندگیت هستش؟

باز میزاری یا تمومه؟

عزیزجان از زندگی خودت داری میتویسی؟؟

سوال های مرتبط

مامان 👸🏼 آرتمیس 🤴 مامان 👸🏼 آرتمیس 🤴 ۳ سالگی
پارت دوم
دکتر ویدا مدرس نژاد تو یه بیمارستان خصوصی فقط کار میکنه یه دکتر قدیمی
اما پر از تجربه و مهارت
اومدم خونه سریع وسایل خودمو نی نی رو جمع کردم یه شب بارونی تو اوج گرما
شب بارون میبارید خیلی عجیب بود هوا خنک تر شده بود
پدرمم همرامون بود وسایلم رو جمع کردم هراسان نشستم تو ماشین
منو شوهرو پدرم راهی بیمارستان شدیم
بیمارستان خیلی خلوت بود استرس داشتم
عجلکایی رفته بودم بیمارستان هیچ کاریم نکرده بودم
حتی قبل از عمل شامم خورده بودم
پرستار صدام زد تا من رو آماده کنن برای اتاق عمل دستام می لرزید
لباسای اتاق عمل رو برام اووردن
از اتاق عمل مدام زنگ میزدن ک زود مریض رو بفرستین اتاق عمل
نشستم روی ویلچر دکترم همون موقع رسید
گفت وضعیت جنین اصلا خوب نیست
ممکنه تو شکم از بین بره کسایی ک تو اتاق عمل بودن یخورده باهام بدرفتاری کردن ک دیروقته چرا خودت رو الان رسوندی
وای لحظه گذاشتن سوند رسید چشمم بهش افتاد پامو جمع کردم اجازه ندادم برام بزاره از یه مرد تو اتاق عمل کمک خواستم ک بیا کمکم کن
من از سوند وصل کردن میترسم
اونم بیچاره دلش برام سوخت و اجازه نداد تا سوند بهم وصل کنن
گفت بزارید بعد از بی حسی
مامان دو فرشته مامان دو فرشته ۴ سالگی
مامان دلوین جون مامان دلوین جون ۴ سالگی
مامان 🎵 امیرعلی 🎶 مامان 🎵 امیرعلی 🎶 ۳ سالگی
💓💓💓💓💓💓💓

واقعا بارداری طبیعی و بچه سالم و صالح نعمتیه که خدا به هرکسی نمیده، کاش قدر دسته گل هامونو که خدا اینجوری بدون دخالت شخص ثالث گذاشته تو بغلمون رو بیشتر بدونیم!

درباره IVF و PGD سؤال می پرسم تک و توک کسی جواب میده ...
هزینه فقط یه آزمایشش 30 تومنه که تازه ببینن آیا میشه کاری کرد یا نه ...

اولین بار دخترخاله ام بعد از کلی آزمایش روی یکی از برادراش فهمیده بود ناقل یه بیماری ژنتیکیه و بهمون گفت که همه دخترخاله ها هم باید آزمایش بدن که ناقل هستن یا نه ...
من همیشه دلم میخواست زود ازدواج کنم، وقتی با همسرم آشنا شدم، گفتم پسرهای خانواده ما ممکنه همچین مشکلی داشته باشن با اینکه هنوز آزمایش نداده بودم، با توجه اطلاعات کمی که داشتم گفتم درمانی هم نداره؛ ۲سال تمام به خاطر اینکه خودش و خانواده اش عاشق فرزند پسر بودن ، از هم فاصله گرفتیم و من دچار افسردگی و خونه نشین شدم و اونم خودشو زد به بی خیالی و خوشگذرونی و ادامه زندگیش ...
تو فاصله اون ۲سال چندبار برای آزمایش ژنتیک و مشاوره پیش دکترای چند تا مرکز رفتم و فهمیدم منم ناقلم متأسفانه ...
به کسی نگفته بودم و خودم می رفتم دنبالش ...
اون روزی که جواب آزمایش رو گرفتم، رو نیمکت تو حیاط بیمارستان بقیه ا... نشسته بودم، بیدارِ بیدار بودم، خواب نمی دیدم!
سردرد گریه فشار عصبی هیچ کدوم نمیتونست مشکلمو حل کنه و دردم کم کنه چون خدا منو اینجوری آفریده بود!

ادامه در کامنت ها 👇