گاهی آدم چقدر می‌تونه قوی باشه چقدر می‌تونه غیر قابل شکست باشه من به شخصه به خودم افتخار میکنم که با اینهمه نا سازگاری های زندگی جنگیدم بدون اینکه اطرافیانم بفهمن ۱۶ سالگی ازدواج کردم و ۱۷ سالگی بچه‌ی اولم دختر گلم دنیا اومدم همش ۱۸ سالم بود که داغ فرزند دیدم و دخترمو از دست دادم چه سختی ها که در راه خوب کردنش کشیدم و طی چند روز همشون هیچ شد و آخرشم دست خالی از بیمارستان برگشتم بازم خودمو نباختم همیشه شبا با لب خندون به استقبال شوهرم میرفتم که ناراحت نشه پیشش همش می‌خندیدم که دلش یکم شاد شه غافل از اینکه دل خودم خون بود پیش مادرم می‌خندیم که ناراحت نشه پیش مادر شوهرم هم همینطور پیش همه .‌‌. فقط برای اینکه کسی رو ناراحت نکنم بازم خدارو شکر که خدا جواب صبوریهامو داد و یه پسر گل بهم داد که الان ۱۰ ماهشه نمیدونی اوایل چقدر استرس کشیدم که نکنه این بچمم طوریش بشه ولی الان شکر میکنم بخاطر داشتنش می‌خوام بگم آدم اگه بخواد از یه کوهم قویتر می‌تونه بشه من همه‌ی اینارو وقتی فقط ۱۷؛۱۸ سالم بود تجربه کردم موقعی که همسن و سالام تو کافه و رستوران مشغول خوشگذرونی بودن و بخاطر همین به خودم افتخار میکنم که از همه‌ی اینا گذشتم هنوزم یه گوشه ی قلبم خالیه و کسی نمیتونه پرش کنه تا موقعی که بمیرم و اون دنیا دخترمو ببینم ولی بازم بخاطر اینکه خدا منو آنقدر قوی آفرید ممنون و سپاسگزارم

تصویر
۱۵ پاسخ

عزیز دلم😭

بهت افتخار میکنم و چه خوب ک هم جنس منی و انقدر خوبی❤️

۲۰ سالم ازدواج کردم سه سال بعد اقدام کردم اولین حاملیگم سقط شد یک سال نیم بعدش دقیقا زمان کرونا حامله شدم تو اون حجم گرفتاری و‌ مریضی قرنطینه تنهایی تا۷ ماهگی دخترم موند و یهو قلبش وایستاد و‌ مرد اسمشو گذاشتم دلوان… بچه مرده با بدختی طبیعی زایمان کردم خدا برای هیچکس نخواد💔دوباره دو سال دیگ طول کشید تا حامله شدم تمام ۹ ماه امپول زدم تا موند دخترم لیانا دنیا اومد فکر میکردم
خوشبخت ترینم جواب صبر و‌سختیمو گرفتم تا اینک ۱ماهش شد دیدیم بچه هیچ حرکتی نداره فهمیدیم بیماری ژنتیکی sma تیپ یک داره دو ماه تو بیمارستان بستری بود روزگارم سیاه شد حسرت همه چی ب دلم موند هر جوری شد این بچه موند واسمون اما یک‌سالشه نمیشینه راه نمیره بچه ی من از نظر مغزی کاملا سالم فقط نبود ی ژن تو بدنش باعث این بیماریش ک فقط۲۵ درصد امکانش بود بگیره شد… میخوام بگم همیشه هم ته غصه خوب نمیشه خدا فرق میذاره خدا نمییبنه خیلی وقتا حق ناس هست حتما حق بندگی هم هست من ازش نمیگذرم. من حتی نمیتونم به شهربازی تو شهرمون نگاه کنم
همیشه هم خوب نمیشه ته غصه

واقعاااا خدااا قوت ... زبان قاصره از این همه توانایی . ان شا... ک روزهای خیلییی خوبی رو با گل پسرت تجربه کنی

خدا حفظ کنه بچتو برات عزیزم ...منم بچه ۹ماهمو توشکمم ازدست دادم ولی هیچ وقت نتونستم اونقد قوی باشم..ولی بازم حکمت وبزرگیه خدارو شکر یه دختر یه فرشته ناز بهم داد ۷.. خدا کنه ازاین اتفاق ها برا هیچ مادری نیفته

واقعا باعث افتخاری
زن ها اگ بخوان میتونن از هرچیزی قوی تر باشن
قدرتی که یه زن داره رو بنظرم هیچ‌موجودی نداره
فقط برای نشون دادن اکن قدرت به یه امیدو انگیزه نیاز داره ک اگ داشته باشه میتونه کوهم جا به جا کنه

احسنت عزیزم واقعا خیلی کم پیش میاد آدم این هم قوی انشالله همیشه دلت شاد باشه ولبت پراز خنده های واقعی درستش همینه وقتی آدم خدارو داره تو زندگی جای برای غصه نیست باید قوی ایستاد توکل کرد خدا همیشه همراه زندگی قشنگت باشه عزیزم

ماشاالله بهت

خدا براهم حفظتون کنه♥️

یه خداقوت از ته قلبم بهت میگم ،اگ ناراحت نمیشی بگو چرا از دست دادی دخترتو

عزیزم اینکه کلی سختی کشیدی و الان یه زن قوی هستی شکی نیست. خدا پسرتو برات حفظ کنه.

