۲ پاسخ

خوبه شوهرت پشتت بوده عزیزم . خیلی از مردا هستن با زنشون دعوا میکنن سر همین جنگ میشه

منم اصلا دوست ندارم بچم با بچه های بی تربیت جاری عنم هم کلام بشه ولی پدرشوهرم میاد میبره.خدا لعنتشون کنه متنفرم ازشون هرگز نمیبخشمشون هر روز که میگدره مطمئن میشم که چقدر ذات خراب و بدی داره هم خودش هم شوهر مفت خورش هم بچه هاش

سوال های مرتبط

مامان فندق کوچولو مامان فندق کوچولو ۳ سالگی
مامان قند کوچولو🙆 مامان قند کوچولو🙆 ۳ سالگی
امروز یه اتفاق خیلی بد واسه پسرم افتاد حالم از اون موقع بده هی اون صحنه میاد جلوی چشمم و حالم دوباره بد میشه 😞😞
بردمش دسشویی بعد گلاب به روتون پیپی داشت وقتی پیپی کرد من داشتم میشستم اونجایی که پیپی ریخته بود رو بعد پسرم عادت داره هی پامیشه میره یه طرف دیگه میشینه پیپی میکنه ، امروز نذاشتم گفتم همینجا فقط پیپی کن بعدکه کارش تمام شد موقع شستوشو پاشد رفت یجا دیگه بشینه یهو پشتش خورد تو دیوار و با سر و صورت پرت شد تو سنگ دسشویی و یه صدای خیلییییی بدی داد سرش و جیغش رفت بالا و خون از دماغش شروع کرد چکه کردن جیییغ میزد و گریه میکرد پیشونیش اندازه یه گردو اومد بالا و سیاه شد
منم همون موقع که این اتفاق افتاد حالم بد شد سرم سنگین و سِر شد و از شدت ترس گلاب به روتون شروع کردم بالا آوردن و دستو پام می‌لرزید
دیگه سریع با مامانم بردیمش بیمارستان و عکس هم گرفت از سرش گفت چیزی نیست فقط اگر بالا آورد باید ببریدش اسکن بشه
خیلی استرس دارم خیلی دارم دق میکنم از این قضیه 😭😭😭😭
مامان آیدا کوچولوو🤱 مامان آیدا کوچولوو🤱 ۳ سالگی
طبق تاپیکای قبلیم که گفتم آیدا دکتر گف سینوزیت شدید داره
خب امروز خواهر شوهرم زنگ زد که چیشد بچه رو بردی شنوایی سنجی
گفتم بله
گف خبگفتیم که نبر الکی می‌بری مشکلی ندارن بچه می‌شنوه
گفتم شما گفتید ولی من بردم وگوشاش عفونت داره گف ههه پس میخاستی چی بگم گفتیم دیگه نبر چون اینام میخان فقط بری بیای پول بدی بهشون
گفتم خب باشه شما راسمیگید ولی الان مادر آیدا منم و من صلاح دیدم ببرمش
گف خبر چیشد که بردی!؟ الان میخای چیکار کنی
گفتی غریبه که نیستی عمه ای دیروز عوض اینکه باهام بیای با یه بچه افتادم تو یه شهر غریب دنبال دکتر تنهاییگف خب کهه
گفتم خب نداره چرا بلدید همش ایراد بگیرید می‌اومدی می‌دیدی دکتر چی گف
خب برگشت گف میخای چی بگه اونم دنبال پوله برا خودش
گفتم خواهر از خودش که نگفت عکس اینو نشون میده،برگشت گف عکس هم الکی یه ، گفتم یعنی چییی گفتم همش دنبال پولن
بعد گف همه ما عفونت داریم منو تو و پدرش. و دختره من چپسرم و شوهرموو... گفتم مقایسه نکن تو جای مادری آیدا فقط سه سالشه
آیدا بچه ی سه ساله سکه دکتر گف خداروشکر آوردی وگرنه سینوزیت شدید که زده به گوشاش میزد به مغزش
گف برات داستان بافته و تو قبول کردیی دیگهه
گفتم بکش خواهر بسه ،بکش کنار. هم سن مادری عوض اینکه دستم بگیری تو شهر غریب چرا ازپام می‌کشی
گف تو بیماری هر روز بچت ببر دکتر
منم گفتم خواهر خدا فقط تا بیشتر از این اعصابم خورد نشده
یعنی این خواهر سهراب عفریته ی من کی میخان بفهمن بچه با آدم کوچیک فرق داره،بچه ضعیفه بدنش،ظریفه🤕🤕🤕🤕🤕