سلام یه سوال دارم خدایی تا الان این همه تاپیک نوشتم کیا همراه با من خوندن؟یا ده تا یکی خوندید؟بچه ها بخدا تمام مطالب همشون به هم مرتبطه خیلی از سوالاتتون رو قبلا توضیحات داده شده در موردش کامل گفته شده از بازی کردن بگیر تا نحوه رفتار با بچه ها و حتی کمک به مستقل شدنشون .و اینکه میگید داد می‌زنید شما دارید اوضاع رو بدتر میکنید بیشتر بچه رو عصبی میکنید اونم در جواب داد شما بدتر میکنه اول از همه باید به خودتون کمک کنید اول باید خودتون رو آروم کنید بعد برید سراغ بچه یادتونه گفتم که اگر شما عصبی هستید اگز شما استرس دارید و پرخاشگر هستید یا اضطراب دارید انتظار یه بچه آروم نداشته باشید چون تمام این ها به بچه منتقل میشه بارها خواهش کردم بخونید درست چون من خودمم بلد نیستم با صحبت های خانم آقایی یاد گرفتم .خدایی اگر جای من بودید چند ماه تو یه شبانه روز فقط دو سه ساعت میخوابیدید حالتون چطور بود؟فکر می‌کنید شوخی میکنم؟تازه انرژی داشته باشم برای مهراب انرژی برای شوهرم داشته باشم مهراب رو بیرون ببرم به غذا و همه چیزش برسم حتما میگید تو خیلی بچت آرومه نه اتفاقا خیلی شیطونه بی قراری و گریه و تمام رفتارهای بچه های دیگه هم داره ولی من الان چند ماهه دارم آموزش خانم آقایی رو بارها بارها گوش میدم و طبق اونا پیش میرم و خیلی بهم کمک کرده آروم شدم جوش نمیارم و درست برخورد میکنم و صبوری میکنم بازی می‌کنم باهاش مهراب در روز یه ربع خودش بازی میکنه چون بهش یاد دادم یه موقعی بوده مجبور شدم داد زدم میگم یه موقعی نه همیشه شوهرم نیست و خودم دست تنهام دمه دستشویی گریه نمیکنه چون باهاش انواع بازی هارو کردم باهاش حرف زدم که من میرم برمیگردم .

۱۲ پاسخ

ممنون که وقت میزاری خانوم خانوما من واقعا لذت میبرم و استفاده میکنم برای همین هم دغدغه ام رو مینویسم که بتونم بیشتر از تجاربت استفاده کنم

اگر میرم دمه در میدونه برمیگردم و این ها چجوری بهش کمک کرده با بازی کردن با داد نزدن با آرامش باهاش صحبت کردن .بچه ها بخدا سخت نیست فقط یکم صبوری میخواد اینجوری هم به خودتون کمک میکنید هم به بچتون .چرا انقدر بچتون رو کردید یه غول بی شاخ و دم که بدترین بچست که اومده فقط شمارو اذیت کنه😐😐😐😐😐

منم میخونم ممنونم بابت وقتی که میزاری واسه ما
حالا نخندی دم در دستشویی همه مدل باهاش کار کردم منظورم بازی تاحدی رو دستشویی حساس شده هر کی بره دستشویی گریه می‌کنه حتی بعضی وقتها با خودم میبرم ،.. چاره ای نیست اینقدر گریه می‌کنه که نفسش بالا نمیاد

دم شما گرم 👌

عزیزم من تعداد تاپیک ها که برام میاد خیلی زیاده. خیلی وقتا ندیدم تاپیکتو
چون دیر به دیر هم میام
هروقت بوده خوندم.
راست میگی با داد زدن چیزی درست نمیشه. اما بعضیییی وقتا واقعا آدم کم میاره و اون دادی که میزنه برا خالی شدن خودشه🫠🫠

مرسی ک وقت میزاری ومطالب به این خوبی بهمون یاد میدی من همه رو میخونم وسعی میکنم عمل کنم

من که هرموقع تاپیکت ببینم میخونم تا اخرش و سعی میکنم عمل کنم

من چیزی درباره راه حل نخوندم متنا الهام الان متن قبلی گذاشتی حالت سوال و بیان کارای خودمونو داره راه حل نداره؟؟ پیج اقاییو بده خودم برم ببینم بعد مگه بچه میزاره ۵ دیقه عین ادم بشینم بخونم بخدا بچت ارومه که میتونی گوشی دست بگیری متن بزاری کلیپ اموزشی ببینی من جرعت دو دیقه گوشی گزفتن صحبت کردن ندارم یسره یا چسبیده گوشیم دستم ببینه رو هوامیخواد بگیره جرعت نمیکنم بگیرم دستم ظهرم خوابش کمه خودمم کلا شبو روز وقت گیر بیارم درحال چرت زدنم 🤕

