پیرو تاپیک قبلیم
این زن داداش دیوونم آخر کار خودشو کرد هاااا
بی خبر ما بچه رو برده بود خونه مامانش اینا با شش تا آبجی دیوونه تر از خودش بچه رو از بالای دیوار انداخته بودن تو پتو
من تازه امروز فهمیدم
عهد بوقی ها
بهش گفتم اگر خدای ناکرده بچه از ترس سکته کرده بود یا زبونش بند میومد چی
گفت قدیمیا انجام میدادند هیچی هم نمی‌شده
اینم توجیهش😆😑

۱۰ پاسخ

دندوناش خب کم کم در میاد این چه کاریه آخه

چرا باید بندازی پایین؟

ببین من تصورش کردم سکته کردم اون بچه چه حسی داشته

ووواااای آخر کار خودشو کرد

اهل کدوم شهرید؟

چ مامان خونسردی🤦‍♀️🤦‍♀️خدا ب اون بچه رحم کنه

ای بابا چ وضشه چرا آخه حالا اگه دندونش درآمد خبر بده ببینیم والا

تو تاپیک قبل گفتی مامان خودتم گفته ک از بالا باید بندازی پایین
همشو تقصیر زنداداشش ننداز

واااای خدایا🫨

😐پشمام خدایی نکرده اگه چیزی میشد چی

مقالات مرتبط

توضیح بچه دار شدن برای کودکان
توضیح بچه دار شدن برای کودکان
مزایا و معایب داشتن پرستار بچه
مزایا و معایب داشتن پرستار بچه
چگونه کودک را از پوشک بگیریم
چگونه کودک را از پوشک بگیریم ؟+ فرآیند سه روزه
چطور یک پرستار بچه خوب پیدا کنید؟
چطور یک پرستار بچه خوب پیدا کنید؟

