۱۹ پاسخ

من میگم بخاطر بچه هات تحمل کن گناه اونا چیه تو این سن بی مادر شن

برو اتفاقا ،محکم وایسا پا حرفت و سریع یکم ناز کشیدن شل نشو ،برو تا آخرش ،مطمئن باش ب دست و پات میوفتن ،کی حاضره ی همچین مردی رو با دو تا بچه قبول کنه ،آخرش با شرط و شروط زیاد و هزارتا حق گرفتن بشونشون سرجاشون

عزیزدلم آجی قشنگم درسته نمیسناسمت تو انوری من اینورم اما قلبی دوستت دارم فداتشم قربون دلت که لیاقتتو ندارن عیب ندارع تحمل کن فقط بچه هاتو بزرگ کن و اونارو بسپرشون به خدا یه روزی انقد همه چی خوب میشه که باورت نمیشه بذار پسرات ماشالا بزرگ بشن میشن تکیه گاهت توروخدا هیچوقت اینکارو نکن اون بچه هارو ول نکن تحت هیچ شرایطی تو این دنیا کسی بجز خودت نمیتونه مواظب بچه هات باشه نکن اینکارو قربونت برم بخدا زندگی منم کمتر از تو نیست اما بخاطر بچم می‌سوزم و میسازم

عمیقا ناراحت شدم عزیزم
ولی باور کن همه چی بیرون از گود قشنگه

عزیزم یکی از فامیلای ما هم شوهرش و مادرش شوهره خیلی عزیت میکردنش کتک میزدن بعد رفت دوماهی خونه باباش شکایت کرد دادگاه هم مادررو آدم کرد هم مردرو هم تونشونو جدا گرد دادگاه گفته بود حق ندارید بهش بگید بالای چشت ابرع البته بیچاره رو خیلی کتک زده بودن همه جاش کبود رفته بود پزشک قانونی

نه با شرایطی که داری از طرف خانواده خودت و به خاطر دوتا بچه هات تحمل کن بی خیال شو راحت تر زندگی کنی خدا کریمه خیلی از مردا جوان تر که بودن بدجنس بودن ولی یه خورده که سنشون بالاتر رفته خوب شدن

فدات بشم بخدا کسی از زندگی کسی خبر نداره هممون مشکل داریم .نمیشه به شوهرت بگی بره پیش روانشناس

الهی فدات بشم مشکلات تو زندگی همه هست یکم تحمل کن شاید ننش مرد خودشم ادم شد ولی بچه هاتو تنها نزار

سلام گلم هر طرف بری اطرافت آدمایی برای حرص دادن هستن حالا یک طرف با بچه هات هستی و حداقل از این نظر آرامش داری ولی اون طرف بچه ها هم پیشت نیستن علاوه بر درگیری و دغدغه هات دوری و ناراحتی بچه ها هم هست
به نظرم باش ولی شوهرت و مادرش رو اصلا نبین و فقط به عنوان کسی بهش نگاه کن که قراره شما و بچه هارو تامین کنه
گور سرش بزار بره همه رو برای مادرش بگه وقتی شما حرف و رازت رو بهش نگی بقیه رو بره بگه
البته این نظر شخصی من هست بازم شما صلاح خودت رو بهتر میدونی

به نظر منکه مادرشوهرت فوت کنه خودت میشی خانم خونه

عزیزم خودت زن بابا داری شرایط رو میدونی که چجوریه ،بخاطر بچهات تحمل کن

ناراحت نمیشی بگم اینا میدونستی چرا دوتا بچه رو بیچاره کردی🥲

بنظر من اول از همه سعی کن هرجور شده شوهرت راضی کنی سرکار بری
نمیدونم شرایط داری یا نه اما یکم درآمد داشته باشی حقوقت رو چندبار بدی بهش
کم‌کم برا خودت پس انداز می‌کنی جدا از پس انداز راه و روش کار کردن دستت میاد
شاید اصلا نتونی کار کنی
خاله ی من هم تقریبا هم شرایط شما
یه مدت قهر کرد رفت سرکار دید نمیتونه باز برگشت خونه
قدم اول اینه کار داشته باشی

اصلا نمیتونس خونه رو جدا کنی از مادرشوهر؟

واقعا چرا میخوای زندگیتو خراب کنی الکی الکی؟
دلت میاد به هات نباشن کنارت؟

بچه ها چی آجی گناه دارن

نه با این شرایط جدا نشی بهتره گلم

سلام ارسام رو انژیوکردی؟

ب نظرم جات خوبه بمون زندگیتو کن
شهرک خبری نیس
همه ی زندگی ها کم و کاستی داره بالا پایین داره

