اومدم یچیزی بگم 😊😊
من بعد زایمانم فوق العاده افسردگی گرفتم،و تنهاااا چون مامانم از بیمارستان ک اومدم خونه ظهرش رفت ☹️
چون ک بابامو و نمیتونست تنها بزاره دلش نمیومد🫤🫤🫤
و اینکه من بودم و همسرم و تنهایی تا اینجا بچمونو بزرگ کردیم بدون هیچ تجربه ای بدون هیچ‌کمکی من تا ۹ماعگی بچم یک شبم نخابیدم همش بیدار بودم
خدا خیرش بده شوهرمو واقعا کمک بود واقعاااااا تنهام نزاشت کارتی بچه بیشترش رو دوشش بود من عصبی شدم حالم بد شد انقدری کحتی الان ب جرغت میگم داغونم و واقعا حالم دیگ از بچه و بچه داری بهم میخوره و یک ساعت بعد باز خوب میشم ،شوهرم میدونست افسردگی بعد زایمان گرفتم و هیچوقت تو دعوا ها چیزی بهم نمیگفت و رعایت میکرد منم ک داغون هر روز باهاش دعوا میکردم
دوستام هی میگفتن برو دکتر فلان بهمان منتهاش من واقعا دوست نداشتم برم تصمیم گرفتم با دخترخالم مشورت کنم(پزشکه)چون مث خواهر بزرگ شدیم همه چیو براش گفتم و قرص اسنترا رو شروع کردم (طبق دستور با دوز خیلی کم
انگار انگار ک بهتر دارم میشم
شماهام دعا کنین واسم ک بتونم این افسردگی رو پشت سر بزارم🥹🥹

۲۱ پاسخ

عزیزم ان شاالله زود زود خوب میشی به جای کمک مادرت کمک همسرت شامل حالت شده فک کن اگه برعکس بود چقدر دلگیرتر میشدی
ببین یه چیزی میگم بهش رسیدما تجربه کردم همین افسردگی لعنتی را دارو هم موقتیه ولی فقط و فقط برو تو دل خدا جوری حالت خوب میشه که حد نداره
نمیدونم حرفما قبول میکنی یا نه اما صمیمانه واست تایپ کردم چون دوبار تجربه افسردگی دارم و میفهمم که چقدر حس بدیه
با خدا و امام زمان حرف بزن در طول روز یه صلوات بفرست ایشون زنده هستن حتما جوابگوی ما میشن
نماز اول وقت که دیگه خود معجزه میشه وای مخصوصا اگه بتونی بری مسجد انرژی مثبتش بی نهایته

میفهممت و می‌دونی چی از بچه داری و خستگیاش بیشتر آدمو اذیت می‌کنه ؟ بی کسی ، این که یه سری آدم نزدیکت داری ولی وقتی بهشون نیاز داری برات کاری نمیکنن حتی آنقدر دور میشن که دیگه نمی‌خوای باهاشون درد و دل کنی ، این درد میشه.

قشنگ کلمه به کلمه رو درک میکنم

عزیزم منم همین طور بودم بعد زایمانم افتضاح بودم رفتم دکتر اسنترا داد چندتا خوردم خواب آلود شده بودم نخوردم دیگه حالا رفتم ی دکتر دیگه دوتا دارو داد اونا رو میخورم خداروشکر بهترم یکم

خوبه که شوهرت انقد باشعوره
انشالله زود خوب میشی برو مسافرت تو خونه نمون بیشتر افسرده میشی

الهی عزیزم ❤️❤️......
یادمه ی مدت میگفتی 6تا بچه دوس داری داشته باشی 😃

الهییییی عزیززززم 🫂🫂
مطمئنم خوب میشی 🥰
خیلی خوبه که خودت درک کردی مشکلت رو و رفتی دنبالش
این خودش پنجاه درصد کارو حل میکنه
اراده‌ت خیلی خوبه مطمئنم خودت برا خودت کافی و به هیچ کس نیاز پیدا نمیکنی
خداروشکر که همسرت کنارته دستش درد نکنه

اون اوایل ک خوب بود حالا یادمه میگفتی هامین فقط میخوابه و ب بچه دوم فک میکردی😊فک کنم انقدر انرژی منفی میدی ب خودت بهت سختتر میگذره ...کارایی کن ک حالتو خوب میکنه مثلن کاشت ناخن یا امثال اینا

