تجربه سزارین من 😍😍😍
صبح ساعت ۶ بیمارستان پارسا بودیم و تا ساعت ۸کارهای پذیرش و انجام دادیم و اکو قلب انجام دادن و سوند وصل کردن که ی درد خیلی کم در حد ۲ ۳ ثانیه و تمام سوند وصل شد..اذیتی نداشت
بد راهی اتاق عمل شدم و امپول بی حسی تزیق شد و ساعت ۹ گل پسر قشنگم بدنیا اومد و ازشون خواستم برام پمپ درد وصل کنن..
که بهترین کاری بود که درحق خودم انجام دادم چون بداز رفتن بی حسی من هیچ دردی نداشتم و از همون اتاق عمل و داخل ریکاوری من هم سرم و تکون دادم هم کلی با پرستارها و .. صحبت کردم و تو ریکاوری پسرم و میدیدم و خداروشکر ن سردردی گرفتم ن هیج حال بدی .. داخل ریکاوری شکمم رو چند بار فشار دادن که در حد خیلی کم درد احساس کردم و اولین راه رفتن هم واقعا دردی نداشتم
تا امروز هم خداروشکر همه چیز خوب بود ن جاییه بخیه هام اذیتم کرد ن فعالیت هام من از همون روز داخل بیمارستان و خونه فعالیت انجام دادم و کارهامو انجام ... و اصلا هم نیازی به استفاده از شیاف پیدا نکردم..
خداروشکر خیلی تجربه قشنگی شد برام زایمان 😍و تصورش روهم نمیکردم سزارین انقد خوب و راحت باشه♥️ بنظر من
اول از همه امادگی مادر مهم بد انتخاب دکتر خوب برای ی زایمان راحت😍♥️
انشالله شماهم تجربه خوبی داشته باشید و اصلا نگران شنیده هاتون نباشید چون همه ادماها مثل هم نیستن من انقد راجب سزارین بد شنیدم الان که خودم تجربش کردم خوشحال به خودم استرس ندادم بخاطر گفته های دیگران ...👪👪

تصویر
۱۹ پاسخ

راستی دکترم خانم دکتر مریم کریمی بودن😍

من پمپ درد نداشتم پدرم در اومد😭

سلام عزیزم بیمارستان دولتی رفتی یا خصوصی من بیمارستانم دولتی نمیدونم پمپ درد دارن یا نه یکم میترسم از عمل🥴

خداروشکر که تجربه ی خوبی داشتی، خدا گل پسرتون برات حفظ کنه
میگم ک پمپ درد رو همون لحظه مثلا به پرستار گفتی برات وصل کردن؟ من نمیدونم چجوری باید بگیرم، قبلش با کسی باید هماهنگ کنم یا دکتر باید تایید کنه

خداروشکر. منم بعد هر ذو سزارین راحت بودم
سختی زیادی نداشتم
بستگی ب بدن آدم داره و روحیه ش
پمپ درد چقدر شد؟
من ب شیاف دوتای قبلی خوب بود،
نمیدونم پمپ بگیرم‌ یا ن

عزیزم میشه زحمت بکشی بگی دکترت چقدر هزینه گرفت و هزینه بیمارستان چقدر شد؟

مامان قربونش بشه که ساعت ۱۵ امروز هم بند نافش افتاد ♥️😍👶😘♥️

ساعت ۱۶
روز ۴ مرداد ۱۴۰۴
انگار خدا دعای دیشب و شنید و زردی کوچولو منم اومد پایین و الان روی ۷ و دیگه نیاری به دستگاه نیست نا ۴۸ساعت دیگه که دوباره ازمایش بدیم♥️👶

مبارکت باشه عزیزم
وقتی آمپول بی حسی زدن چه حسی داشتی من از اون لحظه میترسم تنگی نفس اینا داره؟

مبارکه عزیزم😍 راستی پمپ درد رو از بیمارستان بگیریم یا بیرون؟یکی هم اکو قلب که گفتین مال جنینه یا خودمون؟

