۱۰ پاسخ

عزیزم انشالله که عفونتش با دارو تو خونه خوب میشه براش حمد میخونم

عزیزم دکتر چی گفت؟

عزیزم حرز امام جواد براش بگیر ازجای مطمن

عزیزم بچه ها اکثرا همینن والا بچه های منم اینطورین ایشالا همه بچه ها وبزدگتر همیشه سالم وسلامت باشن 🤲🤲🤲🤲

انشالله زودی خوب میشه توکلت بخدا گلم خودتو قوی کن

بلاش به دور انشالله خدا حفظش کنه برات عزیزم ❤️

چطوری فهمیدی عفونت داره ؟

ایشالله چیزی نیست نگران نباش...برای سلامتیش حمد میخونم😘

عزیزم براش آیت الکرسی میفرستم ایشالا که عفونتش برطرف بشه

براش حمد خوندم 🧿🙏🏻

سوال های مرتبط

مامان امیرعلی جانم♥️ مامان امیرعلی جانم♥️ ۱ سالگی
مامانا عصابم بخاطر بچم خیلی بهم ریخته، حس میکنم اونطوری که باید در حقش مادری نکردم، همش عذاب وجدان دارم، خدا لعنتم کنه چرا نفهمیدم بچم عفونت گرفته، که حالا کارش بجایی برسه که عفونت خونش برسه به ۱۱۶، شاید باورتون نشه از شیش ماهگی تا الان بچم وابستگی شدید به شیر خودم داره، ازشیش ماهگیش تاالان نشده فقط یک شب بتونم دوساعت کامل بخابم، یعنی از ساعت چهار نصف شب بیدار میشه تا خوده ظهر یه کله شیر میخوره، همیشه یه مادر خسته بودم ،کمبود خواب داشتم، ازیطرف خونه رو تمیز کن، از طرفی ناهار شام درست کن ، از طرفی باید به بچه میرسیدم، مریضم که میشد دیگه قوز بالا قوز میشد، از روزی که مادر شدم دیگه حتی خودمو فراموش کردم حتی دو این دوسال یکبار نشد برم آرایشگاه بخودم برسم، اما باهم اینا فکر میکنم اونطور که باید واسه بچم مادری نکردم، از خودم خیلی دلخورم، چرا باید انقد مادر بی فکری می‌بودم که حالا بچم بخاد عفونت بگیره، میخام چندروز دیگه برم هم آزمایش خون هم آزمایش ادرار واسه بچم بگیرم، خدا رو به بزرگیش قسم میدم که اینبارم به کنه مادر رحم کنه بچم جواب آزمایشش خوب بشه، بچمو که بردم اورژانس اونجا گفتن باید بستری بشه وگرنه عفونتش به مغزش آسیب میزنه از اون شب تاالان همش ته دلم خالی میشه، همش نگاه بچم میکنم دلم آتیش میگیره تو رو خدا واسه بچم دعا کنید چیزیش نباشه، من تمام دلخوشیم تمام زندگیم بچمه، جونم به حونش بنده ،انقد که وقتی مریض میشه پا به پاش مریض میشم، الهی که خدا هیچ مادری رو با جیگر گوشش امتحان نکنه الهی که خاری که قراره تو پای بچم بره تو قلب من بره اما بچم چیزیش نشه،تواین دنیا هیچی از خدا نمیخام جز سلامتی بچم
مامان امیرعلی جانم♥️ مامان امیرعلی جانم♥️ ۱ سالگی
مامانا دیشب تاپیک گذاشتم ،گفتم بچم از فاصله یک ونیم متری افتاد پایین، الهی شکر الان حالش خوبه، قربون خدابرم که مهربونه ،بخشندس، بچمو ،پاره تموم بمن بخشید، فکرکن تویه شهرغریب این اتفاق واسه بچه آدم بیفته، پدرم چندساله از دنیا رفته اون لحظه بالای سر بچم فقط جیغ میزدم بابا به دادم برس بچم ازبین رفت، بخدا قسم که خدا معجزه کرد واسم،دوبار تاالان این اتفاق واسه بچم افتاد خدا عین دوبار بچمو بهم بخشید، فقط یچیزی واسم خیلی جالبه، اون لحظه که بالاسربچم بودم یه آقایی نسبتا جوون اومد بالاسربچم دست میکشید توصورت بچم میگفت عمو خوب میشی عمو قربونت برم بهت قول میدم حالت خوب میشه، بعد یه لیوان آب داد به خواهرم گفت ابجیت خیلی بی‌قراری بچشو می‌کنه برو از طرف من بهش بگو من این قول رو میدم که بچش حالش خوبه، برو بهش بگو انقد بی‌قراری نکنه، همش اون آقا جلو چشمم بود وقتی که سی تی اسکن از بچم گرفتن دیگه خیالم راحت شد بچم چیزیش نیس اون آقا کلا غیبش زد ، هرچی گشتم ازش تشکر کنم انگار آب شده بود رفته بود تو زمین، همش فکر میکنم اون شاید یکی بود ازطرف خدا، چون تنها کسی که بهم دلداری میداد همون آقا بود، تنها کسی که از اول تا آخر همراهم بود اون آقا بود، نمی‌دونم اما واسم خیلی عجیب بود، درکل اتفاق خیلی تلخ خیلی سنگینی بود واسم یعنی یجورایی دیشب من مردم دوباره زنده شدم اما مطمئنم این اتفاق یه حکمتی داشت، شاید الان واسم قابل درک نباشه هنوز توشوکم اما مطمئنم حکمتی داشته، به هرحال دیشبم گذشت و همه چیز الهی شکر به خیر گذشت، خدایا شکرت،خدایا ممنونتم که یکبار دیگه جیگر گوشمو بهم بخشیدی
