سلام‌خانوما میخام از خاطره بد ۲شب پیشم براتان بگم چ ب سرم آمد پریروز غروب ساعت ۷ جاریم خانه ما بود داشت حیاتو میشست منم داشتم قدم میزم توحیات یهو دیدم به اندازه یک استکان آب ازم آمده شلوارم قشنگ خیس شده جازیمم دید هرچی خواست زنگ بزنه شوهرم نزاشتم گفتم چیزی نیست تا این که سر شام بودم ساعت ۸ دیدم واقعآ داره حالم بد میشه دوقاسق شما خوردم ازجاپیردم دیدم ی درد کمی زیر شکمم میگیره تا آخری شوهرم فهمید من وجاریم وشوهرم رفتیم بیمارستان ۴بار ماینه کردن ان اس تی گرفتن منم هم هنوز درد داشتم بعد ی آزمایش مثل آزمایش پاپ اسمیر ازم گرفتن ببینن اون آب از کسه آبم بود یا نه خالاصه ساعت ۱۰زنگ زدن دکتر خودم گفتن یکی از مریضات اورژانی آمده بیادکترمم آمد اونم ی بار دیگه ماینه کرد ی درد دایی ازم پرسید گفت اونارو داری دست بر غذا منم داشتم دلدرد کمردرد گلن ودرد واژن دیدم گفت با این دردات سریع باید ختم بارداری بشی منم ۳۳هفته و۳روز داشتم گفتم ن خانم بچم میمیره گفت تا موقع خودش یعنی ۴هفته دیگه میره تو دستگاه منم گریه میکردم شد ساعت ۱۲ارجاعم داد ی بیمارستان دیگه اونام تمام آزمازیشامو دیدن گفتن خانم مشکوکی ب ختم بارداری منم خودم حالم بد شوهرمم بدتر از خودم جاریمم گریه میکر خلاصه اون بیمارستانم تا ساعت ۴صبح گیرم دادن سونو گرفتن چند باره ماینه کردن تا آخری گفتن اگه میخای بچت بمانه باید تا چند هفته استراحت کنی بچه آمده پایین باید بره بالا دیگه جاریم گفت خودم پیشت میمانم تا امید خدا بچه ب موقش دنیا بیاد

۹ پاسخ

عزیزم مراقب خودت باش گلم ان شاءالله سر موقع سالم به دنیا بیاد نی نی تون 🥺😍

انشالله با استراحت همه چی خوب میشه نگران نباش

خیلی باید مواظب باشی چون اگه ازت آب خارج بشه بچه تو خشکی میمونه من سر بچه ی اولم با درد رفتم بیمارستان کیسه ی آب رو خودشون پاره کردن بس معاینه کردن دانشجوها از صبح که پاره شد دکتر ساعت ۶ شب اومد اورژانسی بردن سزارین که بچه تو خشکی مونده

خدا خیرش بده جاریتو چقدر خوبه.
ان شاءالله بسلامتی بری تا آخرش.

چه جاری خوبی داری،جاری من واحد بغلی هست ماه به ماه نمیاد

الهی بگردم مراقب خودت باش عزیزدلم خدایی نکرده بلایی سرجفتتون نیاد تا اینجا اومدی جفتتون هم حیف هسین هااا😢♥️

عزیزم مراقبت کن ناراحتم نباشبه دنیا بیاد سالم می مونه چند روز می ره تو دستگاه فقط 😘

خیلی مراقب باش عزیزم
ولی لطفا هرعلائمی میبینید بیخیال نباشید
این همه زحمت کشیدی الان فقط بخواب و استراحت کن

