بچه ها یه موضوعی الان تو بخش پر محتوای فرزند پروری پیش اومد که لازمه توضیح بدم
خانمی نوشته بود بچه رو چون شامش رو نخورد تا تونستم زدم چون اعصابم خورد بود
من نوشتم بیجا کردی خانم برو درمان شو بیجا کردی اعصاب نداری بچه میاری
من اینو کاملا جدی نوشتم هر کس دیگه ای هم بود این کار رو میکرد همینو مینوشتم
به من خرده گرفتن که تو کی هستی اینجوری صحبت میکنی
اما واقعیت تلخ و عریان اینه که ین جور چیزا که توجیه خشونت عیان و شدید علیه کودک هست جرمه عزیزانم اصن شوخی نیس کسی که بگه رو اینقد شدید میزنه پس فردا ممکنه بسوزوندش با قاشق داغ
پس فردا بزرگ‌تر میشه زورش بهش نمیرسه اون میگیره مادرشو میزنه
چرخه خشونت باید قطع بشه
حتی اگه به قول اون خانم دلش بشکنه باید به خودش بیاد باید به خودمون بیایم
من خودم بارها تو این ۲۰ ماه شده رفتم تو اتاق تو بالش جیغ زدم گریه کردم یا خودمو زدم آدمیم دیگه فشار میاد بهمون میلیون ها روش کنترل خشم رو اجرا میکنم و اهرش باز بعضی وقتا دیگه نمیتونم اما حریم بچه باید حفظ بشه
لطفا لطفا دلسوزی الکی نکنید که مادره و حق داره
نداره
هیچ حقی نداره عزیزانم
کتک زدن بچه همه جا جرمه زندان داره اینجا رو نبینید بی در و پیکره جاهای دیگه خیلی شیک میان حضانت بچه رو برای همیشه ازت میگیرن

تصویر
۲۳ پاسخ

از ادمی که تنبیه جسمی انجام میده
بعدم در ملا عام اعلام با افتخار تعریف میکنه
باید ترررسید!!!

همین امشب یه پدر رو با پسر پنج شش ساله ش دیدم. بچه ساکت نشسته بود ولی باباهه یهو محکم کوبید پشت بچه😭 بچه زد زیر گریه...بهش گفت من میرم داروخونه صدات درنیاد نبینم گریه کردی.......
به خدا بچه ی بی آزار رو یهو چنان زد که کل خیابون خیره شدن بهش...
هنوز یادم میاد گریه م میگیره دوباره😭😭😭😭
خدا لعنتش کنه. همون پسر یجوری با لگد بندازتش خانه سالمندان که نفهمه از کجا خورده😭
واقعا تا امشب همه ی اینایی که میگن بچمون رو میزنیم برام واقعی نبود...یه پیامه دیگه تو مجازی میخونی رد میشی.... امشب با چشمای خودم عمق فاجعه رو فهمیدم!
واقعا آدم نیستین اگه دست رو بچه بلند می‌کنید....

آفرین بهت هدی جونم عالی گفتید دمت گرم

واقعا بخاطر اینکه شامشو نخورده کتکش زده 😵‍💫🥺😐😐😐پس اگه اینجوریه من باید دخترمو بکشم

طفلی😔
متاسفانه یه سریا اصلا صلاحیت مادر بودن رو ندارن…

عزیزم اتفاقا خوب نوشتی واقعیت را گفتی👏👏👏👏👏

واقعا ناراحت کنندس
من راحیل کار خطرناک انجام میده صدام میره بالا نا کلی عذاب وجدان دارم
کلی ناراحت میشم
چطوری زده بچه رو😐😐

خییلی موافقم با حرفات.عاااالی و درست بود

اونی که بچه رو می زنه می تونم به زور درک کنم
اما اونی که می گه حق داشتی زدی بالخره تو هم آدمی منم گاهی می زنم رو نههههههههه
نمی فهمم

