بچگیم میرفتم پیش دبستانی چهارتا پسر تو کلاسمون بودن امشب با دخترم رفتم مغازه یهو ی پسر ک معلوم بود معتاد شده انقدددد باادب گفت خانم بچه خودتونه گفتم آره بعد نشست گررریه گررریه که روزگار چه میچرخونه آدما رو خدا برات نگهش داره تنهاش نزاریا
یادم افتاد بعدش ک این کی بود پدر و مادرش جدا شده بودن پیش مادربزرگش می موند انقدددددد ناراحتم انقد اعصابم خورده ک میخاستم برم دنبالش بغلش کنم باهم گریه کنیم😭😭😭😭دنیا چ جای ترسناکی شده برای زندگی

۵ پاسخ

کاش یاد بگیریم در قبال بچه ها مون مسئولیت داریم .به دنیا نیاریم اگه اوردیم با چنگ و دندون ازشون مراقبت کنیم 💔

چه غمگین
خودش چقد اذیت میشه طفلی

آره واقعا خیلیییی.
دلم گرفت

ینی شناخت تورو ؟

عزیزم چی کشیده پسره

مقالات مرتبط

چگونه کودک را از پوشک بگیریم
چگونه کودک را از پوشک بگیریم ؟+ فرآیند سه روزه
آماده کردن فرزند اول برای فرزند دوم در طول بارداری
آماده کردن فرزند اول برای فرزند دوم در طول بارداری
رفتار با کودک حساس
رفتار با کودک حساس و زود رنج | راهکارهای تربیتی کودک حساس
رفتار خودخواهانه کودکان
علت رفتار خودخواهانه کودکان و برخورد مناسب با آن

