مامانا کسی رو از اطرافیان می شناسید که تک فرزند داشته باشن و بچش هم بزرگ باشه
زندگیشون چطوره ؟از این که یه بچه دارن ناراحت نیستن ؟یا خود بچه خوبه ناراحت نیست
واقعا دیگه توان برگشتن این مسیر رو ندارم دیگه نمی تونم از اول یه بچه دیگه بزرگ کنم خیلی سختی کشیدم . از طرفی هم نگران آینده پسرم هستم

عزیزم براد زاده من تک فرزنده. ولی همیشه میگه من نه داداش دارم نه آبجی همیشه تنهاس و به شدت ناراضی. ان شاءالله هر چی خیره براتون پیش بیاد

معلومه که خوب نیست حالا ما خودمون که مثلا یه دونه خواهر یا یه برادر داریم احساس تنهایی نمیکنیم چون عمه و عمو و خاله و دایی داریم و اونا بچه دارن و ما با بچه هاشون بازی کردیم اما بچه های الان خاله و عمه و ... اینا هم ندارن و هم تو خونه هم تو خونه ی مادر بزرگ هاشون تنهان

پسر یکی از اقوام ۲۴سالشه تک فرزنده
نمیدونم راضیه یا نه ولی یبار گفته بود خیلی تنهام دوست دارم هرچی زودتر تشکیل خانواده بدم

دخترخاله شوهرم تک فرزند طفلی ۲۲ سالشه که مامانش فوت شده، الان خودش مادر شده میگه بچه م کمی بزرگتر بشه بچه دوم میارم

من خودم تکم هم خوبه و هم بد مادرم ک میگه کاش یکی دگه داشتم منم خیلی دوسداشتم ی خواهر یا برادر داشتم تنها نبودم ی اتاق اسباب بازی و تنها اصلا خوب نبود

من پدر شوهرم تک فرزنده.....الان ک‌پدر مادرش فوت شدن خیلی تنهاست هیچکسی و نداره نه خواهری نه برادری خودش و خودش.....تا حالا ازش نپرسیدم ببینم از تک فرزند بودنش راضیه یا نه....یادم باشه یبار بپرسم ببینم چی میگ😅

من هر دو مدلش رو دیدم کسایی که راضی هستن و کسایی که یه بچه داشتن و حتی رفتن از بهزیستی بچه دیگه آوردن یا کسایی که خودشون یکی دارن ولی به شدت به بقیه توصیه میکنن اشتباه مارو نکنید
به نظر من تک فرزند داشتن به خیلی چیزهای دیگه بستگی داره

پسرعمه خودم. یدونه پسردارن بزرگه خداروشکر دامادش کردن و بشدت از تک فرزند داشتن راضیه. میگه انقدکه بچگیش اذیتشون‌کرده اتیش سوزونده خونشونو چنبار اتیش زده دیگه توبه کردن بچه نیارن
یکی هم دخترخالهء شوهرم هست یدونه پسر داره اونم دامادش کردن. ۲۵ ۶سالشه پسرش. سزارین بوده چسبندگی گرفته دیگه حامله نشده. هربارمیگیم برین بچه بکارین میگه حالادیگه پسرم همه چیو میفهمه خجالت میکشیم دیگه نوه دارمیشم میارمشون پیش خودم. ناراضی نیس

آره من زیاد دیدم پدر و مادر راضی هستن.از طرفی بعضی دوستام که تک فرزندن میگن آرزو داشتیم خواهر و برادر داشته باشیم.ولی من خودم به هیچ عنوان نمیخوام و فکرشو هم نمیکنم.چون مسئولیت سنگینیه

من شوهرم چون مسئولیت پذیر نیست قید بچه دومو زدم
یه حرفم بزنم میگه چیکار میکنی مگه تو خونه ای راحت میخوری میخوابی منم میگم آره دخترمون خودکار خودش تربیت میشه حتما

من دو فرزند دیدم که شدید پشیمونن🤕
میگن دوتا کمه

من به هیچ وجه به بچه دوم فکر نمیکنم

من خودمم نمیخوام بچه دوم بیارم چون مسئولیت سنگینیه و من کشش ندارم

بله من میشناسم هم بچه خیلی راضیه هم پدر و مادر