۱۱ پاسخ

خوب کردی ک این پیام و نوشتی👌

اگ همین مشکل ادامه داشت گزارش بده خودشون جمعشون میکنن ت محل مسکونی پرورش مرغ نمیتونه راه بندازه
چقد احمقن ی عده

خوب داخل حیاط یه فضایی براشون درست کنه که گربه نتونه بره داخل بجای ۴۰ تا ۱۰۰ تا نگه داره

اگ اجاره میدی بش نده بگو ب من نگفتی مرغوخروس داری هرموقع برشون داشتی اجاره میدم ب اینا رو نده

اذیت کرد بگو پول ما رو بده بلند شیم یا بگو گزارش میدم حق نداره این کار کنه مردم چهارپا

چجوری میشه ی آدم به جایی برسه انقد راحت حق الناس کنه انقدددد واضح واقعا ی ذره عقل یکم فکر یکم شعور آخه بابا انسانیت مگه چیز خیلی عجیبیه که بعضیا ی ذره بو نبردن ازش؟ مستاجر چهارتا آجر روی هم نداره دیگه زیر دست تو نیست که مردک روانپریش

منزل مسکونی مگه جای پرورش جوجس
چه فکری می‌کنند اخه با خودشون وجدان ندارن

خوب نوشتی بدرک ک ناراحت بشه برا خونه ای ک نشستی پول دادی مفت ک نداده بهت

چقد از ادم های خود شیفته بدم میاد کاش به همسرتون بگی برن در خونه ش تذکر بده
مستاجری ک مستاجری پول دادی نشستی

درو باز کن جوجه‌هاش فرار کنن برن

وقتی نمی‌فهمه بلند شین برید ی جای دیگه بچه هات مهم تر
و خوب نوشتی

سوال های مرتبط

مامان آتنا مامان آتنا ۱ سالگی
زنگ زدم به مادر شوهرم باهاش حرف زدم اول ی ربع فقط گریه پشت گریه نفرین کرد پسرشو پسرم بی مادر بشه پسرم ال بشه ننش بمیره ایشالا
بعد کلی باهم حرف زدیم گف اره من ازت ناراحتم چرا ب پسرم گفتی من از دست اتنا پولو کشیدم گفتم اره ناراحتم غیر از اینم نیست گرفتی از دستش کشیدی حتی اونجا هی میگف اره بشمرید ببینید چقدره ۵۰۰باید باشه ۵۰۰میخواستم بدم
کلی بهم برخورده بود
بعد گفت اره اگر ب اونه توام روزی ک داشتی میرفتی دندون پزشکی دخترتو نزاشتی پیش من بمونه گفتم من یکسالو نیمه دارم درد میکشم نمیتونم برم چون نمیتونم دهترم بدون من نمیمونه گفتم بیدار میشه گریه میکنه بردمش گفت اره اگ ب حرفه منم بلدم حرف بزنم ب پسرم ولی نمیزنم
خلاصه گف اره اشتباه از من بود کاش اون زمان میگفتم بجای عروسی خونه بگیره برات من اشتباه کردم همه چیو مرور کردم اشتباه از خودم بود پسرم غلط کرده پسرم گ و ه خورده با دهن جد و ابادش ک ماییم
گفتم پسرت تو‌زندگبمون فضولی میکنه همرو گفتم گف بیجا کرده کلی حرف زدیم گریه کرد حرفای تو دلمو همرو گفتم 😏 همرم زد زیرش ن اینحوری نبوده ن فلان
مامان محیا مامان محیا ۱ سالگی
سلام ب همگی
وای خدا امروز خیلی بخیرگذشت خداروهزاربارشکر
دخترم تواشپزخونه بود بغلش کردم همون موقع حس کردم یکم بهش فشاراومد ولی جدی نگرفتم بعد توبغلم بود دیدم دستشو گرفته و نق میزنه دیدم دست چپشو میماله و گریه میکنه دستشو از آرنج خم کردم بیشتر گریه کرد وای اینقد استرس گرفتم ک نگو شوهرمم بیرون بود شیرش دادم ک شوهرم اومد گفتم دست بچه اینطوری شده بعد سریع لباس پوشیدیم بردمیش پیش ی پیرمرده ک شکسته بنده(اخه شوهرم میگه دکترا هیچی بلد نیستن چن سال پیش ناخن پاش شکسته بود اونام تا زانو گچ گرفتن الان ناخنش کج جوش خورده)خلاصه خدا خیرش بده مرده رو تا نگاه کرد رو ب من گفت بدجور بغلش کردی شونش در رفته بعد شوهرم گفت ن خورده زمین(من از ترس اینک قشقرق درست نکنه الکی گفتم من تواتاق بودم توحال خورده زمین )خلاصه شونشو جا انداخت خداروشکر دیدم بعدش دستشو حرکت داد و تونست باهر دوتا دستش اشیا رو بگیره وای چقد استرس کشیدم گفت تا ۲روز مراقبت کنید چون کوچیکه سریع خوب میشه
توروخدا مواظب کوچولوهاتون باشید الکی الکی اینقد راحت دخترم کلی اذیت شد بمیرم براش😭😭😭