آخی عزیزم 😍واقعا اگه خدا نخواد برگ از درخت نمیفته
ما پس فردای عرسیمون رفتیم مشهد از اونجا رفتیم تهران قم بعدش رفتیم کیش اونجا اقدام کردیم دیگه بعدش آمدم خونه رو بچه پریود هم شدم نمیدونم چجوری بعدش یه بیبی داشتم تو خونه شوهرم گفت بیا بزن دیگ زدم دست شوهرم بود دیدم میگه دوتا خط پررنگ افتاده حامله ای انقد خوشحال بود خودم تو شوک بودم😂
منم همسن توام و دومی رو باردارم و خودم از این بابت خیلی خوشحالم ولی سختی هم تا الان زیاد داشتم اما بازم همیشه خداروشکر میکنم ک ی پسر سالم بهم داده
من بعد دخترم دیگه بچه نمیخواستیم
بعد گذشت چند سال که دخترم همیشه میگفت تنهامگفتیم اوکی
رفتم تحت نظر باشم که ای وی اف کنم
۲.۳قلو بشه چون دوقلو ژنتیکی از دو طرف زیاد داشتیم شوهرمم بچه خیلی دوست داشت و دارهمنم همینطور کارای ای وی اف رو انجام دادیم به تعیین جنسیت رسیدیم فهمیدیم سرمون کلاه رفته که اینا اصلأ جنین شناس نداشتن
دستمون هم به جایی بند نبود که شکایت کنیم یا هزینمونو برگردونیم
دکترم گفت جفتتون سالمید چرا خودتون اقدام. به بارداری نمیکنیدبعد اون همه درد و هزینه دکتر گفت ۳ماه استراحت و تقویت برای بارداری اقدام کنید
ما میخواستیم یه دختر بشه ۲تا پسر
که بچه هامون جور بشن
از اون سال که اقدام کردیم نشد که نشد
اون سال دخترم ۱۱سالش بود دکترمتخصص دکتر عمومیهمشون میگفتن من استرس دارمهر ماه کیت تخمک گذاری هرماه بیبی چک تا گذشت دیگه تا امید شدم یکم
باز بیخیال نشدم ۱۲۴۰۰۰تا صلوات نذر کردم و خوندمسوره طلاق و واقعه هر روز میخوندم سوره محمد رو چله گرفتم نشد که نشدبهمن ماه تست زدم نشد
دخترم خیلی ناراحت شدمنفی بود
گفت ماه بعد خدا بهمون نینی داد داد نداد دیگه نمیخوام گفت دیگه میخوام تک فرزند بمونم فقط این ماه رو از خدا نینی میخواموگرنه دیگه نمیخوام 😂
تا ماه بعدش ۱۲اسفند پارسال ۵روز به موعدم بیبی زدممثبت شدم با گریه اومدم به شوهرم با اشاره گفتم مثبته اونم دیگه باور نمیکرد
کلی نقشه برای اونروز کشیدهولی جور دیگه رقم خورد 🥲که شوهرم به دخترم لو داد من فقط اشک ریختم و باورم نمیشد
شوهرم گفت تا ۱هفته صبر کنیم بعد بریم آزمایش که خیلی سخت بود
چون یه بار دیگه مثبت شده بود سال پیشش دیگه میترسیدکه رفتیم پیش دکتر سونو نوشت گفت بارداری تا آخر فروردین هیچ کس نمیدونست
حتی به خاطرش مسافرت هم نرفتیم 🥰
خدا جفت بچه هاتو حفظ کنه برات
من سه سالو نیم بود که باردار میشدم و سقط میشد بعد پنج تا سقط دیگه امیدی نداشتیم و وقت گرفتیم بریم iui، اسفند تا اواخر فروردین هرچی رابطه داشتیم جلوگیری نمیکردیم😂چون میگفتیم خو باردار نمیشم دیگه... فروردین روز تخمک گذاری رقتم دکتر، دکتربهم گف فولیکول غالب نداری اضن ولی ضخامت رحمت رفته بالا، کل مسیرو گریه کردم ک چرا اینطوری شد، منتظر موندم دوهفته بعدشپریود شم و برم ک داروهامو بدن و آماده شم برا iui، هرچی منتظر موندم پریود نشدم😂😂 بی بیچکم ک مثبت شد ب شوهرم گفتم بپر انوکسا بخر، چون مشکل انعقاد خونم دارم، بتامم خیلی بالا بود دکترا گفتن سرطانع بچه نیس موندم پس فرداش رفتم مجدد بتا دادم و دیدم خداروشکر بتام رفته بالا 🥺 و باردارم راستی راستی🥺... نگو اونموقع هم فولیکول غالب نداشتم بخاطر بارداریم بوده🥺
من با اینکه با برنامه بود و اولین اقدام بود ولی خیلی شوک شدم من پریودام خیلییی منظمه تایم پریود ک شد تموم علائمشو داشتم ولی پریود نمیشدم وایسادم تا ۷ روز اینا دیگ مامانم گفت برو ی بیبی بگیر منم گرفتمو با ی مثبت خیلییی پررنگ مواجه شدم🫠🫠😍خیلییی خوشحال بودم ولی شوکه هم بودم ک با اولین اقدام اینجوری شد😅
وای با نوشته هات
استرس گرفتم
خوشحال شدم
خندیدم به ملاقه مامانت😂😂😂
الهی شکر تنش سلامت 🫀
عزیززززم بسلامتی انشالله خدا هردوشون رو برات حفظ کنه و درکنار هم شاد باشید.