سوال های مرتبط

مامان گل پسر مامان گل پسر ۱ سالگی
مامانا مشورت میخوام
پسر من هرموقع برم خونه بابام اینا ، خواب ظهرش خیلی دیر میشه ، یعنی مثلا بابام هی باهاش بازی میکنه ، واقعا نمیزاره بخوابه ، خود بچمم نمیخواد بخوابه همراهی میکنه ، یعنی اگه بابا بازی نکنه بگه بخوابیمو اینا بچه هم کم کم اروم میشه میخوابه ، ولی اینکارو نمیکنه بابام
بعد خب ظهر که دیر بخوابه ، شبم دیر میخوابه ، فردا صبحشم دیر بیدار میشه
بچه من چهارشنبه ها صبح کلاس داره
من هفته دیش سه شنبه خونه مامانم اینا بودم ، باز بابام اجازه نمیداد بخوابه ، هررررررکاری کردم هرچی گفتم توروخدا بزار بخوابه فردا کلاس داره، گفت نه ولش کن میخواد بازی کنه، خلاصه که دیر خوابید، شبشم دیر خوابید ، و صبح خیلی دیر بیدار شد ، بابام میخواست بره باغش سر بزنه به حیووناش ، به مامانم گفتم مامان بچم دیر بیدار شده نمیرسه به کلاسش بابا میتونه یکم دیر تر بره بیاد مارو بروسونه کلاس؟ که بابام گفته بود نه نمیتونه و میخواد زود بره ، هیچی بچه رو هول هولکی لباس پوشوندم ، صبحانه فقط یه تیکه بیسکوییت به زور دادم با اسنپ رفتم
گشنه بود ، خوابش میومد کسل بود ، از اول تا اخر گریه و نق
گفتم من دیگه روز قبل کلاسش نمیام اونجا
حالا باز امروز مامانم پیام داده بابا فردا میخواد بره باغ کار داره ، بچه رو بیار ببینه امروز
از یه طرف الان دلم نمیاد نبرم
از یه طرف یاد هفته پیش میافتم که چقدر اذیت شد بچه
نمیدونم چیکار کنم
شما بودین چیکار میکردین؟
مامان نفس مامان نفس ۱ سالگی
مادرشوهرمو دوروزه بردن بخاطر قلبش آنژیوگرافی فردا مرخصش میکنن دخترشم امروز میاد چون راه دوره میاد ۱ هفته بمونه و بره خونش منم چون با مادرشوهرم زندگی میکنم همه میگن وظیفه توعه که بهشرسیدگی بکنی منم دوتا بچه دوقلو دارم واقعا سختمه به جز من عروس بزرگشم هست که بیکاره والا همش با گوشی با ایل و طایفش حرف میزنه منم از کار کردن حتی نمیتونم سرمم بالا بگیرم از صبح هیوی نخوردم از بس کار داشتم همین الان نشستم یکم دیگه بچه هام خوابیدن گفتم یکم استراحت کنم از پا افتادم دخترشم که وقتی میاد اینجا هیچ کاری نمیکنه بخدا همش میشینه من باید چایی بیارم نهار درست کنم شام درست کنم بیارم بخورن جمع کنم به بچه هام برسم میگه من اومدم اینحا استراحت نیومدم که کار کنم والا ماهم میریم خونه مادرم حداقل اون طرفی که توش غذا خوردیم رو از سفره برمیداریم یا نه اون طرف مقابل هم گناه داره بخدا نمیکن با دوتا بچه سخته براش
یه شوهر با درک هم میخواد که ادمو درک کنه خونشو از خانپادش جدا کنه که منم مثل اون یکی ها بیام دوروز رسیدگی منم بهش دوباره برگردم خونه خودم خدایا واقعا میبینی منو یا نه چبدر التماس کنم بهت چقدر به پات بیوفتم یه فرجی به حال منو بچه هام کنی ماهم گناه داریم به قران از پا افتادم دیگه خونه مادرمم که نمیتونم برم اینارو چیکار کنم میگن باید تو نگه داری کنی ازش چند روز دیگم عمل باز میکنن قلبشو 😩😩😩😔😔😔😔کلافم بخدا