یاد مادر شوهر خدا نیامرزدش افتادم از این کارا میکرد دقیقا اصلا الان میرم خونشون چون یه خواهر شوهرمجرد دارم یاد کاراش میفتم با طعنه میگم به خواهر شوهرم اگه الان مامان زنده بود بکن نکن میکرد گرچه خواهر شوهرم هم نشسته جای مامانش ...منم اصلا از دهنم یه فاتحه درنمیاد بخونم براش اونقد اذیتم کرد.با حرفاش😔😔😔😔
مادر شوهر است دیگر ...
هیچ مادر شوهری طرف نوه دختریشو رو به نوه پسری نمیده ...
این بمونه به یادگار
مادرشوهرم همه همینن خواهر هیچوقت دختر ول نمیکنن بچسبند به پسر ولی برای خرج کردن وظیفه پسر ولی دخترای افریتشونو میبرن بالا بالا مادرشوهر منم همینجوریه
من رک گفتم وقتی من اینجام بگو نیان بااینا اینجان بگو من نیام
اعصابم خورد میشه
من خسته کوفته میام اینجا ده روز یه بار که آسایش داشته باشم نه اینکه جنگ اینارو ببینم
امروز رفتم کسی نبود
در کمال آرامش موندم شام خوردم اومدم
توام بگو
عزیزم خودتو درگیر مزخرف گوییهای خانواده شوهر نکن، تا چند وقت نوشخوار فکری میکنی اعصابت بهم میریزه اخرش زندگی به کامت تلختر میشه، اگر میتونی ارتباطت رو خیلی کم کن، همون یه ماه رو هم کمتر کن، دور باش و دوست باش
من که بچها بدنیا اومده نیومد تا الان خداروشکر
دوری واقعا دوستی مياره درسته سرد وسنگین میشه رابطه ها اما بهتر از دیدن بی احترامیه من خونه مادرشوهرم سالی سه چهار بار میرم شبم نمیمونم اصلا چون رفتاراش خوب نیس نمیمونم تا بد رفتارایاشو ببینم حرص بخورم تازگیا هم نمیخاستم شام بمونم بزوررر نگهمون داشت..ولی کلاااا سنگین تا میکنم امان از روزی که رو بدم یعنی زندگیم همش دعواس..با هرکسی که ناراحتتون میکنه دوری کنید ولی با پدر ومادر که نمیشه قطع کرد ولی میشه کمتر رفت وآمد کرد..تازگیا مادرشوهرم بچم میخاد زوری نگه داره ولی من اجازه نمیدم وبعد به بچم بزور میگه به من بگو مامان فاطی در صورتیکه از همون اول گفتم مامان بزرگ ولی خوشش نمیاد زوری میگه به من بگو مامان فاطی..در صورتیکه پسرم منو مامان فرشته صدا میزنه دوست ندارم به کسی دیگه به مامان خلاصه نگم میخاد بچه رو بکشون طرف خودش تازه قاشق دهنیشم میکنه تو دهن بچم دفه دوم گفتم اینکار نکنید ولی بازم تکرار میکنه من خودم قاشق دهنیمو دهن بچم نمیکنم خلاصه این رفتاراشو داره برا همین من دوری میکنم تا حرص نخورم ..اونا باید شعور داشته باشن که متاسفانه.....
منم دلم خونه از رفتارو گفتاراش دلم نمیخاد دیگه ریختشونو ببینم
مادر شوهرا همشون همینن ماکه میریم شهرستان پیشونن هر پنج شیش ماه به بار باز براخواب ما و میفرستن خونه دخترشون ..چرا چون بچه کوچیک داریم درصورتی که دوتا نوه های دختریش همش پیششون ..میگن بچهای شما گریه میکنن نمیزارن ما بخوابیم انگار اینا بچهاشون نیستن .. عقل کل ها نمیدونن نوه پسری مال خودشونه
اخ ک عینننن منییی اوناهم همینجور بچه دخترشون باشه هیچی نمیگن ولی پسرمن همش میگن نکن بکن بشین سرم درد گرفت خیلی عصبی میشم الان سه هفتس نرفتم توهم قطع ارتباط کن نرو کلا
زیاد اهمیت نده یه مدت نرو خونشون بدونن اشتباه کردن
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.