این روزا وابستگی آسمان خیلی زیاد شده، در حدی که فقط تایم خوابش از من جدا میشه
در طول روز دو ساعت وقت دارم ظرف بشورم غذا درست کنم حمام کنم خونه رو مرتب کنم....
اگر این دوساعت رو از دست بدم همه چیز توهم گره میخوره
کلافکی واسه دندون درآوردن و غذا نخوردن هم که بماند..
حس میکنم این مرحله از بچه داری خیلی سخته مخصوصا اگر دست تنها باشی
از نظر جسمی کاملا خسته و بی انرژی شدم
روحی هم که نیاز به آرامش دارم فقط، یه گوشه بشینم بدون دغدغه یه چای داغ بخورم فقط
خستگی هامو نمیتونم به زبون بیارم
اما
بازم میگم خدایا شکرت، یه فرشته بهم دادی که روزی صدبار قربونش میرم
همین که تنش سلامت باشه کافیه
مهم نیست که من مراحل فروپاشی جسمی و روحی رو یکی یکی طی میکنم 😁

انقد اسم دخترت قشنگه که وقتی ازش میگی انگار شعر مینویسی 🥰
میگذره همه این روزا خدا قوت

نبودی قشنگم🤍ماهم همینیم‌دقیقا

منم همینم باز شکر خدا

منم🥺

دقیقا همینی ک گفتی منم توش گیر کردم دقیقا تو همین مرحله هستم 😟

حرف دل من و زدی فکر کن من کارمندم هستم هیچ وقتی ندارم شوهر خسیس و بی درکم دارم

کاش همسایمون بودی ، دخترامون با هم بازی میکردن تو هم به کارات می‌رسیدی🥲

منم همینم تنها نیستی

منم دقیقا همینم 🥲

پسر منم دقیقا همینه از جلو چشمش نمیتونم تکون بخورم به دستشویی راحت نمیتونم برم هی مامان مامان بعدش گریه

وای مهسا جان دقیقا منم تو همین شرایطم
امروز حتی لحظه ای رامان از بغلم نیومد پایین
الانم دلم میخواد خوابش عمیق شه فقط برم چایی بخورم😅

دقیقا👌
با جون و دل درکت میکنم

ما همدردیم عزیزم ❤️