#تجربه زایمانم
الان وقت کردم منم تجربه زایمانمو بذارم
سزارین دومم بود بای عالمه اخواهش دکترو راضی کردم تاریخ ۱۴۰۴/۴/۴برداره دکترواسه ۵م وقت میداد ساکموبسته بودم ولی ارایشگاه و اتلیه ایناروازتنبلی گذاشته بودم روز اخر برم که همسرم برارابطه اصرار کرد بعدش ک دراز کشیدم از کمردرد مردم بلندکه شدم یکم بهترشد بازم خاستم دراز بکشم کمردرد گرف بلندشدم یکم راه رفتم نشستم بهتر بود هی میگرف ول میکرد به همسرم ک گفتم شاید درد زایمانه بچمم توشکمم خودشو هی جمع میکرد لگدمیزد افتضاح گف ن اگه درد زایمان باشه بچه تکون نمیخوره 😂😂دردام رفته رفته بدترمیشد که اومدم گهواره دیدم ی خانومی انقباضاشو میشمرد ازخانوما پرسیدم بعد خواستیم بریم بیمارستان گفتم شاید برای زایمان نباشه زودی دوش گرفتم مدارک برداشتم ک بریم هنوز موچین هم برداشتم ابروهامو اصلاح کنم توماشین همین ک نشستم دردم بیشترشد تابیمارستان گریه

چن ساعت دردطبیعی کشیدم که بعدسوندک ادارم میومد دردم میگرف بعداومدن ببرنم اتاق عمل خانواده هاجلودر بودن ومادرشوهره بوسم میکرد😆 وارد اسانسورک شدیم گفتن گوشی همرات هست فیلم بگیریم گفتم نیاوردم بردنم اتاق عمل اومدن واسه بی حسی چون گریه میکردم پرسیدن باراولته گفتم ن دکتره گف پس ترسی نداره بچه ای ک توحونس دختره یاپسر باگریه گفتم فوت شده اونام دلداری میدادن موقع عمل خبررسیدامریکا تبریزو زده بجزدکترم بقیه استرسی شده بودن همش راجب جنگ حرف میزدن ک صدای گریه دخترم اومد اوردن نزدیک صورتم گریه میکرد ک گفتم چقدکوچوله بعدبچه رو بردن کاراشو انجام بدن منم تموم شدم بردن ریکاوری صدای گریه بچه میومد دلم میلرزید ک پرستارو صدا زدم ک بچه منه گریه میکنه گفتن اره اوردن پیشم گذاشتن روسینم

چه حس قشنگی🥲🥹💞🌸

یعنی شد ۱/4

چند هفته بودین؟

بقیش چیشد؟

فقط شوهرا که خودشون یه پا کارشناسن 😁

ب مامانم اینا زنگ زدیم خبردادیم رسیدم بستریم کرد نوار قلب گرفتن دیدن انقباض دارم ولی ی پرستاراومد ک باید معاینه کنم ک گفتم من سزارین دومم نمیخام قبول نکرد معاینه کرد دردش زیاد بود زنگ زدن دکترم ک مریضت انقباض داره ساعت۶بود دکترم گف نگهدارین تاساعت۱ک بیام گفتن نمیمونه واسه ساعت ۹گفتن ک بیاد
دردم ک میگرف گریه میکردم میگفتن خودتو لوس میکنی یکم استرس داشتم اومدن سوند گذاشتن دردش خیلی کم بود نسبت ب زایمان قبلیم