سلام مامانا
من حدود دو هفته هست اومدم خونه مادرم که یه شهر دیگه ست..قبل اینکه بیام پسرم هرروز میرفت طبقه پایین خونه مادر شوهرم به حدی زیاد که بعضی روزا شاید زیاد نمیدیدمش
اونجا چون رفت و آمد زیاده پسرم دوس داره ..ولی من خوشم نمیاد زیاد باهاشون رفت و آمد داشته باشیم آخه بد دهن هستن هر حرفی میزنن فرقی براشون نمیکنه بچه اونجا باشه یا نه..مدرشوهرم یهو لخت از حموم در میاد رعایت نمیکنه و ....
حالا چیکار کنم پسرم کمتر بره بدون من؟
من خودم خیلی کم میرم وقتایی که مهمون میاد اگه حوصله داشته باشم میرم .. بچه های پسر خواهرشوهرم که بینهایت شلوغ و فحش به دهنن

۱ پاسخ

تو خانه با وسیله هاش سرگرمش کن یا بفرست مهد وقتی میاد خسته خوابش می‌بره کمتر میره اونطرف

مقالات مرتبط

چگونه کودک را از پوشک بگیریم
چگونه کودک را از پوشک بگیریم ؟+ فرآیند سه روزه
چرا حوصله بازی با کودکم را ندارم؟
چرا حوصله بازی با کودکم را ندارم؟
توضیح بچه دار شدن برای کودکان
توضیح بچه دار شدن برای کودکان
کتاب خواندن برای کودک از بارداری
کتاب خواندن برای کودک از بارداری