سوال های مرتبط

مامان اهورا مامان اهورا ۳ سالگی
من پسرمو بردم مشاوره و مهد
بعد پسر من از لحظه تولد نق نقو بود دائم یه بازی میخواست سرجرمش کنیم و زود هم خسته میشد
خوابشو وحشتناک بود و تو پتو و منو و اینا میخوابید تازه شاید یک سال خوابش درست شده
خیلی هم حرف نمیزنه و کلا دایره لغاتشم خیلی زیاده
اینارو به مشاوره گفتم گفت اینا می‌تونه علائم بیش فعالی باشه😑
البته گفت باید شیش تا علامت رو تو شیش ماه ببینیم اونم تو این سن نه و تو سن مدرسه
آخرم نفهمیدم مشکوک به بیش فعالی یا نه
بچه های شما نوزادی چطور بودن؟ پسر من یک لحظه هم زمین نمی‌موند و اصلا مثل خیلی بچه ها دیدم مامان می ذاتشون مثلا به در و دیوار و چراغ نگاه می‌کنه بچه پسر من نبود
موقع خوابش وحشتناک میشد هم خوابش میومد هم نمیتونست بخوابه گریه میکرد و اصلا تو شرایط خاص باید میخوابید
البته کولیک هم داشت ولی غرغرو بودنش به نظرم ربطی به کولیک نداشت
الان جدیدا هر نوزادی ای میبینم آنقدر آرومه نه نق نقی نه گریه بیخودی انگار میکنم فقط بچه من آنقدر ناآروم بود تا یک‌سالگی پدرمو دراورد
مشاهده ۴ پاسخ دیگر
مامان وانیا مامان وانیا ۳ سالگی
مامانا دیشب رفتم غربالگری خداروشکر سالم بود همه چی ولی جنسیت رو نگفت و گفت بچه خودشو جمع کرده نمیتونم دقیق بگم اصلا.ولی اخرش که ما گفتیم یعنی مشخص نمیشه گفت حالا ما احتمال دختر میدیم.تجربه این شکلی داشتین؟؟
مشاهده ۵ پاسخ دیگر
مامان علی مامان علی ۴ سالگی
نمیدونم چقدرش درسته میگن خدا هرکسی رو بیشتر دوس داسته باشه بیشتر سختی میده تا صبرشونو بسنجه
من تا کی باید تحمل کنم پسرم علی حرف نمیزنه فقط جیغ میزنه
پسر خاهرشوهرم سه ماه کوچیکتره حرفایی میزنه از خودش بزرگتر هس
همه عاشقشن و هواشو خیلی دارن
اما بچه من هیچکس محلش نمیده اخه چرا چندشب پیش خونه پدرشوهر هی میومد میزد تو سر بچمو میرفت علی هم هیچی نمیگفت فقط کمی جیغ میزد
اعصابم خورد شد بهش گفتم یه چیزی بگو تا کی میخای هیچی نگی شروع کرد خودشو زدن با دس میزد تو سر خودش
بریدم بخدا دیگه تحمل ندارم ببینم بقیه بچه هاشون حرف میزنن علی ن
مشاهده ۱۰ پاسخ دیگر
مامان مهراد مامان مهراد ۳ سالگی
سلام مامانا با این اوضاع مملکت بنظرتپن بچه آوردن بچه دوم آوردن کار درسته یا اشتباه
خودم اگر به انتهای خودم بود دوست نداشتم تو دنیا باشم ولی پسرمم تنهاست ‌.نمیدونم ‌.از حاملگی و زایمانم متنفرم
مشاهده ۱۰ پاسخ دیگر
مامان میثم مامان میثم ۳ سالگی
من با این روانی پور خور چیکار کنم دیشب شام عدس پلو زیاد درست کردم تا برای ناهار امروز هم بمونه شام خورد یبشقاب پر آخر شب ساعت 2نیم دیدم تو آشپز خونست داره میخوره صبح از خواب پاشد گفت ی بشقاب گرم کن بخورم الانم دستم بند بود گفتم بیام ته موندو گرم کنم بدم بچه ها بخورن دیدم قابلمه خالیه دخترم گفت بابا گرم کرد خورد
هالا من موندم با بچهای گرسنه چیزیم نیست درست کنم جز تخم مرغ
مشاهده ۱۳ پاسخ دیگر
مامان اهورا مامان اهورا ۳ سالگی
خواب این بچه منو واقعا عصبی کرده. از اولشم بدخواب بود می‌رفتیم بیرون همه بچه ها نوزادان تو بغل مادر یا تو کالسکه خوابشون می‌بره. این بیرون خوابش که می‌گرفت فقط جیغ میزد باید بدو بدو برنیگشتم خونه تو گهواره ش بخوابه . هرجا می‌رفتیم نمی‌خوابید خونه هم تمام نوزادیش باید یا رو پا یا تو گهواره مدام تکون میخورد همیشه. سر خوابیدنش همیشه اعصابم بهم می‌ریخت حواسش همه جا هست جز خواب. تو تمام این سه و نیم سال فقط یه بار ظهر شده خودش بگه مامان خوابن میاد بالش بذاره بخوابه اینهمه بچه حتی در حال تلویزیون دیدن خوابشون می‌بره بچه من انگار برعکس همه
الان مدتهاست شبا دیر می‌خوابه ساعت یک باید خودزنی کنم تا بخوابه در حالیکه روتین خواب داره عین همیشه. ظهرا نمی‌خوابه تا داد نزنم خوابش نمی‌بره بعد تمام عصر نق میزنه‌ امروز یک ساعت و نیم تو تخت چرخید آخر دعواش کردم خوابید و واقعا حس میکردم دارم سکته میکنم. الان ساعت یک از یازده میگم پاشو بخوابیم نشسته کارتون دیدن. الان تازه میخواد بخوابه آخه وقت خواب بچه سه و نیم ساله الانه؟
وای دم پریودمم هست بیشتر رو اعصابمه
مشاهده ۴ پاسخ دیگر
مامان محمد مامان محمد ۴ سالگی
بچه ها پسرم ویروس گرفته ..از بس گریه کرد و گفت درد دارم ..حواسم نبود تازه بهش شربت استا دادم ..شیاف دیکلوفناکم زدم ..حالا چکار کنم
دکتر نوشته بود در صورت درد استفاده بشه
مشاهده ۳ پاسخ دیگر
مامان نفسام مامان نفسام ۳ سالگی
بچه هاتون که همسن بچه من هست
رفتارشون جوری شده انگار باهاتون دشمن باشن یعنی بعداز یک ساعت بازی تو پارک همین که میگم بریم خونه شروع میکنه مخالفت و با گریه هم که میارمش میزنه داد میزنه گریه دیگه تو خونه هم انگار دشمنش هستم دیروز دوساعت بازی کرد دیگه داشتم از خستگی میمردم و هزارتا کار داشتم پسر بزرگم مدرسه بود باید غذا و اماده میکردم و میرفتم دنبالش اینم نه بازی میکرد نه میومد بریم منم کلافه شدم بزور انداختمش تو ماشین یدونه نیشگون گرفتم و اوردمش خونه شماهم این مدلی شدن بچه هاتون؟
مشاهده ۵ پاسخ دیگر
مامان مرسانا مامان مرسانا ۴ سالگی
مامان ها شما به بچه هاتون یاد میدید محبت کردن و این که مراقب بچه های کوچیک‌تر از خودشون باشن. ‌چند رو زپیش تو پارک یه بچه ۲سال ونیم از تاپ افتاد زمین دختر من رفت بهش گفت نی نی گریه نگن دستت و بدون پوشو باباش به جایی که بیاد تشکر کنه با یه لحن تند دست نزن خودم دیدم افتاد نمیدونم کار دخترم درست بود یا اون مرد
مشاهده ۸ پاسخ دیگر
مامان mehrsam مامان mehrsam ۳ سالگی
یکی دوتا از پسرای خواهرشوهر خیلی بی تربیت و بیش فعالن .یکیشون کلاس چهارم هنوز شب ادراری داره ..همیشه میان بچه منو اذیت میکنن .پسرم خیلی دوستشون داره اونا رو میبینه دیگه به حرف من گوش نمیده..حالا امروز با مامانشون اومدن رفتنی گقتن مهرسام تو هم بیت با ما بریم پسرم پشت سرشون گریه .رفتم بگیرم می‌زد تو صورتم گفتم بزارم خودش آروم شه.یجور گریه میکرد جیغ می‌کشید زن همسایه روبرویی زنگ زد دعوام کرد چرا میزاری بچه اونجوری گریه کنه قلبش میگیره رگش پاره میشه عصبی میشه تو بزرگسالی .گفتم چیکار کنم بساط هرروز ون همینه اون احمقا میان صدای بچه رو در میارن ..چه نذری چه دعایی بکنم زودتر از این خونه پاشیم بریم ؟؟؟
مامان ایلیا مامان ایلیا ۳ سالگی
دیشب ایلیا خیلی بیقرار بود و گریه کرد تو تاپیکام از علت این حال و هوای این روزاش گفتم
صبحم باز گریه کرد و ناراحت بود ولی خلاصه با صحبت آروم شد و رفت و البته گفت ب تارا جون بگو کلا کلاسم رو عوض نکنه مربیمم عوض نشه

