سلام خانوما ، من سر زایمان دومم خیلی اذیت شدم و بشدت بعدش اعصابم داغون شد ،زایمانم راحت بود ،اما پسرم زود دنیا اومده بود 36هفته و بستری بود و مراقبتهای بعدش و....، بعد پنج ماهگی فهمیدیم چشمش انحراف داره ،و به خاطر اینکه موقع زایمان بهش اکسیژن نرسیده بوده اینجوری شده و...... ، همش دکتر و.....
بشدت اذیت شدم همین که الان سه سالش کامل و درست نمیتونه حرف بزنه ،با صدای بلند حرف میزنه و جیغ جیغو هست ، هرچی هم بهش بگم آروم نمیفهمه، پسر اولم خیلی آروم و فهمیده بود واقعا باهاش وقت گذروندم و براش وقت گذاشتم ، دومی سر همین جیغ جیغو بودنش واقعا ذله شدم از دستش ، نمیدونم چیکار ، سر همین کاراش هم مدام توبیخش میکنم و دعوا و.... اونم بی تاثیر نبوده
اصلا یه موقع های هم دلم میخواد بزنمش اینقدر که رو مخ شده
الان یه عده نیان فاز روشنفکری و....بگیرن گفتم که سر پسر اولم صبر داشتم و واقعا با آرامش براش وقت میذاشتم اما این کلا انگار سر و صدا تو وجودش همش با صدای بلند و جیغ
واقعا بریدم اصلا پشیمون شدم از آوردنش ناشکری نمیکنم
ولی واقعا خسته شدم از دستش ،راه. حلی هست
کتابی چیزی بازی اسباب بازی که فقط این آروم بگیره
😭😭😭😭😭😭😭😭😭

۴ پاسخ

شاید چون نمیتونه راحت حرف بزنه جیغ میزنه.. صبوری میخاد عزیزم میدونم سخته ولی وقتایی که جیغ میزنه شما با آرامش باهاش حرف بزن کم کم یاد میگیره فعلا تو سن لجبازی هم هس بمرور اوکی میشه

عزیزم اینا ی دوره داره همش بچه رو درگیر دکتر واینا نکن خیلی خودش خوب میشه ب مرور

وای وای پسر کوچیکه ی منم همینجوریه روانی شدم از دست جفتشون همش دعوا جیغو داد
منم بعد از دومی حسابی اعصابم فروکش کرده له لهم قشنگ..
من گاهی تو غالب قصه میگم
جیغ میکشه انگشتامو مثل ضربدر نشون میدم میگم وای وای وای این صدا صدای قرمزه خوب نیست پسر بزرگمم همکاری میکنه تو اون لحظه فروکش میکنه
گاهیم باهاش حرف میزنم میگم جیغ خوب نیست گلوت درد میگیره ما سرمون درد میگیره
ولی در کل صبر صبر صبر جوابه که با صبوری تو اون لحظه باهاش حرف بزنی
که من ندارم متأسفانه... بزور گاهی وقتا..

امسال پیش دو میره پسر بزرگتون؟
کوچیکه رو از پوشک گرفتید یا نه هنوز؟

عزیزم فقط ببر پیش روانپزشک کودک
متخصص مغز و اعصاب کودکان هم خوبه
متاسفانه زایمان طبیعی و اینکه میگی بهش اکسیژن نرسیده بوده باعث یه سری اختلال در مغز و روان بچه ها میشه
بیش فعالی هم یکیشه
منم وقت گرفتم بچه رو باید ببرم
مشکلش اینه تمرکز نداره و وقتی میره بیرون بلا استثنا میخوره زمین 🥺
همش بخاطر فشار زایمان طبیعی