خیییلی موافقم
تنبیه بدنی به شدت روی روان بچه ها اثر میزاره و بعد کم کم رفتارشون و باید به این فکر کنیم که بچه های ما درآینده در یک اجتماع زندگی میکنن و همه ی رفتاراشون روی هم اثر میزاره
الآن دیگه بحث شهر و کشور نیست بحث جهانه
اگه اون سر دنیا یه بچه ای تو کودکی آسیب روحی ببینه ممکنه همین بچه تو نوجوونی یه کلیپی پخش کنه تو شبکه های مجازی و بچه منم تحت تأثیر قرار بگیره
من خیلی به این اعتقاد دارم که
کلا یه جایی انرژی بد تولید بشه واسه همه جا بده و انرژی منتشر میشه

چقدر ما توسط پدرومادرمون در حقمون ظلم شده چقدر بی مهری دیدیم شماها کجا بودین این حرفا رو به پدر مادر ماهم بزنین

بعدا همین طفلی ها بزرگ میشن و با این همه تروما میشن هموطن همکار دوست بچه های ما متاسفانه

ولش کن باو خودتودرگیرنکن دوس داره بچشوبزنه روش تربیت خودشه ب ماچ اخه

من باور میکنی اصلا نمیتونم گریه اش رو تحمل کنم سریع آرومش میکنم واقعا افسوس که هنوز از این جور مادرا پیدا میشن

فقط گفتی بیجا کردی ؟
باید مینوشتی تو گه خوردی بچه اوردی اشغال بچه زدن نداره کودک ازاریه این

واقعا بعضیا مریضن و باید درمان بشن
ازون بدتر اون دسته ای هستن که میان میگن آخی حق داری مادرشی
اوناهم باید درمان بشن
چون فکر میکنن به واسه ی مادر بودن دستشون بازه

منم بهات موافقم
من پسرم ۱۳ سالشه تا حالا نزدمش همیشه مراقبش بودم کسی نزنه اذیتش نکنه تا چند روز پیش که مهمون داشتیم خیلی اذیت کرد خواستم بزنمش اونم دستش بلند کرد اونم خواست من و بزنه واقعا زورم آمد و ناراحت شدم

ای وای منم هی میزنم در باسن مبارکش🥲🤐🤐🤐🤐

درست میگید
چرخه خشونت از یه جایی باید قطع شده

دقیقا احسنت برشما

موافقم باهات 🤞🤞

منی که دل ندارم حتی سرش داد بزنم فقط میشینم گرررریه میکنم وقتی هم دختر باتعجب نگاهم میکنه فقط سعی میکنم لبخند بزنم بهش و تند اشکام پاک میکنم

چقدر ما توسط پدرومادرمون در حقمون ظلم شده چقدر بی مهری دیدیم شماها کجا بودین این حرفا رو به پدر مادر ماهم بزنین

سوال های مرتبط

مامان محیا(زندگی) مامان محیا(زندگی) ۱ سالگی
خدا هیچکس رو با همسایه نفهم نندازه،که مجبور میشی خونت رو بفروشی فرار کنی از اون محیط، واحد بغلی ما به حدی نفهم و کم شعور و گستاخ هستن که هرچقدر بهشون تذکر میدیم انگار نه انگار ظهر از ساعت 2تا 3.5دقیقا زنه با تلفن بلند بلند حرف می‌زد انگار تو خونه ما بود😑بعد از اون بچه هاش عین اسب میدویدن اینور اونور جیغ میزدن مادر هم بیشتر از اونا جیغ میزد سرشون انگار از طویله اومدن خب آدم بی‌شعور تو که فرهنگ آپارتمان نشینی نداری غلط میکنی میای اینجا باعث سلب آسایش بقیه میشی برو وسط کوه خونه بگیر اینقدر جیغ و داد کنین که جونتون در بیاد، دخترم گریه میکرد از صدای اونا بچه بدخواب شده بود نمیتونست بخوابه دیگه صبرم لبریز شد داشتم از عصبانیت خفه میشدم در رو باز کردم با صدای بلند اسم زنه رو صدا زدم اومد دم در گفتم این چه وضعشه 2ساعته هی منتظرم این جیغ و داد و تلفن های جنابعالی تموم بشه بلکه بتونم بچمو بخوابونمش، صداتون کل ساختمان رو گرفته به غیر شما ببین صدای کسی درمیاد! اینقدر داد میزدم خودم فشارم افتاددر رو کوبیدم اومدم تو یه ساعت بعد دوباره شروع کردن، برای اینکه خودش راحت بشه بچه داد میزنه یا گریه میکنه در رو باز میکنه بچه رو میندازه تو راهرو آپارتمان در رو میبنده بچه هم هی جیغ و گریه به در میکوبه که مامان باز کن اصلا یه وضعیتی دارم ها فقط خدا میدونه برام دعا کنین خونمون پول خوب بخرن از اینجا برم هرچه زودتر
مامان جوجه‍ طلآیی🐣 مامان جوجه‍ طلآیی🐣 ۱ سالگی
دیشب یکی از سخت‌ترین شب‌های بچه‌داری رو گذروندم.
چند شبه آرادو از شیر شب گرفتم و دیگه هم تابش نمی‌دم و دارم بهش یاد می‌دم خودش بخوابه. ولی دیشب… با اینکه پنج شب از شروع این روند گذشته بود، فوق‌العاده بی‌قرار بود.
هر نیم ساعت با گریه شدید بیدار می‌شد و شیر می‌خواست. وقتی می‌دید خبری از شیر نیست، خودش رو به در می‌کوبید که باز کنم و بره بیرون. وقتی منصرفش می‌کردم، آب می‌خواست و وقتی لیوان آب رو می‌دادم، روی من می‌ریخت و جیغ می‌زد.