خلاصه امروز اوضاع بهتر بود
بعدازظهرم حضوری نوبت مشاور کودک داشتم، از نوزادی تا امروز ایلیا مطرح شد
خلاصه این شد ک ایلیا علاوه بر استرس حس خشم هم داره الان باید خشمش تخلیه بشه، با خط خطی کردن، خمیر بازی، آشپزی ( پختن کوکو های مختلف ک اون ورز بده)
گفتن حس امنیتش کم شده با تایم مشخص بازی هر روزه ی ( مثلا هر. روز ۶ عصر) نیم ساعته هم از جانب من و هم جداگانه از جانب پدرش امنیت رو برمیگردونه
و نکته بعدی ک گفتن خیلی رفتاراش بابت سنشه و گفتن اصلا تو این سن بچه ها دقیقا آدمو عصبانی میکنن و مادر پدر نباید تو بازی بچه بیوفتن😅 حالا این یعنی چی؟
وقتی خسته و کلافه ای و بچه جیغ میزنه و گریه میکنه خشممون رو نفهمه سریع موقعیت رو ترک کنیم و خشممون رو تخلیه کنیم
وقتی بچه جیغ و داد میکنه ما هم بیوفتیم تو جروبحث اینجور میشه ک من مامان رو در زمان خشم هم دارم ک نباید اینطور باشه و ب مرور عادتش میشه


امیدوارم نکات رو رعایت کنم تا ایلیا زودتر آروم بشه و کوچولوهای همتون در آرامش باشن
مشاهده ۸ پاسخ دیگر
مامان مامان مامان مامان ۳ سالگی
مامانا چه بازی هایی با بچه ها انجام میدید تو خونه مهد هم می‌برید یا نه
مشاهده ۱ پاسخ دیگر
مامان باراد مامان باراد ۳ سالگی
اين دو تا بچه امروز بلايى سر ما اوردن كه فقط ميخوايم بخوابن تا ما تو سكوت به در و ديوار خيره شيم😂😂
هر چى بزرگتر ميشن تركيبشون با هم تيم خطرناك ترى ميشه🤦🏻‍♀️
واقعا برام سوال شده اونايى كه دو تا يا بيشتر بچه دارن چجورى بچه هارو ميخوابونن؟؟ اصلا نميشهههه كه 🥲
مشاهده ۸ پاسخ دیگر
مامان آریانا مامان آریانا ۴ سالگی
دخترم دیگ بعدازظهرا نمی‌خوابه امروز اینقدر لجم گرفته بود بهش گفتم میزارمت پشت در بلند شدم گذاشتم پشت در اومد گرفت خوابید رو تخت دوباره حالا پاشده رفته تی وی روشن کرده خسته شدم از دستش بدم میاد از نمی اره دو ساعت بخوابم خستگیم درباره دیوونم کرده
مشاهده ۸ پاسخ دیگر
مامان مرسانا مامان مرسانا ۴ سالگی
مامان احساس میکنم بابا مرسانا دخترم و ناراحت میکنه میاد سمتش جیغ میکشه وحشت میکنه حاضر نی با پدرش یک دقیقه تنها باشه دارم روانی میشم بچه این جوری تا حالا ندیدم نمیدونم چی کار کنم تخت دخترم نو اتاق ماست امشب گذاشتمش رو تختش که آب بخورم بیام با پدرش تنها بود تا من از اتاق رفتم بیرون ریسه رفت از گریه کع مامان جون خدا بیا بهش هم که میگم میگه بابا من و ازیت میکنه ولی خودش میگه نه دروغ میگه خواهرانه ازتون راهنمایی می خوام چی کار کنم
مشاهده ۱۹ پاسخ دیگر