سلام کی بیداره جواب منو بده
ببین من پیش شوهرم دراز کشیدم بعدش تو اکسپلور اینستاشو باهم نگاه میکردیم تا اینکه دیدم یه نفر اس ام اس میده وقتی اسم اون شخص بالای گوشی میومد شوهرم سراسیمه ردش میکنه که من نبینم
بهش گفتم کیه چرا رد میکنی گفت نمیخوام ناراحت و حساس بشی گفتم باید ببینم دیدم یکی از مشتری های خانومشه که من میشناسم از همسرم بزرگتره ولی برام سوال بود چرا باید ساعت ۱۲ شب به شوهرم پیام بده و اسم کوچک شوهرمو بیاره و بگه من خوبم تو چطوری خوبی
بعدش به همسرم گفتم پیش من جوابشو بده من ببینم این موقع شب چکار داره و چرا تو روز پیام نمیده اگه کارش کاریه و شخصی نیست گفتش که حالا بعدا جواب میدم ولشکن
گفتم لابد تو پیام دادی قبلش که اون جواب داده گفت نه من از کوره در رفتم دوسه بار تو صورتش زدم و داد زدم که جوابشو بده گوشی رو کوبوندم تو مچ دستش و گفتم تو اگه خط قرمز و چارچوب داشته باشی اون به خودش اجازه نمیده این موقع شب به شما پیام بده.
شوهرم دستش درد گرفت و از این که تو صورتش زدم ناراحت شد و گفت من بهش اعتماد ندارم حرمتشو نگه نمیدارم غرورشو خدشه دار کردم و اینکه ارتباطی نه با اون خانم نه با کس دیگه ای نداره و نمیدونه چرا پیام داده اون مشتریشه شاید کار بانکی داشته
من پشیمون شدم به نظرت کارم درست نبود؟
من هم پشیمون شدم

۱۵ پاسخ

تبربک میگم زود خرت کرده
نباید ول میکردی

نخیر کار شوهرت اشتباهه
چرا انقدر زود خودتو مقصر فرض میکنی ؟؟
اتفاقا حرف خوبی زدی باید پیش تو بهش پیام میداد که نداده …
من خوبم تو خوبی چه صیغه ایه دیگه
همین امشب ته توش رو دربیار

ساده نباش
خودشو زده ب مظلوم نمایی و از پیامش و واکنش همسرت کاملا مشخصه کرم از کیه

زدن که درست نیست ولی اصلا بیخیال نشو و حتما پیگیر باش احتمال زیاد یه چیزی هست وگرنه همون اول پیامش باز می‌کرد بهت نشون میداد

تا جایی خوب پیش رفتی ولی از یه جایی ببعد خرابش کردی
نباید کوتاه میومدی و باور میکردی
الانم میره برای خودش ترفند های جدید تر یاد میگیره تا تو نفهمی کلا

کارت خیلی خوب بود مطعمن باش ی ریگی تو کفششه

خرت کرده😅

من زندگبمو دوست دارم و دوستش دارم چکار کنم من نمیخوام حرف از جدایی بزنم هنوزم زیر بار نرفته میگه من اشتباه فکر میکنم من چکار کنم

چکار کنم حالا

عزیزم خر نشو ببخشیداااا داره ننه من غریب بازی در میاره
حالا که دعواتو کردی تا تهش برو ببین چیزی نباشه من اروم نمیمونم

برو اگر همرا اوله از برنامه همراه اول اگر ایرانسل از تاریخچه برنامه ایرانسل من ریز مکالمه و پیامک بگیر از طریق همین گوشیش اون موقع بشین تصمیم بگیر ک چیکار کنی

خب باید چکار کنم بدبخت گریه هم کرد گفت نمیدونم چرا پیام داده نمیدونم چی جوابشو بدم

چرا بیخیال شدی گوله مظلوم بازیاشو نخور مردا پوست کلفتن شوهرت و زنه باهم اوکی قراره بشن با این روشی که گول خوردی اصلا دیگ متوجه نخواهی شد

منم بودم همینجوری قاطی میکردم اصلا نگا نکن ک اون خانم بزرگتره یعنی چیزی نمیتونه باشه خیلی زمونه بدی شده حواستو خوب جمع کن شوهرتم انگار خواسته جلو بیوفته

کار درستی کردی ولی کاش خودت گوشیشو می‌گرفتی و جوابشو میدادی خب آخرش چیشد؟معلومه کاسه ای زیر نیم کاسه