سوال های مرتبط

مامان آقا مسلم مامان آقا مسلم ۲ سالگی
خانوما من گیر کردم رو این بچه ک چکار کنم... ن ب دیروز ک گلاب ب روتون اسهال بود ن ب امروز ک میخاست دستشویی کنه کلی گررریه کرد دستشوییش سفت شده خیلی چکار کنم آخه 😭
مشاهده ۵ پاسخ دیگر
مامان مهراد👼 مامان مهراد👼 ۲ سالگی
من چیکار کنم آخه !؟ مادرشوهرم طبقه پایینمونه ، غروب برادرشوهرم و خواهرشوهرام اومدخ بودن پایین ، پسرمم خودشو جر داد ک میرم پایین ، با شوهرم رفت ،دو ساعت بعد دنبال برادرشوهره گریه گریه ک منم میخوام باهاش برم خونشون ، اونم انگار داشتن میرفتن جایی نگفت ک بده بچه رو ببرم ، شوهرمم ب بچه عصبانی شده برداشته آورده بالا ک اون راحت بره بیرون ، اون رفته . این بچه هم در خونه رو باز کرد خودشو باز جر داد ، جیغ و گریه ک من میرم پایین ، از پایینم هی صداش میکردن ک بیا ، دوباره شوهرم برداشت برد ، ی ی ساعت گذشت دوباره با جیغ و گریه آورد بالا گفتم باز چیه ، گفت ایندفه هم خواهرمینا دارن میرن دنبال اونا داره گریه میکنه . انقد گریه کرد گریه کرد ک دوباره برد پایین با اونا رفت خونشون . اصن ن حرف گوش میده نه میاد خونه . فقط دنبال اینو اون گریه میکنه . اعصاب نذاشته بخدا ، از 24ساعت 20ساعت گریه میکنه . چه کنم آخه من
مشاهده ۷ پاسخ دیگر
مامان مورچه مامان مورچه ۲ سالگی
شوهرای شما هم نسبت به ترس بچه ها همش گارد دارن؟
مخصوص اونایی ک پسر دارین؟
شوهر من اعصابم خورد کرده دیگه
همش میگه تقصیر توعه
تو بچه رو اینجوری کردی
توقع داره بچه دو ساله از هیییییچی تو این دنیا نترسه
میگه تو ترسویی ترساتو ب بچه انتقال میدی
هرچی میگم اقتضای سنشه کوچیکتر ک بود درک نداشت نمیترسید
الان فهمش بیشتر شده واکنش نشون میده قبول نمیکنه ک نمیکنه
مشاهده ۲۱ پاسخ دیگر
مامان رعنا مامان رعنا ۲ سالگی
دخترم از ساعت ١١ونيم ظهر بيدار تا نيم ساعت پيش هي ميگم بخوا نميخوابه شوهرمم همه برقا خاموش كرد ك دخترم بخوابه مثلا بعد پاشد رفت حلو در دخترم منم بلند شدم گفتم بيا بخواب چون تاريك بود منم رفتم يمتش يهو شروع كرد گريه جيغ زد انگار ترشيده بود ولي بعدش چراغ روشن كردم و اب دادم بغلش كردم هوابيد الان نگرانم ميگم نكنه چيزي بشه اينطور ترسيدم
مشاهده ۱ پاسخ دیگر
مامان دیانا مامان دیانا ۲ سالگی
هر وقت شام برم خونه پدر و مادرم دخترم شب می مونه اونجا ..خیلی وابسته پدر و مادرمه نمیتونم بیارمش ب حدی گریه می‌کنه ک میترسم ...الان هم موند اونجا خیلی بهش وابستم سختمه.. ..بچه های شما هم اینجورن.؟؟
مشاهده ۱۸ پاسخ دیگر
مامان طاها مامان طاها ۲ سالگی
هفته ی پیش پسرم تب کرد و بعدش سرفه های شدید.. تازه خوب شده بود دوباره الان یهو باز تب کرد. تب بالا... میبرمش دکتر الان. ولی میخاستم بگم چقدر سخته همه چی زمانی که پشت هم بچه مریضه. خسته شدم واقعا. این تب چی میگه دوباره...
مشاهده ۱ پاسخ دیگر
مامان نخودفرنگی مامان نخودفرنگی ۲ سالگی
فردا تولد امام رضا هست
یادش بخیر سالی ک عروسی کردیم
رفتیم مشهد اونجا دعا کردم ک بچه اولم پسر باشه و اینا
حامله شدم میخواستم برم آنومالی ندونستم تولد امام رضاس همش تو فکر بودم فردا بچم چیه(خانواده شوهرم ب شدت پسر پسر میکردن😪)
یهو تلویزیون حرم امام رضا رو نشون داد ی جوری حس کردم بهم گفت یادت نره اومدی خونم حاجتت رو دادم
وای گریم گرفت
رفتیم سونو پسر بود
الانم اقا دیار ی پسربچه شیطون ۲سال و ۶ ماهه 😍
مشاهده ۵ پاسخ دیگر
مامان سام مامان سام ۲ سالگی
سلام دوستان تو رو خدا کمکم کنید...
پسر اول من دو سال و نیمشه.
پسر دومم چهار ماهشه.
یه مدتی بود شبا از خواب با گریه شدید بیدار می‌شد بردمش دکتر گفت رفلاکس داره دارو داد جواب هم بود خوب شده بود
الان دوباره یک ماهی میشه صبح و شب فقططططط کارش گریست
همش دهنش بازه گریه می‌کنه دیگه شده براش عادت
نمیدونم چیکار کنم دیگه
اگه بخاطر برادرش بوده باشه که چرا خوب بود الان بعد سه چهار ماه گریه می‌کنه؟؟؟.توذوخدا راهکار بدین بهم
مشاهده ۲ پاسخ دیگر
مامان نفس مامان نفس ۲ سالگی
موندم از دست بچم کجا برم