منم مثه شما بود حالم من خودم رفتم پیش روانپزشک دارو بهم داد رسپریدون و دپاکین میخورم خیلی آروم‌ترم و این ب نفع خودمو بچم بود دیگه خبری از استرسای شدید نیست خیلی حالم بهتره

وای چقدر همیم

با حرفات تموم افسردگی حال خرابی بیخوابی و تمام خاطرات بد اومد جلو چشام
شما همسرت بود من حتی همسرمم نبود
چون تنها بودم اومدم خونه مادر شوهرم بعد از ۴۰ روز ک شوهرم اومد وقتی بغلم کرد زاااار زااار گریه کردم
اومدنش حالمو خوب کرد دوباره رفت سرکار و من بدتر شدم

فداتشم علائم افسردگیت چیا بود❤

خیلی درکت میکنم مرسی از همسرم ک همیشه پیشم بود
و دبگ هیچ وقت بچه دوم نمیارم 😮‍💨درحقش ظلم نمیکنم اعصابم نمیکشه خیلی زود عصبی میشم سخته🥲

دقیقا منم همینم

به نظرم افسردگی ربطی به کمکی داشتن نداره من ۳ تا کمکی داشتم ولی باز افسردگی گرفتم بعد چندماه خوب شدم

عزیزم حق داری🫂
بدون کمک خیلی سخته
خدا شوهرتو حفظ کنه
ولی افسردگی رو درمان کن هم با دارو هم صحبت با مشاور خیلییییی کمکت میکنه

تروخدا منم راهنمایی کن اصلا حالم خوب نیست این قرص چطور باید مصرف کنم

توکلت ب خدا باشه تمام این روزها میگذره ولی سعی کن از الان بچه ات و خودت چیزهای قشنگ توی ذهنت بمونه و افسردگیت رو شکست میدی🌹

من دست تنها نبودم ولی چون شوهرم موقع زایمانم نبود شهرستان بود من افسرده شدم الان که بهترم مشاوره میرم درکت میکنم انشاالله هرچه زودتر حالمون خوب بشه

بازم شوهرت پیشت بوده
من بیچاره چی
مادرم سنش بالاست. شوهرمم ۹۰ درصد مواقع سرکاره
با دوتا بچه
۱۰ ماه تمام بیداری کشیدم اکثر مواقع با گریه میگذروندم.

عزیزمم کاملا درکت میکنم من با اینکه کمکی داشتم مادرم پیشم بود ولی بچم خیلی اذیتم کرد بخاطر همین از ماههای اول زایمان خاطره خوبی ندارم ولی برای تو حتما سختره بوده تنها بدون تجربه