ساعت شش صبح از شدت بی‌خوابی و خستگی دیگه نتونستم تحمل کنم و سرش داد زدم 😔😭
خدایا خیلی خسته‌ام… کاش مامانم کنارم بود که اینجور شب‌ها کمکم کنه.
ولی راه دوره و من تنها موندم. شوهرمم صبح باید می‌رفت سرکار، مجبورش کردم بره اتاق دیگه بخوابه چون بی‌خوابی براش خطرناکه؛ یه اشتباه کوچیک تو کارش می‌تونه جون آدما رو به خطر بندازه.

دست تنها بودم و خسته.
نمی‌دونم این روزا کی تموم میشه…
نمی‌دونم گریه‌های آراد از دندون بود، از دل‌درد یا چیز دیگه. فقط می‌دونم خیلی بی‌قرار بود بچم.

اینجور وقتا هول می‌کنم، نمی‌دونم باید چیکار کنم. حس می‌کنم خیلی بی‌تجربه‌م و یه مامان بد. خیلی خودمو باختم، خیلی… 😔
گاهی حتی به این فکر می‌کنم که کاش بچه نمی‌آوردم که حالا هم من و هم آراد این همه زجر بکشیم.
مامان رها مامان رها ۲ سالگی
سلام مامانای گل من رها رو بردم دکتر چون حس میکردم دهنش بو میده و یکمم موقع خواب خس میکرد نه زیاد ولی درکل سوالامم پرسیدم اینجا میذارم شاید به درد کسی بخوره یکی اینکه یه تاپیک خوندم گفته بودن ضدافتاب خوب نیس و فلان دکتر گفته نزنید که دکتر گفت ضدافتاب خیلی ضروریه و حتما زده بشه و اینکه گفت بوی بد دهان سه عامل داره لوزه و انگل و رفلاکس که من گفتم برا رها ازمایش مدفوع بنویسه و اینکه گفتم هراز گاهی حس میکنم رفلاکسی میشه براش شربت فاموتیدین نوشت تا چندروز بدم و اینکه دیدین دور ناخن بچه ها یوقت سفیدک میشه گفت نیاز به کلسیم نیس فقط باید چرب بشه و درباره از پوشک گرفتن گفتن وه زمانی بچه باید از پوشک گرفته بشه که بتونه شلوارش رو خودش بپوشه و دربیاره و فرق پی پی و جیش رو بدونه و واضح بگه که جیش دارم یا پی پی دارم گفت معمولا دوسال و خرده ای باید شروع کرد یه بچه رو اورده بودن سه سال و خرده ای یا چهار البته چهار نبود فک کنم مامانش گفت انقد جیش میکنه وکنترل نداره رو جیشش هیچ جا نمیتونم بذارم براش سونو داده بود سالم بود و خودش میگفت زود از پوشک گرفتم شاید امادگی نداشته و اینطور شده نمیدونم در کل گفت دکتر دوسال به بالا و با این شرایط و من راجع به سدیم فلوراید پرسیدم برای دندون که گفت به هیچ وجه ندم و دیگه اینکه خمیر دندون کودک برای بچه ها استفاده بشه قد یه دونه برنج واینکه قطره اهن و مولتی هم یه سی سی روزانه
مامان محیا(زندگی) مامان محیا(زندگی) ۱ سالگی