مبارک باشه عزیزم❤تنتون سلامت دعا کن واسه ماها هم زودتر بگذره این دوران یه وقتایی دیگه واقعا نمیکشم😔

تبریک میگم عزیزم منم سه هفته و چند روز مونده به سزارینم اصلا استرس ندارم و از اونجایی ک تو بارداری هم آدم استراحت کنی نبودم و همش فعالیت داشتم و دارم حس میکنم بعد از زایمان هم همینجوری خواهم بود - ممنون که تجربه ات رو در اختیار ما گذاشتی عزیزم

الحمدلله،افرین که اومدی تجربه خوب گذاشتی و کمک میکنی ما نترسیم🍀چند هفته بودی؟

بسلامتی عزیزم. خداروشکر که تجربه ی خوبی بوده😍

بسلامتی‌عزیزم اون امپول بیحسی که زدی درد داشت؟؟ چقد تو اتاق عمل بودی ؟؟ بچه موقع ترخیص باید مدفوع کنه؟؟؟؟

بسلامتی گلم پمپ درد چقدر گرفتی چه مارکیه؟

این عکس پمپ درده

این ک دستتونه پمپ درده؟

مبارک باشه . خودت و نی نی سالم باشید .

سوال های مرتبط

مامان هدیه زهرا مامان هدیه زهرا ۳ ماهگی
#تجربه_سزارین
پارت دوم
تو اتاق عمل اول متخصص بیهوشی خیلی مهربون بهم مشورت داد که وقتی میترسم، بی حسی خوب نیس و باید بیهوش شم. چون وقتی وارد اتاق عمل شدم، خیلی ترس داشتم و اینو همه شون متوجه شدن . یکم باهام حرف زدن تا ارومم کنن. و تصمیم گرفتن که بخاطر ترسم، بیهوشم کنن. و اینکه از عوارض بی حسی بهم گفتن که بعداز اینکه بی حسی تموم میشه، سردرد های شدید دارن .
دستگاه تنفس بهم وصل کردن و همونجا دیگه تو یه لحظه بیهوش شدم.
بیدار که شدم، ساعت ۲ و نیم بود.
دیدم تو اتاق ریکاوری ام و پرستار بهم شیاف میزنه تا درد نداشته باشم.
آرامبخش و شیاف خیلی خوب بود . باعث شد وقتی که به هوش اومدم، اصلا دردی نداشته باشم. واقعا خوب بود . اصلا نیازی به پمپ درد نداشتم. همه کسانیکه با ما سزارین کرده بودن هم همینطور بودن، هیچکدوم پمپ درد نداشتن . و همه مون با شیاف و سرم و آمپول ، آروم بودیم و هیچ دردی نداشتیم‌ . و بخاطر اینکه بیهوش هم شده بودم، هیچ عوارضی نداشتم و حالم اوکی بود.
تو این زمینه ی بعد از عمل، بیمارستان و عواملش خیلی مهمه. من که واقعا رااضی بودم. رسیدگی شون عالی بود.
مامان فندق مامان فندق ۳ ماهگی
تجربه زایمان سزارین پارت سوم
در عرض ۳۰ ثانیه بدنم گرم شد و بی حس شدم و کارشون رو شروع کردن من ساعت ده و ربع وارد اتاق عمل شدم و ده و بیست و دو دقیقه بچم به دنیا اومد و ساعت ده و چهل و پنج دقیقه بردن ریکاوری و تو ریکاوری متخصص بیهوشی برام پمپ درد وصل کرد و همون تایم بی حسی ماساژ رحمی دادن که من دردی حس نکردم و تا ۲۴ ساعت بعد عمل سوند بهم وصل بود و اولین راه رفتنم خیلی سخت نبود و خدارو شکر از زایمانم خیلی راضی بودم و اینکه فسقلی من تو ۳۷ هفته و ۶ روز به دنیا اومد و چون آمپول ریه نزده بودم و روز زایمان زدم احتمال میدادن که بچه بره تو دستگاه اما خدارو شکر احتیاج به دستگاه نشد و بچم کامل بود
پیشنهادم اینه که حتما پمپ درد بگیرید دردتون رو به صفر می‌رسونه
اینم از تجربه سزارین من🙃 هر کسی حق انتخاب داره و به نظرم با توجه به شرایط باید انتخاب کنی‌
من اگر بازم برگردم به عقب قطعا زایمان سزارین رو انتخاب می کنم برای همه آرزوی سلامتی دارم و امیدوارم زایمان راحتی داشته باشید و کوچولو هاتون رو صحیح و سالم بغل بگیرید 🫂❤️
مامان مهراد و تو دلیم مامان مهراد و تو دلیم ۴ ماهگی
سلام مامان های صبور
تجربه زایمان؛
روز دوشنبه ۹تیر ماه بود رفتم پیش دکتر نوار قلب جنین انجام دادم انقباض ثبت کرد ماما گفت باید سزارین بشی چون درد داری با اسرار گفتم روز سه شنبه ۱۰تیر ماه صبح زود میام تا سزارین بشم با رضایت خودم اومدم خونه صبح روز بعدش سزارین شدم
خیلی ترسیدم خیلی
خرید های باقی مونده رو انجام دادم خونه رو تمیز کردم شب هم حمام کردم
