ی وقتایی مث امشب خیلی دلم میگیره
از اینکه چرا بچه آخر خانواده ام
چرا انقد فاصله ی سنین با خواهر و برادرم زیاده
خواهرم خودش دختر داره از من ده سال بزرگ‌تره دوتا عروس داره اصلاااا رابطمون مث خواهرای دیگه نیس
انقد دلم میگیره وقتایی میزم بیرون میبینم خواهرا با هم اومدن یا مادر و دختری یا بچهاشون میذارن پیش مامانشون من اصلااااا شرایطم اینطوری نیس هیچ همرازی رو ندارم تو خانوادم
برای خواهرم دقیقا جای بچشم اما اصلا اون با من اینطوری نیس خیلی بچهاش اولویتشن هر چقد من نزدیک میشم اون اصلاااا
مامانمم ک اصلا نمیتونم باهاش ارتباط بگیرم امروز کلی گریه کزدم دوباره
راستی سنم ۲۲ ساله خیلی حس تنهایی دارم خیییییلی

من‌دختر بزرگه ی‌خانواده ام ۲۵سالمه دوتا داداش ۱۳/۱۱سالع دارم
منم تنهام
مامانمم جوونه
ولی اصن ربطی نداره
ن کمکن ن چیزی
ربطی نداره بچسب ب زندگیت
بعضیا مامانشون پیره انقد کمکن انقد دلسوزن
بعضیاام ک جووونن هیچ کاری نمیکنن
انقدا خواهربزادرهای حسود هستن
.......

من ۲۴ سالمه خواهرم ۲۰
دیشب جوری بهم خونشون بی احترامی کرد ک حد نداشت مثلا هم سن بودین این طوری بی احترامی میکرد خوب بود

منم مثل توم دوتا داداشام الکی قهر کردن ابجیمم ازم دوره داداشام پیش شوهرم بی ارزشم کردن کاری کردن حتی شوهرمم دیگه بهم احترام نمیزاره از بی کسی دارم همه سختیای زندگیمو تحمل میکنم هرچی میگه قبول میکنم چون راهی ندارم 😔

ولا من دوتا خواهر دارم یه خواهر م یک سال از من بزرگتر تر و یکی دوسال ازمن کوچک تر و برادر های ۳ یکی ۲۰ ۲۵ ۱۲ با چی کدادم رابطه ندارم اصلا یک وقت میخوام با هم بحث کنیم دعوا میشه

چقد شدایطتت مثل منه!مادرم که هیچی خیلی وقته بیخیالش شدم؛خواهر بزرگمم که اصلااا باهم‌جور نیستیم انگار از دو دنیای متفاوتیم؛خواهر کوچیکمم که ۱۵سال باهم فاصله داریپ یه ذرههههههه باهم جوریم؛خییییییلی تنهام خییییلی!دخترخاله هام برا خواهراشون جونشونم میدن و انقد باهم صمیمیمی هستن که وقتی میبینمشون برا خودمون غصه ام میگیره

منم مثل توام منم بچه آخرم. هیچ کسم جدی نمیگیردم چون از،من خیلی بزرگ ترن. مادرمم خب پیره

من چی بگم ک ن خواهر دارم ن برادر

خدا بزرگه. غصه نخور. انشااله زود میکذره بچت میه رفیقت

اخ کاش اینجا بودی منم تنهام

و منی ک اصلا خواهر ندارم😞

ببین گلم ربطی نداره منم بچه آخر هستم خواهرم و من اختلاف سنی که داریم یازده سال اون بچه اول من آخر و سه تا برادر بینمون ولی وقتی من دیگه یازده دوازده سالم شد باهم خیلی رفیق شدیم البته خیلی کمک حالم. نیست برای کار و اینجور چیزا ولی برای حرف زدن و درد دل کردن باهم حوبیم

عزیزم این که اشکالی نداره ...مادر هرطور هم که باشه مادره دور مادرت بچرخ عزیزم از خواهر و برادر بهترین مادره...
بعدشم آدم که نباید همیشه چشمش به دیگران باشه تا باهاشون صحبت کنه یا کمکش کنن در انجام کارها...
منم خداروشکر هم خواهر و برادر دارم ولی همیشه سعی میکنم مستقل باشم از هرلحاظ با اینکه اون ها خیلی هم خوب هستن ...اینجوری هم برای خودم و هم برای زندگیم بهتره ....تو هم تمرین کن میبینی چقدر زندکی خوب و لذت بخشه

من دوتا خواهر دارم یکیش ۲سال بزرگه ازم همیشه من جلوی کم عقلی و بیشعوریش کوتاه اومدم و حسادتت خیلی زیادششش اصلا رابطه خوبی نداریم درحد متوسط
ساای ۲بارم رفت و امد داریم نهایت ۳باربشه بزور