سوال های مرتبط

مامان عشقام مامان عشقام ۵ سالگی
نمیدونم از کجا بگم که خالی شم من اون مامانی بودم که دوسال تموم بچهاشو سرپا میچرخوند شیر میداد حتی نصف شباچون اوایل سینه مو نمیگرفتن دکتر گفته بود هرجوربه باید شیر بدی و بعدم عادتشون میشد و هرروز سو پو فرنی تازه میوه ومغزوانواع مولتی .... امااز اونجایی که خودمون کم وزنیم خودم 43کیلو قد158شوهرم58کیلوقد167 بچهامم باهمه تلاشام ریز وکممممم وزننننن نخور ژنی... 🥲حالاهم من اون مامانی که هیچوقت هیچوقت سر بچهاش داد نزد کتک که اصلا از همه ی مامانای اطرافم خواهرم و جاریامو خواهرشوهرو هرکسی که میشناسم بخدا بیشتر بابچهام بازی کردم بازی های مختلف خاله بازی شهر میساختیم بازیای خلاقیتی حرکتی هرروز چندنوع بازی. بچهام خداخواسته پشت سرهم شدن همین باعث اذیت اولیم شد بلاخره نمیتونستم وقت زیادی براش بذارم مثل قبل اما خدا شاهده همون وقت کمی که نوزادم میخوابیدم بجای کوچیکترین استراحتی با اولیم بازی میکردم یا مجبورا کارامو اماااا بازم برای اولیم سخت بود با شوهری که شیش صبح میره تا 9شب بعدشم شام و خواب و توشهر غریب که هیچکسو نداشتم البته که هروقت شوهرم بود هفته ای یکی دوبار پارک و خانه بازی میبردیم اما کلاس ثارت نرفت هنوز و اینکه منوشوهرمم یکم اختلافو دعوا داشتیم که اینم بهش اسیب زد اما مهمترینش این که من
مامان فرشته ها❤👼👼 مامان فرشته ها❤👼👼 ۱۷ ماهگی
امشب انقدر گریه کردم خدا میدونه، چرا دختر من بیشفعال باید بشه ،باورتون میشه یه دختر ۱۵ دیگه دارم نمیتونم هر دو با هم نگه دارم تا حالا نشده یه هفته بیشتر نگه دارم اون یه هفته هم همش خونه مادرشوهرم پایین میره میاد وگرنه پدر درمیاره، بعد یه هفته هم خونش مامانم هست،از دو سالگی ما فهمیدیم با بقیه یکم،فرق میکنه هر دوره هم یه جور اذیت میکنه ،الان چه جوریه حتی با اینکه دارو میخوره،بیقراره نا ارامه،زیاد حرف میزنه ،باید ببینید چی میگم ،تلویزیون نگاه نمیکنه در حد پنج دقیقه همش میخواد بره بیرون ،با بچه ها میخواد بازی کنه بیشتر اوقات نمیسازه بهشون کرم میریزه ،دست بچه ها رو فشار میده دور لبش همش لیس میزنه انقدر ابن کار و کرده دور دهن سیاه شده ،زخم شده خوب نمیشه،تازه الان کنترل شده اینه چند روز امدم یه دوز به پیشنهاد دکتر قطع کردم لامصب خیلی بد میشه خیلی، همین الان خواهرم میگه با این وضع چه جوری مدرسه میخواد بره ،پنج ساعت تو مدرسه بشینه به معلم گوش بده بچه ای همش در حال جنب وجوش هست یه جا نمیشینه ،سر سفره میرقصه تو ماشین نمیشینه همش در حال و جنب وجوش،بازی کردن زود حوصلش سر میبره،بلند میشه میره حوصلش نمیگیره،میدونم شاید الان بگیید اینا عادیه ولی چون قبلا بدتر از این بوده تحمل نداره امشب همش قلبم درد میکرد دست هامو به گوشم گرفته بودم دیگه صدای دختر هامو نشنوم بهم خیلی فشار اومده 😔😔😔😔😔😔😔دو تا روان پزشک کودک و روان شناس کودک بردم هر سه،بیشفعالی تایید کردن،کاش دخترم دارو نمیخورد ولی اگه نخوره بهم میریزه😭😭😭😭😭😭
مامان عشقام مامان عشقام ۵ سالگی
مامانا دخترم پنج سالشه چند شب پیش به خالشکه 16سالشه به اشتباه گفته عوضی بعد داداشم که20سالشهو همیشه باهاش مهربون بوده بهش چشم غره رفته و پسر ابجیم که 6سالشه هم بهش گفته حرفت بد بود بگو ببخشید خواهرمم گفته دیگه نگو و خلاصه دور گرفتنش که حرفت بد بود دخترمم که اصلا تاحالاتو اون موقعیت نبودهو همشون قبلش فقط قربون صدقش میرفتنو توقع نداشته کلی گریه کرد تا خوابید صبح بهم گفت پاشو از خونه مامانجون بریم خونمون راهمون پوره رفته بودم چندروز اونجابودم گفتم چرا گفت از دایی میترسم داداشمو صدا کردم گفت ببخشید نمیدونستم انقدر میترسه من همش اون پسرخواهزمو دعوامیکنم هیچی نمیگه خلاصه کادوهم براش گرفت اما دخترم اصلا یادش نمیره همش انگار اضطراب دارهو ترسیده همش میگه میترسم نمیام دیگه اونجا هرچی باهاش حزف زدم گفتم خب معذرت خواهی کرد تموم شده سرگرمش کردم بازم هرچندوقت یکبار شبا گریه میکنه میگه انگار براش نشخوار فکری شده وسواس فکری شده هرچی میگم میگه میدونم اما نمیتونم بهش فکرنکنم همش تو فکرم میاد همش ناراحتم میکنه یه کارژ کن تو فکرم نیاد😭😭دارم سکته میکنم سر کوچیکترین چیز روان بچم بهم ریخته میترسم دچار وسواسای بزرگتر بشه بااین حساسیتای رفتاری که داره حتما میبرم روانشناس اما برای اروم شدن دلم بگید بچهای شما نشده اینطور بشن؟ 😭😭😭