سوال های مرتبط

مامان آراد مامان آراد ۳ سالگی
سلام من با مادرشوهرم زندگی میکنم دوتا بچه دارم پسرم خیلی به مادر شوهرم وابسته شده همش پیش اونه خیلی کم میاد پیش من حتی شبا هم پیش اون می‌خوابه چیکار کنم که بیاد سمت خودم
مشاهده ۶ پاسخ دیگر
مامان آقا اَرشيا مامان آقا اَرشيا ۴ سالگی
سلام خانومای گل
ی سوال
شما اگر بخاید رابطتون با خواهر شوهرتون قطع کنید چیکار میکنید؟
بخاطر بچه ام دیگه نمیخام باهاش رفت و آمدی داشته باشن
مخصوصا این سری آخر که مهمون بودن خونه من
پسرم یکم شیطونی می‌کرد برگشته شوهرش جلوی من میگه خیلی دیگه اینو لواشک کردید اگر بچه من بودی ی لگد به پشتت میخابوندم
حالا خودش دوتا بچه داره که بزرگه ۱۷ سالشه خیلی عذر میخام قشنگ یابو بارش آورده و پررو
دومی همسن پسر منه وقتی دهنشو باز میکنه قشنگ دو ساعت زر میزنه و جیغ میزنه تا اونیم که نماد بهش ندن ول نمیکنه بعد میاد راجبه بچه من نظر میده
بنظرتون چجوری حالشونو بگیرم
مشاهده ۸ پاسخ دیگر
مامان حامی مامان حامی ۴ سالگی
خانما من دارم از دست کارای پسرم روانی میشم
بخدا کم آوردم میبنی عادی داره بازی میکنه یهو شروع میکنه شلوغ کارهای خیلی زیاد و اذیت کردن بقیه میپره از اینور سالن به اونور رو مبل ها
یه کارهایی که اصلا نمی‌دونم چجوری توضیح بدم 😭😭
خیلی اعصابم خرابه خیلی زیاد امشب باعث شد بزنمش
خونه خودمون باز یکم بهتره ولی جایی میریم مخصوصا خونه مامانم نمیدونید که چکار میکنه
مشاهده ۳ پاسخ دیگر
مامان ائلمان مامان ائلمان ۳ سالگی
خانوما پسرم خیلی از ماشین می‌ترسه طوری که ماشین از خیابون رد میشه پسرم سریع فرار می‌کنه خونه ،کوچه نمیره اصلا البته خودمم باهاش میرم،اینش خوبه ها که از ماشین می‌ترسه ولی خیلی زیاده روی می‌کنه تو ترسیدن به نظرتون چیکار کنم تا ترسش کمتر بشه
مشاهده ۶ پاسخ دیگر
مامان فندق مامان فندق ۳ سالگی
سلام عصرتون بخیر باشه خانما
خواستم موضوعی بگم من تو شهر غریب زندگی میکنم و یه دختر دارم و هیچ کدوم از خونواده هامون پیشمون نیستن فقط چندتایی آشنا و فامیل هستن که اونا هم از ما دورن و ماهی دوماهی همو ببینیم، زمانی که دخترم نوزاد بود بچه های همسایه هی میومدن به بهانه بازی با دخترم اذیتم میکردن و هیچ کدوم مامانشون دنبالشون نمیومد من چندباری چیزی نگفتم ولی دیدم دارن پرو میشن به مامانشون گفتم و دیگه نیومدن الانم دخترم بزرگ شده و عادت به خونه داره اگر رو بدم بهشون بازم میان یعنی جوری هستن که پیله کنن ول کن نیستن منم رابطه م رو باهاشون محدود کردم در حد سلام و علیک تا نیان شوهرم میگه انگار دوس نداری کسی باهات رفت و آمد کنه گفتم من رفت و آمد اصولی دوس دارم اونا مثل من نیستن که یه روز اومدن خونه من فردا نذارن بچشون بیاد بی خیالن میفرستن خونه من میرن دور کارشون بچشون مدیریت نمیکنن بگن امروز رفتی بسه دیگه چند روز بعد برو دیگه بیان ول کنم نیستن او روز باز یکیشون اومد مامانش به زور بردش بعد زنه جلو خودم میگه بیا بریم بریم باز عصر بیا مگه خونه من مهد کودک منم آسایش میخوام یعنی کارم اشتباهه باید اجازه بدم بیان شوهرم میگه خیلی سخت میگیری
مشاهده ۸ پاسخ دیگر
مامان برسام مامان برسام ۳ سالگی
خانما من پسرم تاخیر گفتار داره تازه داره شروع می‌کنه به حرف زدن کم کم ...خونه ی خودمون که هستیم خیلی خوبه ولی جای دیگه میریم مثلا خونه ی مامانم اصلا دیگه همکار ی نمیکنه انگار هیجان داره میخواد خوش بگذرونه ..این طبیعیه ؟؟
مشاهده ۵ پاسخ دیگر
مامان یاسین مامان یاسین ۴ سالگی
سلام
مامانا من چرا حس میکنم مادر خوبی برای پسرم نیستم حس میکنم مادر کافی واسش نبودم من یه دختر تنها بودم که از بچه داری سردرنمیاوردم به هوای حرف مادرم گذاشتم بچه دار شدم ولی متاسفانه مامانم فوت کرد و من موندم بی تجربگیام که باعث شد پسرم رفتار خوبی نداشته باشه یهو پرخاشگری میکنه میاد میزنه چیزی بخاد نخریم جیغ و داد میکنه حس میکنم خودمم مادر خوبی براش نبودم الان میبینم بعضی مامانا میشینن قشنگ با بچه هاشون کار میکنن من تا به حال هیچ کاری باهاش انجام ندادم جز اینکه رنگارو یادش میدم چیزای بزرگ و کوچیک و عدد هارو میدونه ولی نه به ترتیب و اسم بعضی حیواناتو حس میکنم مادر خیلی بدی بودم واسش🥺🥺مادر کافی براش نبودم البته تقصیر اطرافیانم بوده چون مادرنداشتم تو بچه داریم دخالت کردن و همش سرزنشم میکردن باعث میشدن همش باوحرفاشون ب حوصله باشم اعصاب داغون😭😭😭😭 الانم حس میکنم من مادر کافی برا بچم نبودم مادری نبودم ک براش وقت بزارم کاش من بجای مامانم میمیردم 😭😭😭😭
مشاهده ۵ پاسخ دیگر
مامان پوریا مامان پوریا ۳ سالگی
سلام خانما خیلی دلم گرفته خیلی دلتنگم بخاطر اینکه خیلی وقته خونه مامانم نرفتم نه دور باشم یه خیابون کوتاه بینمونه وقتی میره همه حرفای خواهرام میاد جلو چشمم منصرف میشم از اینکه میگن پسرت خیلی شیطونه بلد نیستی عرضه نداری تربیتش کنی همش شوهرت عادتهای بد و نشونش میده خیلی غصه میخورم جوابی براشون ندارم هرچی میگم برم به اوناچه خونه مادرمه مهم اونه که دوسمون داره ولی بازم وقتی حرف میزنن به زور میتونم چندساعت دووم بیارم اره پسرم شیطونه بازیگوشه ولی حتی درک ندارن بگن بابا میاد اینجا دو ساعت استراحت کنه هی کمکش کنیم فقط سرکوفت میزنن حالا باز رحمت به مادرشوهرم میگه بچه اس اشکال نداره خودتو اذیت نکن بزار هرکاری دوس داره بکنه خسته میشه ولی خواهرام خیلی دلمومیشکنن نمیدونم چیکار کنم تا دوسالگی خیلی دوسش داشتن خیلی وابستشون بود ولی بعد اون دیگه نه حتی خونمونم نمیان باوجود اینکه من بچه دومم به دنیا اومد و اونامخالف بود ناخواسته بود نمیتونستم که بندازم الان اونم دو سالشه و خداروشکر بچه آرومیه احساس تنهایی میکنم
مشاهده ۴ پاسخ دیگر
مامان مردکوچک امروز❣️ مامان مردکوچک امروز❣️ ۳ سالگی
شبتون بخیر