صبح ساعت ۷رفتیم بیمارستان تا منو اماده اتاق عمل کردن شد ساعت ۹ منو بردن اتاق عمل خیلی ترسیدم
دکتر بیهوشی خواست امپول بزنه بی صدا گریه کردم همه پرسنل دلداریم دادن
امپول که زد از کمر به پایین سر شدم بعد ۵دقیقه صدای بچمو شنیدم خیلی حس خوبی بود
دیگه اتاق عمل که تموم شد تو ریکاوری بودم بعدش منو دادن شد ساعت ۱۰و۱۱ بعدش ساعت ۲به بعد حالم بد خیلی گرمم بود و عرق میکردم
واسه چند لحظه حالم بد شد
مامانم همراهم بودن میگفت حالت بد شده همه پرستارا اومدن شک بهت دادن تا برگشتی چشمامو باز کردم دور و برم پر دکتر و پرستار بود هی صدام زدن
خداروشکر بخیر گذشت
بعد ۲روز مرخص شدم امروز صبح اومدم خونه
خداروهزار مرتبه شکر الان بهترم
مامان ایلیا مامان ایلیا ۲ ماهگی
تجربه سزارین اول: من بیمارستان بوعلی همدان عمل شدم و حدود یکسال تحت نظر دکتر عظیمی بودم که خودشم عملم کرد هزینه بیمارستان حدود ۴۲ ۴۳ تومنی شد و ۶ تومنم دکتر به عنوان دستمزد گرفت. من صبح ساعت ۶ رفتم بیمارستان که یخورده زود و خود پرسنل هم نیومده بودن ولی از شش ونیم چنتا دیگه مامان هم برای عمل اومدن که من چون زودتر از همه رفته بودم نوبتمم برای عمل زودتر شد. اول رفتم بخش زایمان اونجا مدارک و تحویل دادم و سرم برام وصل کردن و سوند.هیچی از وصل کردن سوند نفهمیدم و اصلا درد نداشت ولی بعدش حس خوبی نداشت و احساس میکردم ادرارم میریزه که دوبار پرستار اومد چک کرد و تاکید کرد هیچ مشکلی نداره و فقط بخاطره شستشو فکر میکنم سوند شله . من از اتاق عمل هیچ ترسی نداشتم و ساعت نه رفتم اتاق عمل اونجا با دکترم صحبت کردم ولی از لحظه ای که آمپول بی حسی و بهم زدن و پرده رو کشیدن جلو چشمم استرس تمام وجودمو گرفت و به دکترم میگفتم من میترسم اونام همش باهام صحبت کردن و گفتن نفس عمیق بکش که بهترشدم همون پنج دقیقه اول کوچولو به دنیا اومد و بهم نشونش دادن که همه استرسم رفت ولی چون رو سینم احساس سنگینی میکردم و از استرس خیلی صحبت کردم و سرمو تکون داده بودم تهوع گرفتم و تو اتاق عمل مقدار کمی بالا اوردم که به اون وحشتناکی که فکر میکردم نبود و تو اتاق عمل همه چیز برای هراتفاقی مهیا بود بعد نیم ساعت بخیه زدن تموم شد و انتقالم دادن ریکاوری اونجا بچه رو اوردن بهش شیر دادم البته من بی حس بودم و همه کارارو پرستار کرد بهم گفتن تا یازده تو ریکاوری میمونم ولی فقط یه ربع موندم و انتقالم دادن اتاقی که بهم داده بودن ، عصر باوجودپمپ درد احساس درد کردم ک برام شیاف گذاشتن و بهتر شدم
مامان پاشا🧸 مامان پاشا🧸 ۲ ماهگی
برای مامانای سزارینی
صرفا چیزی که میگم تجربه شخصی خودمه و بستگی به بدن ، بیمارستان و دکتر هم داره
من خودم عاشق زایمان طبیعی بودم و تا هفته ۳۸ قصدم طبیعی بود، تمام ورزش هارو انجام دادم و آماده طبیعی بودم که لحظه آخر همسرم اجازه نداد .
وحشت عجیبی از سزارین و درد بعدش داشتم نمیدونم چرا
اما کلا همه وحشتام صرفا الکی بود چون درد سوزن اسپاینال ، سوند و ماساژ رحمی رو اصلا نفهمیدم بعد بی حسی هم پمپ درد داشتم ، همون شب با کمک پرستار همراه شروع کردم راه رفتن و سعی کردم کمرم رو صاف نگه دارم و از فرداش که مرخص شدم کاملا سرپا بودم و کلا ۲روز بعد زایمان درد کمی مثل درد پریود داشتم همین و بس🤗
پیشنهادم اینه که بدون استرس برید برای عمل ، موقع اسپاینال و یوند کاملا بدنتون رو شل کنید ، از پرستارها خواهش کنید تا بی حس هستین ماساژ رحمی رو داخل اتاق عمل و ریکاوری انجام بدن ،
بعد عمل تا میتونید راه برید و کمرتون رو صاف نگه دارین
ایشالله که زایمان خوبی داشته باشین همه چه طبیعی چه سزارین❤
مامان گل گلی مامان گل گلی روزهای ابتدایی تولد
سزارین
پارت یک