سوال های مرتبط

مامان maman Nelin🌈💖 مامان maman Nelin🌈💖 ۴ ماهگی
مامانا ذهنم خیلی درگیره
امشب برای شام رفتیم خونه ی مادرشوهرم. قرار بود شب اونجا بخوابیم. چون معمولا بچمو که میبرم جایی بعدش میارم بد خواب میشه. بردمش اونجا همش خواب بود بچه. ساعت ۸ بهش شیر داده بودم خوابید ۱۱ قرار شد بهش شیر بدم اگه خوابید و بیدار نشد شب همونجا بخوابیم. اگه بیدار شد بیاریمش خونه ی خودمون. من ۱۱ بهش تو خواب شیر دادم. همیشه همینکارو میکنم. پدر شوهرم شروع کرد گفت تو خواب بهش شیر نده و فلان گفتم اگه بیدار شه خودش دیگه نمیخوابه قلقش دستمه. گفت نکن اینکارو بچه بد خواب میشه خلاصه توضیح دادم که اگه بیدارش نکنم خودش بیدار شه خوابش کلا میپره تو خواب بهش شیر بدم میخوابه دوباره. مادر شوهرمم از اون طرف جو میداد که آره بچه ی منو اذیت میکنن و فلان‌ خواهر شوهرم چند بار بهش اشاره داد که بسه دیگه چیزی نگو این باز میگفت بچه ی منو اذیت میکنن؟ هی میگفت. منم دیدم ساکت نمیشه برگشتم گفتم آره ما بچه رو شکنجه میکنیم تنبیه بدنیش میکنیم. خلاصه که شیر دادم و بچه خوابید بازم بیدار نشد. به شوهرم گفتم بمونیم شب مادر شوهرم گفت حالا میخواین امتحان کنین برین خونه ببینین شاید خوابید اگه نخوابید بیارینش منم دیدم اینجوری گفت به شوهرم گفتم بریم خونه.
به نظرتون من جوابشو دادم کار بدی کردم؟ نمیدونم چرا عذاب وجدان گرفتم.
خدایی آدمای بدی نیستن اما امشب واقعا عصبیم کرده بودن
مامان آیه خانم مامان آیه خانم ۴ ماهگی
امروز بعد یه مراسم که خونه شهدا بود بعد از مدت ها با همسرم رفتیم مسجدی که همیشه میریم برای نماز از قبل به آیه ۹۰ تا شیر داده بودم سیر بود خوابوندم پیش خودم سه رکت اول که شروع شد آیه خیلی سر صدا میکرد همش از خودش صدا درمیاورد نماز که تموم شد گرفتمش بغلم آروم بهش گفتم دخترم چقدر صدا در میاره گلوت گرفت خانم کناریم شنید بعد از چند دقیقه گفت چرا بهش شیر نمیدی گلوش گرفت گفته نکنه شیر نداری منم گفتم آره شیر نداره برگشته بهم میگه شیر داری خودت نمیخوای بهش شیر بدی شیر نماید شماها تنبلی میکنید به بچه شیر نمی‌دید خیلی دلم گرقت ناراحت شدم بغض کردم فقط تونستم بگم مگه میشه مادر شیر داشته باشه وبه بچش شیر نده وگشنش بزاره فقط تونستم اینو بگم انگار تو شوک بودم نماز عشا رو خودم خوندم واز مسجد اومدم بیرون دیگه نمیتونستم بمونم داشتم میترکیدم من مادر شوهرم تا به حال درباره ابن که چرا به بچه شیر خشک میدم هیچی به من نگفته نمیدونم چطور به خودش اجازه داد به من اون حرف رو بزنه از اون موقع تا الان دلم داره میترکه گریه کردم اما دلم خالی نشد دوست دارم زار زار گریه کنم خیلی خیلی امشب دلم شکست نشستم بیرون هیئت های عزاداری دارن رد میشن ار خیابون ومن دارم تو دلم زار میزنم
مامان نی نی ناز 💙 مامان نی نی ناز 💙 ۵ ماهگی
سلام ، امروز یه اتفاقی افتاد 😐😂 بعد کلی ماجرا بچه داری و شیردهی تازه خوابم برده بود که آقا ( شوهرم ) بعد از یه خواب زیبا و عمیق بدون اینکه حتی با گریه بچه سرش برگردونه نگاه کنه ، از خواب بیدار شد هیچی منم نوزادم تو بغلم گرفته بودم و سینه مو گذاشته بودم دهنش دراز کشیده خواب بودم اومد چسبید بع من شروع کرد برا رابطه من کشیدم کنار گفتم کنار بچه آخه نمیشه نکن ، نورادمم همون موقع هی موک میزد بع سینه شیر میخورد تا در میاوردم گریه میشد اینم ولکن نبود، میخواست همونجا من بچه شیر بدم اونم کارش بکنه گفتم بچه تو بغلمه شیر میخواد کنار بچه نمیشه گناه. داره چندشه ، باز گذاشتمش زمین دیدم گریه شد گفتم اجازه بده من شیرش بدم سیر بشه خوابش کنم میریم اتاق هیچی بلند شد قهر کرد گفت نمی‌خوام گفتم خب بچه رو خواب میکنم راحت میریم اتاق گفت نه من می‌خوام برم با دوستام گردش بریم تو طبیعت امروز گفتم باشه برو ، قهر کرد جمغ‌کرد رفت 😂😂به جا اینکه زن و بچش ببره گردش با رفیق‌اش میره منم تو دلم گفتم به درک که قهر کردی از خدام بود ولکن بشه بدم اومده از رابطه 🤢