سوال های مرتبط

مامان پسر کوچولو 🐣 مامان پسر کوچولو 🐣 ۱۳ ماهگی
مامانا ی سوال
من ۷ ماه پیش پریود شدم
۱۴ اینا پاک شدم
دوباره ۲۰ همون ماه دوباره پریود شدم و ی هفته بعدش پاک شدم
حالا من الان چند وقته خیلی هاپو شدم تا حالا اینجوری نبودم ک بگن دوران پی ام اسه یا بگم بخاطر پریودی اخلاقی تغییر کرده نه تا حالا اینجوری نبودم چرا بخاطر درد خیلی شدیدی ک دارم تو مجردی چون مامانم نمیزاش قرص بخورم ولی الان ب محض پریود شدن ی قرص میخورم و درد آنچنانی نمی‌کشم
خیلی بد شدم سر کوچیکترین چیز حالم بد میشه
ظهر ی فیلم دیدم بخاطر مترو هک کرده بودن مترو میخاس از ریل خارج بشه من پنسستم ب حال اونا گریه کردم
یا امشب جوادی رو نگاه کردم قسمتی ک اپن خانومه میخاد بره اتاق زایمان سر شام بقدری بغض کردم ک حد نداش
الانم با شوهرم قهرم
سر چی
بخاطر قوطی ماست ک جمع نکرده بود
دو روز ظرفامو نتونستم بشورم
دیروز قهر بودم امروز هم واقعا پسرم نمیزاش بعد شوهرم اومد بعدش هم برقا رف
غر زد بهم ک چرا اینجوری آشپز خونه
واقعا کم آوردم
همش چند روزه پسرمو دعوا میکنم
هیچکی. بگیره
همین امشبم از ساعت ۷ و‌نیم تا ۱۰ من تو آشپز خونه.
اینور جمع میکردم اونور میریخت
از آخر ب شوهرم غر زدم ک من نشستم ک تو بیای بچه رو بگیری هی جمع میکنم هی می‌ریزه
چیکار کنم ب این حالتم وی میگن ؟!
وی بخورم آروم بشم ؟؟
مامان برفی جون ❄️ مامان برفی جون ❄️ ۱ سالگی
سلام خانوما از تجربه خودم میخوام نمیخوام کسی رو قضاوت کنم یا نصیحت کنم فقط می‌خوام بگم خانومای ک بچه نمی‌خواهید جلو گیری مطمئن داشته باشید من بچه دومم رو نمی‌خواستم ناخواسته باردار شدم خیلی‌ نگران بودم بفک سقط کردنش بودم فقط دو لیوان زعفران خوردم. بعد بی خیال سقطش شدم گفتم خدا داده. نگه میدارم بی ازاو یه دختر دارم اینم پسره. دیگ کافیه بعدش جلو گیری آمپول میزنم. تا اینک بچه ام نزدیک 4 ماه خود ب خود سقط شد خیلی ناراحت شدم چون وابسته اش شده بودم. خب گذشت تا این ک دخترکوچکمو باردار شدم خداراشکر الحمدالله با کلی حال بدیو فشار پایین ب دنیا اومد. الان دخترم 14 ماهشه شکر خدا. باز دوباره با اینک قرص می‌خوردم البته قرص جلوگیری رو ب وقتش نمی‌خوردم باردار شدم. و باز گفتم ناخواسته شده و ناشکری کردم. خداوند متعال منو ببخشه. تا اینک با تمومی مشکل ک بچه کوچک و مدرسه ای داشتم بلزمکنار اومدم و میخواستم گفتم پسره دیگ این دنیا اومد نمیخوام بچه دیگ گفتم دختر پسرمو دارم تا اینک بدون دلیل خود ب خود سقط شد و منو خیلی داغون کرد الان فک میکنم فقط بخاطر ناشکری بوده این همه مشکل پیش اومد متاسفانه 😟
مامان نور چشمام❤️‍🔥 مامان نور چشمام❤️‍🔥 ۱۶ ماهگی
یهو فکرم خیلی درگیر شد نمیتونم بخوابم بسکه پاهامو تکون دادم حالم بد شد، لطفا نظرتونو بگید در مورد چیزی که میخوام بگم
خانوما من یه پسر یه سالهو یک ماه دارم بعد از دو بار سقط خدا بهم داده حالا خیلی نگرانم که پسرم تنها نمونه و یه خواهر یا برادر داشته باشه خودم دوست دارم داداش داشته باشه حالا بگذریم، همسر من از من کوچیکتره شرایط زندگیمم اینکه مستاجر با یه درآمدی که همه چیم روبه راهه در حد معمول،دست تنهام هستم یعنی فقط فقط فقط شوهرم کمک حال منو زندگیمه اینجوری بگم که بعد سزارین خودم پسرمو بعد دوروز بردم حمام،از طرفیم افسردگی بعد زایمان گرفتم که تازه رفتم تحت درمان هی فکر میکنم میگم نکنه تو باردار شدن به مشکل بخورم نمیدونم که بچه دار بشم یا نه،شوهرم باز بچه میخواد ولی میگه حالا نه ولی من خودم به خاطر سنم میگم اگه قراره بیارم زودتر اقدام کنم، اصلا یه سر درگمی دارم نمیدونم چک شده این موقع شب 😔😔😔😔😔😔خانواده سوهرمم شهرستانی هستن الان که شکر خدا رفت آمد نداریم ولی میدونم بعدا هی میخوان گوه بخورن که یه بچه بیار یعنی واسه اونا بچه آوردن هیچ غمی نداره زرت زرت میزان بدون هیچ درک و فهمی از دوران زایمان بعد زایمانو بچه بزرگ کردن