من واقعا بیشترش رو خوندم خیلی تاثیر داشته روم اما این مریضی ایلیا خیلی عصبیم کرد و اصلا نمیدونم باید دوباره از کجا شروع کنم

من🫡🫡🫡

من میخونم عزیزم ممنون از وقتیکه میزاری این مطالبو جمعوجور میکنی و تایپ میکنی با هزار مشغله و بچه داری واقعا دستت درد نکنه😘😘😘

من میخونم ممنون
که وقت میزاری
انشاللا خدا اجرش بهت بده

سوال های مرتبط

مامان مهراب مامان مهراب ۱۷ ماهگی
سلام
میخوام یه چیزی تعریف کنم در مورد مهراب
مهراب از ۶ ماهگی شروع شد درد دندونش ولی هیچ دندونی در نمیاوارد همه میگفتن تو توهم زدی درد دندون نیست و دل درد یا غذا بهش نساخته میگفتم من میفهمم حال بچم رو تمام علائم و همه چیزش رو همیشه خودم چک میکردم که پیش دکتر هم بردم گفت اینا علائم دندونه و اذیته و حسابی صبوری میخواد گفتم هیچ ویتامینی نمیخواد گفت نه بچه همه چیزش عالیه الکی استرس نداشته باش چون مهراب خداروشکر همه چی از اول می‌خورد حتی همین الان تا یک سالگی بچم یه مدت شب بیداری داشت یه هفته خوب می‌خوابید دوباره چند هفته شب بیداری تا ۴تا دندون جلوش با هم در اومد
حالا الان رسیده دندون نیش و آسیاب دوباره تز دادن بقیه شروع شده تو متوجه نیستی بچه مریضه بچه دل درده بچه اینه و اونه میگم بابا جان این بچه سری قبلم چند ماه شب نخوابی ذاشت بعد پشت هم دراوارد .چون من همه چی بهش میدم خودم شدیدا آدم حساسیم دوستام میدونن
یه سریا میگن چرا ملاتونین نمیدی درسته من دارم عذاب میکشم در روز شاید دو یا سه ساعت بخوابم ولی این رو حتی از هوش مصنوعی هم پرسیدم از یکی از دکترایی که باهاش تو بیمارستان بودم هم پرسیدم حرف من رو تایید کرد ملاتونین یا هر دارویی چه گیاهی چه هر جوری باشه باعث آسیب به مغز بچه میشه .یه سریا میگن زیر نظر دکتر میدن شما با عقل خودتون بسنجید هر چیزی رو .الان یک ماه مهراب خوب خوابید دوباره شروع شده شب نخوابیدن من و امیدوارم فقط بدنم کم نیاره
مامان مهراب مامان مهراب ۱۷ ماهگی
ادامه تاپیک مدیریت احساس خشم
داد زدید بارها شاید سرش خودتونو سرزنش کردید ناراحت شدید ازین قضیه
قول دادید به خودتون که دیگه تکرار نکنید ولی بازم اتفاق افتاده
و حس میکنید دست خودتون نیست و کنترلی رو این قضیه ندارید و بعدش دچار عذاب وجدان میشید و این خیلی اذیتتون میکنه
مثلا میگید انقدر خشمتون زیاده که نمیتونی حتی با روش های روانشناسی مدیریتش کنی
شاید فرزندتون خیلی می‌ترسه زیاد عصبانی میشه داد میزنه کتک میزنه همش نق میزنه دنبال یه فرصتی برای لجبازیه
بعضی خونه ها همش صدای داد و گریه و نق بچه میاد سر غذا سر خواب و..مادر هم بدتر داد میزنه و کار به پدر هم میکشه دیگه اوضاع بدتر میشه و محیط محیط پرتنشی هست
شما هم ازین مشکلات دارید؟فرزندتون هم ازین مشکلات داره ؟
ما انسان هستیم و امکان همچین اتفاقی هست
چرا در مدیریت احساسات مثل خشم ناتوان هستیم؟(این هارو یه سری توضیح داده بودم )
اصلا مدیریت هیجان رو نمیدونیم چیه حتما بهمون یاد ندادن مثلا یه سری ها میگن خب همه داد میزنن یه چیز طبیعیه
مثلا خواهر شوهرم خواهرم جاریم مادرم همه سر بچه هاشون داد میزنن
اینکه انقدر رفتارهای بد زیاده قرار نیست که این رفتارها پس درسته چون خیلی وقتا خیلی چیزها رایحه ولی صحیح نیستن چون که مادرهای دیگه هم اینطور هستن پس قرار نیست بگیم پس مادر بودن اینطوریه
الگوی درستی نداشتیم و یه سری باورهای غلط رو بهمون یاد دادن باید پس هوش هیجانی و مدیریت احساسات رو یاد بگیرید از منابع اصلی و درست
حالا این هارو آموزش دیدی چطوری عملیش کنی؟
چقد رو تا کجا این ها رو ادامه بدیم که بشه رفتار ثابتمون؟
بارها تصمیم گرفتیم نفس عمیق بکشیم نشده پس باید شروع کار رو درست کنیم و مسیر رو مشخص کنیم و براش تلاش کنیم
مامان مهراب مامان مهراب ۱۷ ماهگی
دیشب به شوهرم گفتم ما هم ببر بیرون مهراب رو ببرم پارک گفت چه خبر شده تو که میگفتی پارک کثیفه گفتم حالا بریم شاید خوب بود تونستم ببرمش یکم بازی کنه و شب راحت‌تر بخوابه چون بیش از حد اذیتم میکنه با اینکه حموم میبرم حسابی هم باهاش بازی می‌کنیم بازم درد دندون حسابی اذیتش کرده
خلاصه ما رفتیم پارک دیدم وای سرسره ها همه گلی و سیاه اصلا یه وضعی بود معلوم بود با کفش رفته بودن چقدر کثیف بود حالم بد شد یکیش رو دیدم بهتره بزرگ هم بود دیگه خودمم رفتم مهراب رو گذاشتم رو پام که سر بخوریم ولی جالب بود 😂وای برای تاب سوار شدن اگه بدونید چیکارا میکردن به هیچکس تاب نمیدادن بزای هم جا میگرفتن خانواده ها هم پیششون بودن پدر بچه می‌شست رو تاب که کسی نره تاب بازی کنه که بچش سرسره هم بره بازی کنه.واقعا عجیب بود برام شوهرم گفت چرا نبردی سوارش کنی تاب گفتم ولش کن سطح این آدما زیادی پایینه که بخوام دهن به دهنشون بزارم.اینم از پارک ما
حالا یه سوال بچه ها چه ژلی برای دندون بچه ها استفاده کردید که خوب بوده؟من دیشب دیگه بعد چند شب نخوابیدن به مهراب قطره پاراکید دادم ولی میترسم هرشب عادت کنه