اخی عزیزم
حالا کیسه آبت چی گفتن موردی نداره

سوال های مرتبط

مامان دخملی💖آتاناز💖 مامان دخملی💖آتاناز💖 روزهای ابتدایی تولد
مامان رقیه جون💗 مامان رقیه جون💗 ۵ ماهگی
سلام
من اومدم از تجربه یک فشار گرفتن تو بیمارستان که انتخابم بود بگم براتون... تقریبا ساعت ۱۱ شب بود که سردرد شدید اومده بود سراغم بی حالی سرگیجه و تاری دید داشتم و از سردرد زیاد حالت تهوع هم داشتم گفتم حتما فشارم بالاست و سریع رفتیم بیمارستان فشارمو که گرفتن گفتن نرمال رو 10.6 و یک دست دیگه هم 11 هست ماما گفت دستت داغه سرما که نخوردی گفتم از خونه که بیرون نرفتم چند وقته ولی خب همسرم سرماخورده احتمالا از اون شاید منو گرفته باشه که گفت باید به دکترت گزارش بدم دکتر هم گفت بره بيمارستان قائم و اونجا ساعت 12تا1 شب دکتر و متخصص داخلی و زنان دارن اونجا بهت یک واکسن آنفولانزا بدن بزن تا بدنت ایمن بشه و از این حرفا من رفتم فشار گرفتن نرمال بود. ان اس تی گرفتن خوب بود. تبمو گرفتن نرمال بود. ولی پرستار نادان اومد معاینه کنه منم که یکم بی تجربه و کم زبون هیچی نگفتم بهش معاینه کرد و گفت پاشو nstکه تموم شد من پاشدم دیدم انگار یکی روم یک پارچ آب ریخته شلوارم خیس گفتم خدایا این کیسه آبمو پاره کرد مردم و زنده شدم درجا گفتم خیس شدم خیس شدم کیسه آبم ترکید که همه ریختن سرم گفتن حتما به خودت دسشویی کردی یا رفتی خودتو شستی رو خودت آب گرفتی😐😐😐
گفتم نه من الان 2 ساعته اینجام کی رفتم دسشویی....
مامان پرنسس👶🏻 مامان پرنسس👶🏻 هفته سی‌وسوم بارداری
خانما شوهرم رفته شهرستان برا کارش منم چند روزه درد داشتم رفتم بیمارستان گفتن انقباض داری باید بستری بشی منم نشدم گفتن برو استراحت کن کار نکن فقط دسشویی رفتنی از جات بلند شو منم شوهرم گفت ایندفه برو خونه مامانم به مادرت خیلی اذیت دادی یکمم مامانم مواظبت ۲ ۳ روز تا از شهرستان برگردم منم قبول کردم از دیروز اینجام خانم میگه ما فردا میریم مراسم چهلم پسر عمم اونم شهرستانه توام بمون خونه ما شب برمیگردیم تا بیایم شامم بزار از صبح هم میگه شکمم درد میکنه تخمدانام کیست داره درد میکنه مونده جاش تکونم نمیخوره ناهار شام میزارم ظرف میشورم شب که شد سفره رو جمع کردم ظرفا شسته شد خانم خوب شد پا شد رفت مهمونی من باید آدم نفهم چیکار کنم ب شوهرمم گفتم میگه به بابات زنگ بزن بیاد دنبالت تا بیام برو اونجا منم ب خانوادم بگم اینکارو کردن باهام ناراحت میشن دعوا میکنن باشوهرم که چرا نیووردی اینجا پدرمادرتم اذیتش کردن واقعا هم الان درد شکم کمر دارم بچمم خودشو سفت میکنه دردم میاد تیر کشیدن واژن لگن دارم دکترم گفته استراحت کن خوب بشی ک هیچ نشی باید بستری بشی منم ک اینجا استراحت ندادم از وقتی اومدم سرپام
مامان بچه اولم آرتین مامان بچه اولم آرتین ۳ ماهگی
پارت پنجم زایمان سزارین.طبیعی


دردام جوری شود ک هر۵ساعتی درد داشتم منم میگفتم من کجا هفته۳۶کجا زایمان سزارین کجا دیگه همچنین همون کارگاهی ک گفتم رو انجام دادم تا روزی رسید ک خونه عزیزجونم یعنی مادر مادرم بودیم ک شب رو تاصبح بیداربودیم صبح گرفتم خوابیدم دقیقا ظهر ساعت ۱۲نیم از شدت درد بیدارشودم یه قلنج شدید درد گرفته بودم با کمردردمیکرد تیرمیکشید شدید پاهام درد میکرد داغ داغ میشود بلندشودم رفتم دستشویی خیلی ببخشید ادرار کردم اومدم بیرون دیدم نه هنوز درد دارم دردم شدید شود سریع جیغ زدم مامانم عزیزم  یهواومدن دیدن من کمر راست نمیکنم گفتن وقتشه منم سریع یه میخ ب بیرون خونه زدن زنگ زدن ماشین منو سریع آوردن ب بیمارستان ودم در از مادرم پرسیدن منو سریع بردن اتاق زایشگاه سریع نوار قلب گرفتن دقیقا ۴۰ دقیقه طول کشیدبعد آزمایش خون ادرار گفتن تا وقتی جوابش میاد بستری میشی بعد بستریم کردن و همچنان هر۲ساعتی درد داشتم  بعد۲ساعت جواب آزمایش اومد گفتن عفونت داری تا وقتی داروهاتو بزنیم سروم ۴تا وصل کنم ک تموم بشه داروهاتو بزنیم باید باشی منم گفتم باشه