منم کلا بارداریم ناخواسته بود اینم بگم بچه اولمه ، رابطه داشتیم همراه جلوگیری و دقیقا ۷دیماه رفتیم قشم با دوستامون بودیم خلاصه اونجا خیلی اینور اونور رفتیم و سوارقایق شدیم یه ساعت روی آب بودیم و دریا مواج یعنی وقتی من اومدم پایین از شدت کمردرد نمیتونستم راه برم.خلاصه وقتی برگشتیم تایم پریودی من بود من تمام علائم مثل کمردرد،دلدرد،پادرد،بی عصابی،دلپیچه که همیشه موقع پریودی بود رو داشتم بجز خونریزی،رفتم دکتر و گفتم برام آمپول بنویس پریود بشم دیگه نمیکشم گفت برو یه بیبی چک بزن و بیا تا برات بنویسم خلاصه رفتم بیبیچک گرفتم و رفتم تو مطب زدم مثبت شد و خلاصه استرس گرفته بودم بدون هیچ آمادگی ولی الان دنیام شده این دختر😍
من که برنامه ریختم و دوتامون در جربان بودیم
چه جالبه بارداریت😄❤️
الان کمک دست داری گلم چون با بچه کوچیک سخته
با گریه اخه با جلوگیری مگه کسی حامله میشههه خدایا من بکش اون موقع خیلیییییی ناراحت بودم اقدام به سقط کردم ولی فقط هماتوم ایجاد شد و هیچ خبری از سقط نبود دیگ قلبش تشکیل شد هیچکاری نکردم
منم ۱۸ سالم بود پسرم بدنیا اومد پسرم ده ماهش بود دیگه اون موقع جلوگیری طبیعی داشتم دستگاه نداشتم ماه بعدش از پریودم گذشت بی بی زدم دیدم مثبته همون روز هم عروسی میخواستم برم چون من استراحتی بودم تو بارداری خیلی ترسیدم ولی پا شدم همون عروسی رقصیدم حال کردم خلاصه بعدش رفتم پیش دکترم
دکترم گفت چی شده باز حامله ای گفتم اره فک کنم بی بی رو نشون دادم بله آزمایش اینا نوشت دیدیم بله باردارم
چون من خیلی میرفتم پیش دکترم الان هم برم میشناسه منو ولی چون بارداریم پر خطر بود خیلی مراقبم بود
خلاصه شوهرم پسر خیلی دوست داشت بعد پسر هم میگفت فقط دختر عاشق دختر بود
رفتم سونو خواستم مژده گونی بگیرم گفتم دختره گفت خودم میدونستم یه جوری بر خورد بهم که نگو
ولی من سر دخترم اصلا هیچی نفهمیدم خیلی بهتر بودم انگار حامله نبودم فقط شکمم بزرگ بود یکم اذیت میکرد
ولی سر پسرم مردم و زنده شدم
چه جالب هم یه بار رابطه داشتی هم جلوگیری اما باردار شدی وقتی خدا بخواد همینجوره ، انشالله بسلامتی گلم
عزیزم بسلامتی
آخی عزیزم
الهی خدا جفتشونو نگه داره برات
و بسلامتی بغل بگیری و بزرگشون کنی
خیلی خوب بود کاش منم دومی رو اینجوری خدا بهم بده 😍
والا ما کلا از اول نامزدم بودیم رابطه داشتیم و جلوگیری طبیعی..
ولی خب بعد عروسی تعداد رابطه ها زیاد شد و بازم جلوگیری داشتیم🫠😂
عید بود یادمه باید پریود میشدم..پریودای من سر تایمه..یکی دوروز عقب انداختم بعد مامانم گف به دلم افتاده حامله ای🫠😂گفتم نه بابااااا
ولی تو فکرش بودم..خلاصه گفتم بزا بیبی بگیرم بزنم خیالمون راحت بشه..ک دیدم بلهههه مثبته پررنگه😂حالا کجا بودم؟خونه مادرشوهرم..
همون ی بار کار خودشوکردههه🤣😂
انشاالله بسلامتی بغل کنی گل پسرو💙❤
چه جالب به سلامتی بغل بگیری آقاپسرتو
عزیزمممم خداروشکر دیگه تا مدتها جلوگیری مطمین داشته باش باهم بزرگ میشن الحمدالله که جفتشم داری وان شالله خدابرات حفظشون کنه
اوخ اوخ همون یبار اتیشی بوده زود گرفته😂😅🤦♀️
وای من جات استرس گرفتم 😀
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.