یه چیزی هم میخوام بگم قابل توجه یه سری ها من اینجا همه جور تاپیکی میزارم و به خودم مربوطه و اهل بحث کردن نیستم با کسی و بعدشم من اگر میگم با خانواده همسرم دعوام شده منظور به دعوا جدی نیست لفظ جدی بودن من هست وگرنه تا حالا بهشون بی احترامی نکردم منم جنگجو نیستم هی بپرم به بقیه البته یه سری ها هستن اینجا منتظرن بقیه تاپیک بزارن اراجیف بگن.دیشب نشد این تاپیک رو بزارم الان تا مهراب خوابه گذاشتم 😅😁
مامان گل پسر مامان گل پسر ۱ سالگی
از دست یچم عاصیم
گاهی فکر میکنم بد ترین بچه ای که میشد داشته باشمو خدا داده بهم
غذا نمیخوره
درست نمیخوابه
برا لباس عوض کردن یا پوشک عوض کردن یا حتی شستنش یه قشقرقی به پا میکنه انگار دارم شکنجش میدم
یک دقیقه نه یک ثانیه حتی برا خودش نیست
صبحا چشماش که باز میشه دهنشم باهاش باز میشه
عذاب الهیه انگار برام
دیگه بریدم از دستش
نه داد زدم سرش ، نه کوچکترین بدرفتاری یا حتی کم صبری کردم، نه دعوا کردیم جلوش ، همه زورمو زدم محبت بدم بهش اعتماد به نفس بدم ، نمیفهمم چرا اینجوری شده و روز به روز داره بدتر میشه
هیییییچ بچه ای رو ندیدم به بدقلقی و نقنقو بودن بچه من
پیرم کرده
خسته شدم دیگه بریدم
نمیدونم دیگه چیکارش کنم ، نه خواب دارم نه زندگی دارم ، فقط نفس نفس میزنم از دستش ، شبا بالا میارم از خستگی و بی خوابی ، روزا دائم تهوع دارم دیگه، حتی نمیزاره یه چیزی کوفتم کنم ، اه اه اه
خستم ازش به معنای واقعی خستم
بعد به خاطر همه این حسا از خودم بدم میاد ، منی که تا الان همه تلاشمو کردم مامان خوبی باشم براش ، چون میدونستم بچه از من و آرامشم حالش خوب میشه ، ولی این انگار با همه بچه ها فرق داره ، بدترینه به قرآن ، یه ذره چیز مثبت نداره ادم دلش خوش باشه بگه من دارم تلاش میکنم پاره میشم ، صبوری میکنم ، شادم براش ، ایییین همه بازی جدید براش اختراع میکنم، کلی اسباب‌بازی ، پارک ، خانه بازی هممممه جا
انگار نه انگار
خستم به قران چرا این بچه همچینه اخه اه
مامان مهراب مامان مهراب ۱۷ ماهگی
ادامه تاپیک قبل فرزند پروری
اونجا میتونید بشینید و بگید تو عصبانی هستی که دوستت وسیله رو ازت گرفته؟تو هم عصبانی هستی که که نتونستی با اون وسیله بازی کنی این در واقع تو همون گام همدلی و انعکاس احساسات
حالا میتونیم ساکت بشیم و گوش کنیم و ببینیم بچه ها چی میگن
سریع قضاوت نکنیم یکی از مهمترین چیزها که به ما کمک می‌کند اینکه سریع قضاوت نکنیم سریع نریم سراغ جملاتی مثل اینکه
تو دوباره دوستت رو زدی
دوباره خواهرت رو اذیت کردی
قضاوت ،سرزنش ،نقد،نصیحت لطفا این کارها رو انجام ندید
لازم نیست ما اونجا نقش قاضی رو به عهده بگیریم
ما میشینیم کنارشون و به حرفاشون گوش میدیم مثلا بگه اون وسیله رو من رو کشید یا اون بگه خیلی من رو میزنه یا خیلی اذیتم میکنه و از هم شکایت کنند
حالا میگیم آها دوتاییتون یه اسباب بازی میخواید این میشه گام بعدی گام حل مسئله
حل مسئله رو خیلی وقت ها میتونیم به خود کودک واگذار کنیم اگر در سنی هست که میتونه راهکار بده
میتونیم هم خودمون راه حل هایی ارائه بدیم
مثلا بگیم دوتایی میخواید با این اسباب بازی یا عروسک بازی کنید چه راه حل هایی به ذهنتون میرسه ؟یکیشون مثلا میگه نوبتی استفاده کنیم
یا راه کارهایی بگن که به درد نمیخوره
مثلا بگیم اون خرگوشه بود که قبلا داستانش رو گفتم بهتون هر دوشون یک وسیله رو میخواستن چیکار کردن بچه ها؟
بعد یادشون میاد که اونا نوبتی بازی کردن یا یکیشون با یه اسباب‌بازی دیگه بازی کرده
این ها کمک میکنه به بچه ها که به مرور حل مسئله رو یاد بگیرن پس دنبال راه حل هلی خیلی ناب هم نباشیم چون ممکنه بچه ها نتونن راه حل های مفیدی بدن
مامان گل پسر مامان گل پسر ۱ سالگی
یه سوال
وااااقعا فکر میکنید بچه ها ، بزرگ بشن مسؤلیتی در قبال ما دارن؟
دیدتون فقط از جانت پدر مادر باشه ، کاری یه فرزند بودن خودتون و پدر مادرتون ندارم، فقط خود والدتون رو ببینید و بچتون رو