نه ماه نمی‌تونستم تصمیم بگیرم که طبیعی زایمان کنم یا سزارین
شرایط هر جفتش برام مهیا بود ، اما بلاخره پایان نه ماه فشارم بالا پایین شد و بچه هم تا هفته ۳۹ تو کانال زایمان نیفتاده بود و هیچ دردی نداشتم دکترم تصمیم گرفت که سزارین کنم و منم واقعا خوشحال شدم چون یه بار زایمان طبیعی با آمپول فشار انجام داده بودم و واقعا برام سخت گذشته بود

خلاصه ساعت چهار و نیم صبح حرکت کردیم و پنج رسیدیم بیمارستان رفتم و آزمایش ها و ... رو انجام دادند بعدش ساعت هفت و نیم وارد اتاق عمل شدم
نکته ای که میخام بهتون بگم برای من واقعااا سوند گذاشتن هیچ دردی نداشت هیچی انگار نه انگار که سوند گذاشتند
تو اتاق عمل همه کار خودشون رو به سرعت انجام دادند و من رو یه ذره هم کردند و آمپول بی حسی زدند برام عین تموم امپولا بود دردش درد وحشتناکی نداشت
به سرعت درازم کردند در عرض پنج ثانیه بی حس شدم و خودمم استرس گرفتم که دکترم فهمید و آرامش بخش بهم تزریق کردند