مرغ و گوشت و که انقدددد میجوعه تا میشه اندازه لنگه دمپایی در میارع
میوه ک اصلااا
کلاااا این بچه آفریده شده منو بکشه
تو شکمم بود تکون نمیخورد تا دوسالگی با سرنگ شیر خورد اینم وضع غذا خوردنش نمی‌دونم کجا فرار کنم از دست این و باباش😭😭😭
مشاهده ۸ پاسخ دیگر
مامان محمد مامان محمد ۲ سالگی
سلام تو رو خدا جواب بدین .دخترم 5 سالشه دندونای نیش جلوش خراب بودن ک دو روز پیش یکیش درد میکرد بردم دکتر دوتا نیش جلوش رو کشیدن وقتی بردیم دکتر یخورده بدنش داغ بود و لبش هم یکم ورم کرده بود .دیگه دندون رو ک کشیدن دو ساعت بعدش تب شدید کرد با دارو نیامد پایین بردمش دکتر دکتر گفت حتما ویروس جدید گرفته دارو داد سروم زدن .الان هنوز تب میکنه .و ورم لبش خوابیدم ولی دیروز لپش ورم کرده هنوز نخوابیده .چکار کنم .این ورم طبیعیه.واینکه دارم دارو میدم چرا تاشون واینستاده
مشاهده ۳ پاسخ دیگر
مامان رقیه مامان رقیه ۲ سالگی
سلام مامانا
امروز پیش مادربزرگم بودم داشت راجبش بارداریاش صبحت میکرد😍نمیدونم چرا چیزهای قدیمی یادش میاد ولی چیزهای جدید فراموش میکنه😙همه ی زایماناش تو خونه بود بندخدا. گفت تو سر عموهات تو بارداری همیشه مثل نبض زیر نافم حس میکردم هر وقت نبض زیر نافم حس میکردم میفهمیدم پسر ولی سر عمه هات هیچی حس نمیکردم .بهش گفتم صحت داره ??گفت ک دست خداست خداش ب ملائک دستور میده جنین تو شکم مادرش بچرخونه 🙂🙂حرف اخرش چقد قشنگ بود
مشاهده ۱ پاسخ دیگر
مامان علی مامان علی ۲ سالگی
سلام مامانا اومدم درد و دل کنم امروز پسرم خیلی اذیتم کرد از صبح ک بیدار شد همش گریه کرد هیچ می‌گفت میخام بزنمت محکم چندتا خوابوندم تو صورتم و چشمم منم همش بغلش میکرد میگفتم چی میخوای مامان فقط می‌گفت میخام بزنمت و گیر داده بود الان باید بریم فروشگاه گفتم مامان دست و صورتمو بشورم صبحانه بخوریم میریم می‌گفت نه نمیرفت دسشویی نه یمذاتش من برم اهرم جیش کردن تو شلوارش پشت در دستشویی هم کلی گریه کرد بعد یک ساعت تمام با زور گوشی و تلویزیون ساکت شد بعدم ک بردمش بیرون کلی اذیتم کرد میخواستم خرید کنم همش می‌رفت و من دنبالش آخرم کیلی داد زدم سرش جلوی همه و زدمش زنعموش اومده بود فروشگاه رفته پیش اون میگه میخام پیش اون باشم و نمیومد با زور دیگه باهم اومدیم بعدم خونه دوباره کلی اذیت کرد شلوارش در آورده بود و لخت راه می‌رفت نمسذات بپوشونمش هی جیش میکرد دور خونه با کتم هم نپوشید منم کلی جیغ و داد کردم و گریه کردم نمیدونی. مایر کرد که اینقدر ازش بدم اومده بود ب خدا باورتون نمیشه وقتی زنعموش رو میبینم انکار اون مامانشه از این رو به اون رو میشه ب شوهرم میگم این دعا داره همش میعاد بره خونه اونا پیش اون باشه منو کلی زده و اذیتم کرده منم اعصاب ندارم دیگه زورم میاره جاریم خودش ی بچه داره جیکش در نمیاد ولی این ابرو برا من نداشت تو همسایه ها از بس جیغ و داد کردم و همش داره گریه میکنم از بچگی هم همین بود الآنم همینه ی دستشویی نمیتونم برم
مشاهده ۷ پاسخ دیگر
مامان دِنیز🌊 مامان دِنیز🌊 ۲ سالگی
دخترم دقیقا یک ساعت برای مسواکش ک گم شده داشت گریه میکرد. گریه های شدید. منم یهو عصبی شدم همه اسباب بازیاشو پرت کردم به درو دیوار دستشو گرفتم بردم انداختمش تو اتاق میخواستم درو روش ببندم دلم سوخت برگشت سرجاش انقد گریه کرد رو زمین خوابش برد. از دادی که سرش کشیدم هنوز گلوم میسوزه نمیدونم چرا یهو انقد وحشی شدم😞
مشاهده ۱۷ پاسخ دیگر
مامان دوتا نینی مامان دوتا نینی ۲ سالگی
خانما من بچم ۲ سال و ۵ ماهسه دوهفته پیش اسهال و استفراغ شده بود بردم دکتر دارو خوب شد
باز چند روزه مجدد مریض شده همون اسهال استفراغ
سرم خوراکی ک دکتر داده بود رو کرفتم دادم بهص بقیش رو نگرفتم دیقمن هیدرامین و سفیکسیم بود
فقط سرم خوراکی داوم بهش استفراغش بهتر شده ولی چند روزه اسهالش هی شدید تر میشه چ کنم ؟
مشاهده ۳ پاسخ دیگر
مامان ماهلین مامان ماهلین ۲ سالگی
دخترم کوچیک تر ک بود موهاش صاف بود الان فر شده.. مگه میشه؟؟؟
مشاهده ۵ پاسخ دیگر