الهی بگردممم فرشته ای تو. مطمئن باشید دخترقشنگتون بهت افتخار می‌کنه.قربوون قلبت

چرا فوت کرد

عزیزم خدا حفظش کنه برات

آخی عزیزم چه مامان صبوری من واقعا به اینجور زنا افتخار میکنم 🦋🦋

سوال های مرتبط

مامان آلما مامان آلما ۱۶ ماهگی
«مادر شدن یعنی دوباره متولد شدن... اما این بار، با قلبی که بیرون از بدنت تپش می‌زنه.»

وقتی دخترم به دنیا اومد، حس کردم یه فصل تازه از زندگیم باز شده. فصلی که پر از عشق بود، اما بی‌نقشه. هیچ کتابی، هیچ جمله‌ای تو رو برای لحظه‌هایی که مادری قرارت می‌ده، آماده نمی‌کنه.
کاش یکی اولش بهم می‌گفت:

*اینکه خسته‌ای، طبیعیه. اینکه بعضی روزا فقط دلت می‌خواد یه ساعت سکوت باشه، یعنی آدمی، نه اینکه مادر بدی‌ هستی.
*مامان کامل وجود نداره. اونی که فقط شیرخودشو می‌ده، اونی که شیرخشک می‌ده، اونی که کار می‌کنه یا خانه دار هست، همه‌شون مامانای خوبی‌ان.
*غذا نخوردن بچه، خواب پاره‌پاره‌ش، گریه‌های بی‌دلیلش... همه‌ش یه فازن. می‌گذره. تو فقط کنارش باش.
*خودتو فراموش نکن. ناخن‌هات، یه لیوان چای داغ، یه دوش چند دقیقه‌ای، حتی یه صفحه کتاب — اینا نجاتت می‌دن.
* هیچ‌کس اندازهٔ یه مادر، عاشق و شکسته و قوی نیست. خودتو تحسین کن. چون داری عالی عمل می‌کنی.
الان که به عقب نگاه می‌کنم، می‌بینم چقدر تو لحظه‌ها بزرگ شدم. چقدر قوی‌تر، صبورتر، و عاشق‌تر شدم.

تو هم اگه مامانی، برام بنویس:
کاش یکی به تو چی می‌گفت...؟
مامان إلا خانومی مامان إلا خانومی ۱۶ ماهگی
دخترم امشب شد 11 ماهه باورم نمیشه 1 ماه دیگه میشه یکسال
یکسال پر از چالش چقدر عجیب بود میگم چ زود بچه ها بزرگ میشن نه
انگار همین چند ساعت پیش بود سرشو گذاشتن کنار چشمم😐😍
ب خودم افتخار میکنم واقعا بابت اینکه هیچ کس هیچ کس نبود حتی یذره برام نگه داره
بخدا در حالت نشسته دولا میشدم خوابم می‌میبرد
شده 6 بعد ظهر ناهار و صبحانه رو با هم خوردم
ولی بازم کم نذاشتم همیشه با روی خوش و خندان در رو روی همسرم باز کردم همیشه غذا آماده
شده بعضی وقتا خسته شدم داد زدم ولی خودمو سرزنش نمیکنم چون واقعا قوی بودم من
دو جا رو هیچ وقت یادم نمیره
اولین باری ک إلا سرماخوردگی گرفت
با همسرم بردمش دکتر
همون جا یه خانم با من بود دقیق بچه هاش هنسن دختر من یکم بزرگتر بودن
شوهرش مادرش یه خانوم دیگه همراش بود فقط دلداریش میدادن ناراحت نشه که بچه ش مریضه براش نگه می‌میداشتن قوربون صدقه خودشو بچه هاش میرفتن
اونجا واقعا به خودم و همسرم افتخار کردم که من توانایی اینو دارم از پس زندگی خودم بر بیام
پوتین مورد هم همین 13 بدر
ک رفتیم بیرون با همسرم خودم با یه ساعت تو خونه هم خودم هم بچه هم گوشت و وسایل و میوه و همه چی آماده کردم بعد رفتیم یجا نشستیم اتفاقا بین دو خانواده نشستیم هردو بچشون 2یا 3 ماه از دخترم بزرگتر بودن هر دو تا 3 ی 4 نفر کمکی داشتن بچه رو براش میخوابه میخوابوندن تو آغوش میگرفتن ک مامانه لذت ببره در حالی که من جامونو خیلی قشنگ چیدم تا همسرم آتیش روشن کرد گوشتارو سیخ کشیدم بعد إلا رو گرفتم خوابوندم همشون به من نگاه میکردن پچ پچ میکردن اونجا بود فهمیدم من چقدر قویم 🥹