بهمن ماه عمل داشتم عمل سنگین و فنرگذاشتن برای کلیم دوماه خونه مامانم اینا موندم از بس درد داشتم،از اون موقع دخترم وابسته مادرم شده ،انگاری دیگه مادر حسابم نمیکنه کاش میمردم حداقل دیگه مادر نداشت ،خیلی دلم سوخت امشب ،بغل مادرم خوابید رفتم آوردمش پیش خودم لج و کرد گریه کرد بلند شد رفت پیش مامانم ،مامانمم می‌گفت گریه نکن دردت بجونم نمیبرمت پیشش😭خیلی دلم گرفته دیگه نمیام خونشون
پتوشو گرفتم بغلم دلم آروم بگیره

عزیزم چقدر تو بدتر از من دل نازکی ولی اینو باید بدونی اون مادر دومشه خداروشکر کن بخاطر داشتنش بخاطر اینکه بچت یکی هس جعمش کنه این حرفت واقعا تعجب اوره

اولآ خدا سلامتی بده و بتونی خودت زودتر سرپا بشی دوما این که خیلی خوب من ارزوم یه ساعت مامانم دخترمو نگه دار جوش نزن اون کوچیک متوجه کاری که میکنه نیست یکم دیگه بزرگ بشه خودش میاد پيشت

برو خداروشکر کن بچت وابسته مامان خودته، دختر من میچسبه ب مادرشوهرم بعد مادرشوهرمم ذوق مرگ ب همه میگه مامان خودشو نمیخواد منو میخواد😐میگه منو از بغل این بگیر نجاتم بده😐دلم میخواد جر بدم خودمو🥲

من هم فروردین عمل باز شکم داشتم فقط دوروز تهران بودم اومده بودم پسرم سمت من نمیومد یه هفته طول کشید تا دوباره بیاد سمتم انگار قهر کرده بود الان هم درگیر سنگ کلیه هستم میشه بپرسم سنگ شما چند میل بود

الهی شکرر که یه تیکه گاه امنی داره فک کن اگه بهت وابسته بود و نمیتونستی عمل کنی چی

والا دحتر منم حانواده پدریشو خیلی دوس داره اگه برا خواب وابسته نبود و دنبال اب و غذا نمیگشت ب من نگاه هم نمیکرد ولی خب من راضیم

نگران نباش درست میشه شانس اوردی
مادر خودته اگه مادر شوهرت بود راحت سر دعوا بچرو ازت جدا میکردن

مامانت ک خوبه من یچه آجیم کلاس هفتم میبینه منو دیگه نمیخواد یا عمه شو میبینه یا عمو
ما تکراری میشیم خب
اما گرسنه میشه یا پی پی میکنه منو میخواد😂

ناراحت نباش
خداروشکر که به مامانت وابستس
عیبی ندارد بزرگتر میشه از سرش میوفته
منم وقتی میرم خونه بابام پسرم اینجوریه
حتی نمیزاره من لباسشو عوض کنم

انشالله شفا پیدا کنی بیای خونت کم کم یادش میره

این بچه اول هست بعدی بیاد میگی خدا کنه برن یه جایی عصر بیان

به این میگن خل شدن مادرانه سر بچه اول😂😂

بذار راحت باشه بابا حساس نباش
یه مقدار بزرگتر بشه تشخیص میده که یه مادر داره و یه مادربزرگ و هردوتون رو خیلی دوست داره

منم دوس دارم بچم به مامانم همچین حسی داشت میموند باهاش. اما پسرم خیلی وابستس. ناراحت نکن خودتو مادر خودته. خونه برین باز میاد بغلت.

عزیزمم واقعا آدم بغضی میشه دختر من یه شب انقدر خسته بود با باباش بازی می‌کرد هرچی میگفتم دیگه وقت بازی نیست وقته خوابه بیا سر جات بخواب نمیومد پیشم و میگفت نه بعد باباش میگفت بزار پیش خودم بخوابه (تو یه اتاق میخوابیم ولی چون همسرم خرپف میکنه و الارم گوشی میزاره صبح زود پاشه بره سرکار جای دخترمو با فاصله ازش پهن میکنم )دخترمم دیدم اومد پتوش رو از کنار من برداشت برد پیش باباش دراز کشید تا خوابید انقدر دلم یجوری شد خوابم نمیبرد اخه همیشه عادت داشت من بخوابونمش🥺 بعد نصف شب از خواب پاشده بود دیده بود سر جای خودش نیست نق نق می‌کرد پاشدم بغلش کردم بردم سرجاش

ناراحتی نداره بخدا منم با مامانم میزم بیرون پسزم آدم حسابم نمیکنه دست مامانمو میگیره ولی من ناراحت نمیشم و واقعا کیف میکنم ک مامانمو دوس نداره.نترس بری خونه خودتون بعد یکی دوشب به خودت عادت میکنه مادرش نویی😘

اخ عزیزم انشاالله همیشه سلامت باشی طوری نیس اون بچس انقدخودتااذیت نکن بچه هاکلاهمینن مامان بزگشونابیشتردوست دارن چون ازبس محبت میکنن بهشون براهمین

انشالله خیلی زود خوب میشی و میری تو خونه خودت در کنار همسر وبچت عاشقانه وشاد زندگی میکنی

اشکم دراومد عزیزم .چقد وابسته ای به بچت منم اینجورم،حالا بعضی از مادرا از خداشونه که بچشون بره پیش کس دیگه که خودشون راحت باشن.نگران نباش عزیزم وقتی رفتی خونه خودت یه روز که بمونه دیگه میچسبه به خودت و به غلط کردن میندازت 😂منم وقتی میرم خونه بابام بچم چسبیده به مامان و بابام وخواهرم انگار که من وجود ندارم

ولا خوشبحالتون ک مامانت بچه تو نگهداری میکند کاش منم مادرم نزدیکم بود بخدا دیگه دیوانه شدم اینقدر اذیت میکنه منو میزنه بعد منم میزنمش

برو خداروشکر کن بچت وابسته مامان خودته، دختر من میچسبه ب مادرشوهرم بعد مادرشوهرمم ذوق مرگ ب همه میگه مامان خودشو نمیخواد منو میخواد😐میگه منو از بغل این بگیر نجاتم بده😐دلم میخواد جر بدم خودمو🥲

بی خیال بابا
من میرم خونه مامانم بچه هام به رسمیت نمیشناسنم
هر ی مامانم بگه رو انجام میدن . شبم بغل مامانم میخوابن
بخدا عادیه