بچه ها خونه مادر شوهرم بودیم من خیلی به پسرم میگم آبنبات نخور میترسم حقیقتش بره تو گلوش
قایم میکنم خونه خودم ولی اونجا رفته میخوره
یکی از این آبنبات ها رو قورت داد
اشکالی نداره؟
نگرانشم
مشاهده ۶ پاسخ دیگر
مامان نفس تهران مامان نفس تهران ۳ سالگی
سلام مامانا
من برای بعد از زایمانم مامانم گفت که خونمون نمیاد و من برم خونشون جون اونجا راحت تره من با این که سختم بود ولی چون نیاز داشتم رفتم اونجا ٣ هفته اونجا بودم بارها بهم گفت خدارو شکر کن مامانه خوبی داری که کمکت کنه باز می‌گفت من این کار و در راه خدا کردم
اونجا هم که بودم کارای پسرمو شب و روز خودم میکردم ولی دخترم چون وابسته ی مامانمو کلا با مامانم بود
الان ١ ماهه اومدم خونه ی خودم یکبار نیومده به من سر بزنه بهش میگم بیا بیا میگه کار دارم می‌خوام نقاشی بکشم مدیتیشن کنم
من خیلی سختمه دخترم لجباز شده اذیت می‌کنه پسرمم که از اون ور رفلاکس و هزار بدبختی داره
بهش گفتم نمیای کمک من گفت مگه من بچه زاییدم خودت یاد بگیر زندگیتو بکنی
شوهرم که صبح تا شب سر کاره
از فشاره روانی و بیخوابی واقعا کم مونده دیوونه شم
نمی‌دونم چیکار کنم
یه حموم و به زور میرم
مشاهده ۱۱ پاسخ دیگر
مامان آیه مامان آیه ۳ سالگی
سلام خانوما وقت‌بخیر
میگم اینجا کسی بلده مشاوره بده برا اینکه چیکار کنیم بچه‌هامون تو یه مهمونی که میرن هر چیزیو تعریف نکن🤦‍♀️یا هر حرفی رو نزنن .میدونم‌ بچه‌ان و دوس‌دارن صحبت کنن ولی به حدی از درون خودمو میخورم که دوس دارم مهمونی یا خونه کسی نرم🤦‍♀️
خیلی هم قبل از رفتن باهاش حرف میزنم ولی تا میزه تو جمع از این رو به اون رو میشه😂😂😂😂
مشاهده ۸ پاسخ دیگر
مامان فندق مامان فندق ۳ سالگی
مامانا بچه های شمام زیاد حرف میزنن؟منکه مغزم رفت از بس دخترم حرف زد
مشاهده ۹ پاسخ دیگر
مامان مهدیار مامان مهدیار ۳ سالگی
مامانا من همش فک میکنم هیچ کاری مفیدی واسه پسرم انجام نمیدم تازگی
مهد که شما خونمون به درد نمیخوره چند جا رفتم
بعدم میگن مهد نزارین هنوز زوده
کلاس میخام بزارمش ولی سمت خونمون کلاس خاصی نداره جاهای دورتر داره که بخام رفت و آمد کنم پسرمو ماشین میگیره مسیر دور باشه
واقعا نمیدونم چیکار کنم دیگه
جای خونمون پارک هم نیست فقط تقریبا هرروز میبرمش بیرون دور بزنه یا مثلا پشت بوم خاک بازی میکنه ولی کلاس هیچی
مشاهده ۳ پاسخ دیگر
مامان مهرسام مامان مهرسام ۴ سالگی
سلام دوستان من پسرم خیلی به خودم وابسته هست یعنی یک دقیقه هم نمیتونه از من جدابشه توی خونه مشغول کارای خونه که هستم مدام دنبال من راه میره که من کارهام تموم بشه برم پیشش با اسباب بازی هم اصلا بازی نمیکنه تنهایی هم بلد نیست بازی کنه مدام باید یه نفر باهاش بازی کنه واقعا کلافه شدم مهمونی یا بیرون هم که میریم یک سره غر میزنه که من حوصلم سر رفته یه نفر باهام بازی کنه با بچه ها ی همسن خودش و کوچکتر از خودشم ارتباط برقرار نمیکنه بیشتر دوست داره با بزرگتر از خودش بازی کنه...لطفا اگه کسی راهکاری داره راهنمایی کنه واقعا خسته شدم از این کارهاش
مشاهده ۲ پاسخ دیگر
مامان یاسمین مامان یاسمین ۳ سالگی
خانمها من حدود یکساله که در گیر پوشک گرفتن هستم و هنوز بطور کامل موفق نشدم و با هر ترفند و هر راهنمایی میشد جلو رفتم اما بجاش دخترم یبوست شد و بهیچ وجه لحظه ای نمیزاره پوشک و دربیارم ..مشکل بزرگی که دارم اینکه تو خانه خانوادگی زندگی می‌کنیم یعنی خواهر و برادرها هستیم و بچه من عادت به این داره روزیچندین بار به طبقات اینا بره مخصوصا خونه خواهر بزرگم .اگه نزارم بره هم از صدای گریه اش اونا بی طاقت میشن و میان می‌برندش. من میخام پوشک رو کامل دربیارم و بگم دیگه نیست و تمام آمل با این افراد خونه و گریه و جیغ دخترم برای رفتن به خونه های اینا چیکار کنم .؟اگه بخام بفرستمش قطعا باید پوشک کنم اگه نفرستم دخترم اذیت میکنه .من چیکار کنم خیلی خسته شدم .
مشاهده ۵ پاسخ دیگر