مامان امیرعلی جانم♥️ مامان امیرعلی جانم♥️ ۱ سالگی
مامانا امروز یه اتفاقی واسه بچم افتاد کاشکی میمردم این اتفاق نمیفتاد،این صحنه رو نمیدیدم، فقط می‌دونم خدا به منه مادر رحم کرد ،خدا به بچم رحم کرد،خداعمردوباره به بچم داد،انگار یه معجزه اتفاق افتاد، پریشب خواهرم زنگ زد گفت امیرعلی از وقتی بدنیا اومده مسافرت نرفتی،بیا دوروز بریم مسافرت بگردیم، خبرمرگم کاشکی قلم پام می‌شکست نمیرفتم، دوروز رفتیم کاشان، امشب موقع برگشت رفتیم پارک تو نطنز کاشان، بچم داشت توپ بازی میکرد یکم جلوتر یه ارتفاع تقریبا یک ونیم متری بود سرمو چرخوندم دیدم بچم از اون ارتفاع پرت شد پایین، اون لحظه ،لحظه مرگم بود وقتی رفتم بالاسربچم دهنش پرازخون بود ، یه درمانگاه نزدیک پارک بود بچمو رسوندیم اونجا، از دستش خون گرفتن،از سرش عکس گرفتن، گفتن سرش مشکلی نداره،گفتن تاشیش ساعت مراقبش باش، اگر بالا آورد بیارش دکتر، خیلی سعی کردم نخابه ،تو این چند ساعت چشم ازش برنداشتم ، بازی کرد، شیر خورد، هیچ علائم دیگه ای نداشت، الآنم نیم ساعته خابیده، همش ترس دارم بچم زبونم لال چیزیش نشه، الان چه خاکی تو سرم بریزم، بچم چیزیش نشه، بخدا دارم دق میکنم، همش اون صحنه که افتاد پایین میاد جلو چشام، دلم داره میترکه، بچم زبونم لال چیزیش بشه من میمیرم
مامان امیرعلی جانم♥️ مامان امیرعلی جانم♥️ ۱ سالگی
مامانا بچه من الان هفتا دندون بیشتر نداره تقریبا بیست روزه آب دهنش خیلی میاد اما دریغ از یه دندون، بردمش دکتر ،دکترش هم دکتر غدد هست هم متخصص اطفال، چون بچم تیرویید داره ازنوزادی پیش همین دکتر میبردمش، دکترش گفت مشکلی ندارد تاسه سالگی وقت داره دندون دربیاره، اماخب تو گهواره بعضی مامانا میگفتن تا دوسالگی باید کامل دندون بچه دربیاد، الان چه کنم، غذاهم کم و بیش میخوره اماخب مثلاً گوشت رو قشنگ نمیتونه بخوره بعد از دهنش می‌ریزه بیرون، نمی‌دونم بخاطر کمبود کلسیمه یا علت دیگه ای داره،دکترش خیلی خوبه تیرویید بچمو خیلی خوب تونست کنترل کنه،اما خب در مورد چیزای دیگه احساس میکنم اونطور که باید خیلی حالیش نیس، مثلاً گفتم وزن بچم ۱۰.۸۰۰میگفت وزنشو ولش کن خوبه، میگفتم قدش۸۳ونیمه،میگفت چقد حساسی قدشم خوبه، بنظرتون چیکارکنم ببرمش دکتر دیگه؟الان دیگه نزدیک دوسالش داره میشه چیکارکنم دندونش زودتر دربیاد، فقطم چنتا دندون جلو دراومده، دندون کرسی حتی یدونه هم نداره
مامان امیرعلی جانم♥️ مامان امیرعلی جانم♥️ ۱ سالگی
مامانا چند روزه یچیزی مث خوره افتاده به جونم ،راستش من چندشب پیش اتفاقی یه کلیپی تواینستادیدم که یه خانومی می‌گفت بچم تا بیست ماهگی رشدش همه چیزش عالی پیش می‌رفت اما تو22ماهگیش یه حرکاتی انجام میداد که متوجه شدیم اوتیسم داره، از اون شب همش حرکات ،رفتار بچمو زیر نظر دارم، مثلاً یه حرکتی که بارها دیدم انجام میده دور خودش می‌چرخه تا حدی که سرش گیج می‌ره میفته، هرچی هم بهش میگم مامان اینکارو نکن بازم کار خودشو میکنه، خانومه می‌گفت یکی از علایم اوتیسم اینه که بچه مدام دور خودش میچرخه، واقعا نگران شدم، من اصلا اینجور پستا یا مطالب رو دنبال نمیکنم اما از اون شب که تو اینستا دیدم استرس گرفتم، شوهرمم میگه الکی رو بچه برچسب نزن، امروزم یکدفعه دیدم بچم چندبار داره به دستاش نگاه می‌کنه که میگفتن این که بچه به دستاش نگاه می‌کنه هم یکی از علائم اوتیسمه، یا مثلاً میگفتن اگر بچه دستتو بگیره و به یچیزی اشاره کنه که بهش بدی اونم یکی از علائمشه، نمی‌دونم الکی حساس شدم، یا واقعا این رفتارا جای نگرانی داره، بخدا فکرشم داره دیوونم میکنه