این که شما خواستید بچه بیارید ، و مسلما وظیفتونه ، لطف نیستا ، وظیفست رسیدگی و مراقبت ازش و هرررررکاریم براش بکنید ، همه و همه از روی لطف و علاقست ، معامله نیست ، زوریم نیست
پس اون بچه حقی در قبال ما نداره ، منه مادر خودم آوردمش توی این دنیا ، خودمم باید ازش مراقبت کنم و زندگی کردن بهش یاد بدم ، این وظیفه منه

انتظار ندارم وقتی پیر شدم و بچم اول جوونیشه، تازه بخواد دردسرای منو داشته باشه یا ازم مراقبت دائم کنه ، یا ببرتم تو خونش با همسرش و هزار تا چیز دیگه

پس ، پدر ها و مادر ها
تااااا میتونید برای پیری و کوری خودتون آماده باشید و برنامه داشته باشید و پس انداز کنید ، چرا که قرار نیست یه بازه زیادی از عمر بچتون صرف نگهداری از شما بشه ، شما نگهداری کردید از اون چون بچتون بود ، خودتون خواستید و همش با عشق بوده ، ولی اون احساسش تماما با عذاب وجدان همراهه ، اون عشقی که پدر مادر داره رو مسلما فرزند اون زمان نداره

این طرز فکر منه برای بچه خودم و خودم