امروز اخرین روز تعطیلاتمه
خیییییلی ناراحتم
خیییییییییییییلی
دیگه تا لنگ ظهر خوابیدن با کوچولوم تموم شد
دیگه اون صبحونه هایی که باهم درست میکردیم تموم شد
باز باید هفت صبح تو سرما و گرما بچه ی طفل معصوممو بغل بگیرم ببرمش خونه ی مادربزرگاش و خودم برم مدرسه
ایا گریه بکند یا نکند؟؟؟!!!
بازم روتین هاش بهم میخوره
بازم معلوم نیست ظهرا ناهار حاضر باشه یا نه و من خسته و کوفته باید شروع کنم به اشپزی و خونه تمیز کردن مخصوصا با یه بچه که دائم بغل میخواد
وای دلم برای این روزا خیلی تنگ میشه
خیلی تابستون قشنگی بود برام
صبحا تازه ساعت یازده پامیشدیم و با دخترم صبحونه میخوردیم، کلی بازی میکردیم ، ناهار میزاشتیم تا بابا بیاد خونه
بخدا وقتی یادم میفته که تموم شد میخوام بشینم فقط گریه کنم
کاش میتونستم تابستونو تمدیدش کنم 🥲

باز خوشا ب حالت ک بچت میخابیده تا ساعت ۱۱ و شما لذت خواب تا ساعت ۱۱ با بچتون کشیدید من ارزومه بچم تا ۱۱ بخوابه چطوری تا ۱۱ میخابه؟ شبا ساعت چند میخابه؟ ۱۰۰ بار شبا بیدار میشم من..بعدشم شکر کن خانه دار نیستی و میری سرکار من ارزومه بچم بزرگ بشه بزارمش مهد دوباره برم سرکار. اصلا از خانه داری خوشم نمیاد چیه اخه همش بشور بساب تمیز کن بچه داری کن حداقل میری سرکار چندساعت مغزت توی ارامشه. روتین بچتم بهم نمیخوره نگران نباش زود عادت میکنه ب صبح بلندشدن...و سحرخیز میشه...فقط توی سرما بلندشدنش بده ک حق داری ناراحت باشیییییی من بچم شبا کامل بخوابههه از خدامه صبح زود بیدارش کنم بریم ب کارامون برسیم ولی خوابش اصلا تنظیم نیست....

هر روز میری؟
خوبیش اینه که ظهر میای خونه، همیشه هم شام دو وعده‌ای درست کن که بدون ناهار نباشی، حال و هوات طبیعیه ولی یک هفته بگذره رو روال میفتی‌. خداروشکر کن تعطیلات عید و تابستون رو داری

من از الان فکر میکنم چطور بچه‌ی ۹ ماهه رو بزارم و برم سرکار🫠

خدا رو شکر که باز تعطیلات باز خوابیدی
ماها که همونم نداشتیم😉

اره زود تموم شد

باز شما خوبه معلمی
باز چن ماه میربن تعطیل میشین باز
ما که هیچی تعطبلی هم نداریم

از الان غصه دارم ولی به هر حال خدا رو شکر میکنم

درک میکنم واقعا سخته منم به زودی باید برم سرکار و بچه ام رو بذارم و برم

عادت میکنی سخت‌هس ولی ب این فکر کن بچه ها بعدا افتخار میکنن مامانشون معلمه
من تا ۴ سال همین بودم ، بعدشم گذاشتم مهد و پیش ، الانم ک کلاس اوله 😍
خداروشکر امسال مرخصی ‌ام تا پسرم نزدیک ی سالش میشه

بازم خوسبخاا معلمان از اردیبهشت تعطیل بودن حقوق کامل میگرفتن

عزیزم منم عین تو با این تفاوت که دوقلو دارم ! تو شهر غریب زندگی میکردم ، مجبور شدم به خاطر آسایش بچه ها بیام شهر مادرم اینا ، خونه مادر و پدرم بمونم و از همسرم و خونه ام دور باشم
که بچه های یکسالم پیش مادرم اینا بمونن
خیلیییی به خاطر دوری از همسرم و خونم بهم سخت میگذره اما به خاطر بچه ها این یکسال رو تحمل میکنم چون مادر و پدرم خیلیییی خوب نگهشون میدارن🥹♥️ پس باید قوی باشیم سختی ماها هم چند ساله بعدش بچه هامون به ما افتخار میکنن♥️

سلام عزیزم، منم بدتر از تو، من کسیو ندارم ک بچمو بسپارم پیشش و کل تابستان زهرمارم بود از بس پرستار دیدم و بابدبختی یکیو انتخاب کردم و پسرمو باید توسرما و گرما ببرم مدرسه بسپرمش ب ی پرستار غریبه!

منم مثل شما این دغدغه ها رو دارم

منم موندم چطور میتونم تمرکز کنم رو کارم
همش تو فکر بچه‌ام

خواهر باز خدا رو شکر کن که تا ظهر با بچه خوابیدی. من دوقلو دارم الان بیشتر از یکساله ۳ ساعت پشت سرهم نخوابیدم بچه هام شبا هر یک ساعت و نیم بیدار میشن شیر میخورن. از اول شهریور هم میام سرکار. کل ساعت اداری رو تو هپروتم.

مکن ای صبح طلوع منم اولین تعطیلات تابستونم بود .تا قبلش کارمند بودم🥲🥲😭😭😭

به این فکر کنید من مدیر هستم یه دوسال هشت ماهه باخودمدمیبرم یه چهارماهه میذارم خونه مادربزرگش و میرم کل تابستان هم درگیز مدرسه لعنتی بودم دوهفته فقط مرخصی بودم

بچت الان ۱سال و ۵ ماهشه؟