به یه چیزایی فکرمیکنم که مغزم هنگ میکنه آخرش🤯
من چهره ی خوبی دارم و زشت نیستم.منتها قیافم سادست(یعنی موی مشکی و ابروی پهن و بلند و صورت بدون هیچگونه عمل و ژل)یکمم لاغرم.
احساس میکنم شوهرم خیلی به زنای جلف نگا میکنه.
من هرکاری کنم نمیتونم جلف باشم اصلا(ارایش میکنم در حد کرم و ریمل و مداد لب)ولی ارایشم اصلا جوری نیس که زننده باشه.
امروز رفته بودیم مسجد که شوهرم زنگ زد گفت بیا بریم.من از زنونه دراومدم و اومدم حیاط پیش شوهرم.وقتی اومدیم خونه گفت عه رژ زده بودی؟اصلا معلوم نبود بی رنگ بود چهرت.من گفتم اره رژ داشتم.چرا بی رنگ؟گفت خدا بگم چیکارکنه این زنارو.انقد که الان بیرون زنارو با ارایش دیدم تو بیرنگ به چشمم اومدی...

خلاصه من اصلا ادامه ندادم گفتم شبمون خراب نشه و بحث ادامه دار نشه.
چیکارکنم به نظرتون یعنی از زنای ارایش غلیظ خوشش میاد؟
من هرکاری کنم و هرچقد ارایش کنم اصلا توی چهرم معلوم نمیشه نمیدونم چرا😑😑😑😑😑

تصویر
۱۲ پاسخ

ب نظر من جایی ک اینجا از ماها بپرسی
با خودش صحبت کن
ما از کجا بفهمیم چی توی ذهن اونه

عزیزم اگه شوهرت چشم چرون باشه . هررررر جووووور باشی باز نگاه میکنه . ولی سعی کن ب خودت برسی . اگه شوهرت ارایش غلیظ دوس داره حداقل یه ماتیک قرمز اتیشی همیشه بزن . یا موهاتو بلوند کن . در کل ب خودت برس

حرف همسرتون خیلی زشت و زننده بوده🥹من دلم شکست از حرفش
به نظرم ازش بپرس چرا اینو گفته
ایا دوستداره تغییر کنی
مثلا دوستداره زل بزنی؟
یا ارایش کنی؟
بهش بگو خیلی از اقایون بیرون خوشتیپن و از تو خوشگلترن منم به اونا نگا کنم تو به چشمم نمیای قطعا

فقط موهاتو بلوند کن بقیه ش درست میشه خود به خود

تو خونه خودتو نشونش بده به قول دوستمون موهاتو بلوند کن آرایش کن لباس خفن بپوش خودتو تو خونه نشونش بده دیگه بیرون نگاه نمیکنه

توی خونه غلیظ تر آرایش کن

آره دیگه ازبس بدمیپوشن وآرایش غلیظ میکنن، هیچ مردی نمیتونه خودش و کنترل کنه، کازنابه خودمون رحم نمیکنیم

وای چ خونسردی من بودم میزدم دهنش پر خون میشد 😑

متاسفانه من بودم دعوامون میشد

یه مدت تو خونه رژای جیغ بزن
ببین دوس داره
شوهرمن از رژ های مات و قهوه ای خوشش میاد و قرمز میگه خوشم نمیاد
توهم یبار که رفتی خرید بگو میخوام اینبار رژ به انتخاب تو بخرم و بذار رنگی کع دوس داره و بگه

بعضیا بدون ارایش خوشگلن ترن

تو خونه ارایش غلیظ کن

سوال های مرتبط

مامان دوتا فسقلی مامان دوتا فسقلی ۵ سالگی
میبینی از مساجد زنگ میزنن یا از یه جایی زنگ میزنن و نظرسنجی میکنن ما هم جواب میدم
الان یه خانومه زنگ زد گفت خانم فلانی گفتم بله گفت از فلان جا زنگ میزنم شما فرزند زیر شش سال دارین گفتم بله دوتا دیگه شروع کرد به سوال کردن منم قبل جواب دادن گفتم ببخشید شما از کجا زنگ میزنین آدرستون کجاست گفت از فلان جا و میخوایم خانوما رو شناسایی کنیم براتون کارگاه برگزار کنیم منم گفتم خب منکه نمیخوام شرکت کنم چرا اطلاعات بدم گفت دیگه من باید اطلاعات رو ثبت کنم منم گفتم خب نمیشه که من چرا اطلاعات بدم خلاصه اصرار کرد منم گفتم بپرس ولی اگر سوالتون رو نخوام جواب بدم نباید مشکلی داشته باشین گفت باشه اسم بچه ها رو با پدرشو رو گفتم دیگه اومد تاریخ تولد و کد ملی بگیره گفتم شرمنده من اینا رو نمیتونم بگم قصد شرکت هم ندارم فکر میکنم ادامه دانش الکی باشه خانمه هم گفت باشه خدافظ
شما میبودین اطلاعات میدادین؟؟؟؟منکه تصمیم گرفتم دیگه به هیچ کس اطلاعات ندم از کجا معلوم راست میگفته باشه
مامان شاهان🧒👨‍👩‍👦 مامان شاهان🧒👨‍👩‍👦 ۵ سالگی
خانما اومدم درد و دل کنم ، اگه راه کار درستی داشتین بگین
اینکه شوهرم پدر و مادرش از حج اومدن من هنوز ولیمه نگرفتیم،هرکسی ام میاد خونه مادر شوهرم یا ناهار میاد یا شام فامیلا ۴ تا گوسفند بریده بودن از گوشتشون به درجه یک ها میدیم، موقع ای هنوز آتش بس نشد اکثر اطرافیان گفتن ولیمه نگیر ، اینم بگم که مصطفی دو سال پیش گاو خرید به قسمت مکه رفتن و ولیمه دادنشون،الان گاو رو نکشتن و فامیلا میگفتن یا گاو رو بفروش پولشو بده به بهزیستی یا گوشتشو بده ولی الان آتش بس شده به مصطفی میگم هرجور شده ولیمه بده فکرا همین آدم ها که میگن نگیر میگن خسیس بازی در آوردن و ولیمه که رسمه رو ندادن ، بعدشم تیکه تیکه میان اعصاب خوردی دارن همش در حال تمیز کاری و پذیرایی هستیم همشونم برای ناهار یا شام میان از پا افتادیم آخرشم این میشه که ولیمه ندادیم،مادر شوهرم میگه الان همه شهرستانن و نمیتونن بیان ولی وقتی ما دعوت کنیم وظیفشونه بیان بقیش به خودشون ربط داره پدر شوهرمم یه آدم بی زبون و لال
همه کارا و وظیفه ها به دوش مصطفی هست
خواهر شوهرامم رفتن سر خونه زندگیشون، رسما تمام کارا گردن منه تا میام بالا مادر شوهرم زنگ میزنه بیا فلانی بیا شام بزار یا خونه جارو کن
الان به مصطفی گفتم هرجور شده ولیمه بگیر تمام بشه بره اونم عصبی شد گفت الان دیگه نمیتونم چند روز گذشته و کارام رو سرم ریخته چک هام مونده و این حرفا ولیمه نمیگیرم انقدر گیر نده ،گاو رو میفروشم پولشو میدم بهزیستی و گور بابای حرف مردم
ولی کارش خیلی اشتباهه،الان نمیفهمه ولی خب ولیمه یه رسمه دیگه