تا یادم نرفته اینو بزارم برای مامان هایی که مثل دختر من بدغذا هستن و به زور چیزی رو پسند میکنن🥴 این پنیر میهن برای کودکان عالیه محیا خیلی دوستش داره صبحانه خالی میخوره، امروزم باز گردو رو به منو صبحانه اش اضافه کردم و فهمید و نخورد تف کرد 😑اصلا لب به مغزیجات نمیزنه،حالا از اینور هم مامانم بهم استرس و فشار روحی میده که آرررره تو مادر خوبی نیستی به بچه خوب نمیرسی از اون گردو و بادام بده بچه بخوره جون بگیره و فلان هزاربار گفتم دوست نداره نمیخوره برگشته میگه نههههه تو از تنبلی نمیاری بدی دست بچه😒 آخه مادر من تو مگه هر روز خونه کنی که زحمات منو ببینی؟! چطور بچه نگه داشتن منو ببینی؟! فقط بلدی از پشت تلفن حرف بارم کنی من مادر این بچه هستم هیچکس هم اندازه من به این بچه نمیرسه بخدا ولی خب چیکار کنم بدغذاست بعضی چیزا رو لب نمیزنه، میگه نههه تو بلد نیستی قلق بچه ات رو بهش بدی بخوره😑 وگرنه خوروندن اونا به بچه که کاری نداره، حالا بیا حالیش کن نه این راه درستی نیست بچه از غذا زده میشه و اینا خلاصه حوصله بحث باهاش رو ندارم میگم آره تو راست میگی حق با شماست
مامان ♥️ امیرشایان ♥️ مامان ♥️ امیرشایان ♥️ ۲ سالگی
صبحانه امیر شایانم : فرنی خرما بامغزیجات آسیاب شده.
همیشه تو تصورات خودم میدیدم بچه دار که بشم خب از یه سنی به بعد که بزرگتر شد و صبح ها برای صبحونه لقمه های کوچولو درست میکنم میدم دستش میخوره بازی میکنیم قدم می‌زنیم پارک میبرمش تو خونه صدای شیطونی کردنش بازی کردنش خنده هاش حرف زدناش مامان گفتنش
آخ مامان گفتنش اینقدر دلم میخواد بدونم امیرشایان صداش چجوریه چرا باید کلمه مامان گفتن رو فقط من بیمارستان رفتنی از زبون پرستارا بشنوم که همشون به من میگن مامان 🥺 ، امیر شایان که بستری شده بود صدام میکردن مامان بچه رو آماده کن بیا بریم اکو بگیریم ازش 🥺😓😥
خیلی دلم برای خودم و همسرم میسوزه ما به ناحق بی گناه گرفتار این بلا شدیم این بلارو اصلا خدا سرما نیاورد برعکس خدا خیلی دوستمون داره معجزه هاش رو بهم نشون داده بارها پسرم رو از دم مرگ نجات داده بارها پسرم تا مرگ رفت و برگشت اون شفای کامل دست خداست 🙏😭
بابا ، میگن پسر عصای دست باباس اما همسر من باید عصای پسرم بشه همسرمن خیلی حفظ ظاهر می‌کنه اما تو خلوت خودش گریه می‌کنه غصه میخوره و خیلی این عذابه برام همیشه با بچه های کوچک‌ بازی می‌کنه می‌خنده حرف میزنه، و غصه میخورم و تو دلم میگم الان تو باید با پسر خودت بازی میکردی الان باید پسرت رو می‌بردی پارک بیرون ، وقتی بیرون میریم البته بیرون که برای گردش نمیریم همون بیمارستان دکتری میریم و گاهی همسرم باهام میاد وقتی یه پدر و پسری از جلوی ما میان می‌گذرن من همسرمو میبینم که چشماش پر میشه میبینم که این حسرت تو دلش هست و تو تصورات خودم پسرم رو با باباش میبینم که میرن بیرون بازی میکنن میره براش خوراکی می‌خره باهم قدم میزنن پارک می‌بردش حسرت تمام این چیزها تاابد تو قلب من و همسرم میمونه 🖤