#پارت_دو_تجربیات_بارداری
برای کسی ک مثل من بارداری سختی رو میگذورنه قسمت اولش تو تاپیکام هست
تو بارداری مث من ممکنه ب هماتوم مبتلا بشی البته ک خدا نکنه من هم شدم هماتوم ب هرنوع خون ریزی گفته میشه ک درجایی از بدن جم بشه و دربارداری معمولا گوشه ای از رحم و در مراحل شدید تر در پشت جفت جم میشه ک خب قابل حله اما نیاز ب صبوری و استراحت داره من نمیدونستم وباخیال راحت ب فعالیتای روزانم میپرداختم
ک یهو توی مهمونی خونریزی کردم صحنه استرس زایی بود مخصوصا وقتی حتی کسی از بارداریت باخبر نیس و نمیخوای تا موقع درستش ب کسی بگی
خیلی سریع ب بیمارستان قائم رشت رفتیم با دکترم تماس گرفته سد و چون در دست رس نبود منو رو ب بیمارستان الزهرای خراب شده ارجا دادن
تو این شرایط چیزی ک من نمیدونستم اینه ک برای اندازه گیری درست خون ریزی باید حتما پد بزارین
ب بیمارستان الزهرا رفتم و تا اون موقع خون ریزی چندین ساعت بود ک قط شده بود وقتی شرایط رو برای دکتر اوژانس توضیح دادم بهم گفتن برای جنین شیش هفته ای ک گریه نکن خب نموندم نموند بنظرم شاید همینا استارت تنفر منو از اونجا زد
#هماتوم_بارداری

۱ پاسخ

منم اینجور بودم دکترم گفت عادیه

مقالات مرتبط

واکسن ب ث ژ
واکسن ب ث ژ در بدو تولد و علت ماندن جای واکسن
عوارض واکسن ب ث ژ
عوارض واکسن ب ث ژ (BCG) بعد از تزریق در کودکان
برنامه ریزی روزانه برای کودکان
برنامه ریزی روزانه برای کودکان شامل چه مواردی است؟
خونریزی بعد از زایمان سزارین
خونریزی بعد از سزارین تا کی ادامه دارد؟ + علائم خطر

سوال های مرتبط

مامان نی نی مامان نی نی ۲ ماهگی
#پارت_سه_تجربیات_بارداری

برای کسی ک مثل من بارداری سختی رو میگذورنه قسمت اولش تو تاپیکام هست
تا اونجاای گفتم ک بهماتوم بارداری خون جم شده پشت جفت مبتلا شدم از اونجاای بعد تماس های فراوان خودم با دکترم تونستم باهاشون صحبت کنم گفتن شرایط فعلا امنه و میتونم برم مطب برای برسی بهتر و از اونجاایی ک بیمارستان الزهرا هیچ کمکی بهم نکردن.و گفتن نموندم نموند خودم رفتم سونو گرافی دکتر فرج نژاد عزیز ساعت نزدیک یک شب سونو شدم و هماتوم ب اندازه ۱۲میلیمتر دیده شد اما این ترس با شندیدن صدای قلب کوچولوم توی هفته هفتم بارداری اروم شد و بهم امید دادن ک برای خیلیا بوجود میاد و ب خودی خود با استراحت جذب میشه جایی نگرانی نیس برای اطمینان بیشتر لازمه ب دکتر خودمم جواب رو نشون بدم
هماتوم عزیز با استراحت بعد قبل از غربالگری اول دفع شد و بعد از اون مقدار باقیموندش دف شد
من از روتین بارداری ازمایشات و چکاپ های روتین چیزی نمیگم چون میدونم همه مطلعین و نیاز ب تکرار واضحات نیس
اما دردسر بارداری برای من تموم نشد 😅🙃
مامان نی نی مامان نی نی ۲ ماهگی
#پارت_فکر_کنم_شیشم_تجربیات_بارداری

برای کسی ک مثل من بارداری سختی رو میگذورنه قسمت اولش تو تاپیکام هست
تو قسمت قبل راجب
#هماتوم #افسردگی بارداری گفتم
وحالا انگار مرحله جدیدی برام انلاک میشد بله توده پستانی با نشونه ی ترشح زرد رنگ گاهی خونه از یک پستان و از یک نقطه
باید بگم ک خب کم پیش میاد مثل من کسی توی بارداری چالشاش انقد عجیب شروع بشه و من قصدم ترسوندن هیچ مادر بارداری نیست فقط با درختیار گذاشتن تجربیات بارداریم میخوام اطلاع رسانی کنم و شاید کسی نیاز داشته باشه مثل من با خودن این مطالب بدونه کسی مثل خودش بوده و باعث دلگرمیش بشه
بزرگ شدن توده های پستانی توی بارداری کاملا طبیعی داشتن ترشحات شیری ابکی زرد رنگ تو بارداری از هفتهی پایین هم طبیعیه اما چیزی ک نیاز ب برسی داره این ک اون از یک پستان بدون دستکاری و گاهن خونی بود
سونوی پستان دادم و همچی روالن طبیعی بود اما از شانس بد ی توده پیلوما ی غدد شیری در مسیر شیردهی بود و همین باعث ترشحات میشد و من میدونستم ک برای شیردهی ب دلبندم دیگه فقط میتونم از ی سینه استفاده کنم تا بعد از زایمان با جراحی برطرفش کنم تو برسی های بدی توده ها بزرگتر شدن اما چون با روند بهرداری پیش میرفت و شکل نگران کننده ای نداشت فقط بصورت مداوم هر سماه توسط سونو برسی میشدن این رسیدگی هم فقط تا هفته بیست هشت بارداری ادامه تونس پیدا کنه ب دلیلی ک پارت بعد ی براتون تعریف میکنم🙃
مامان نی نی مامان نی نی ۲ ماهگی
پارت_چهار_تجربیات_بارداری
من قبل بارداری یک دوره افسردگی سخت و گذروندم وچیزای سختی پشت سر گذاشتم زندگی برای همه فراز نشیبای زیادی داره این قسمت از تجربیاتم
#افسردگی
همونجور ک میدونین افسردگی زایمان وجود داره دلیلشم تغییرات هرمونیه اما یچیزی ب اسم افسردگی بارداری هم وجود داره ترس از اینده بچه ترس ازمادر کافی بودن ترس بهم ریختن بدن دیگه جذاب نبودن ترس از چاق شدن ترس از هرچی ک ک بگی فشار عصبی زیادی روی بدن و روحیه ادم میاره و متاسفانه من درگیر چنین حالت روحی شدم ک رفته رفته تو بارداری شدید تر میشد و من فقط اون رو ت تغییر خلقی توی بارداری و زودرنجی ذاتی توی بارداری ربط میدادم از شرایطش بخوام بگم همون پی ام اسه شدیدتر همین باعث میشه با تغییر خلقی اشتباه گرفته بشه و من این رو ب اون مادر عزیزی میگم ک فکر میکنه توی بارداری گریه طبیعی ناراحتی طبیعیه و گه حس خوبی ب هیچی حتی همسرش نداشته باشه فقط فقط بخاطر بارداریه ن متاسفانه شاید مث من نیاز ب برسی داشته باشه کاری ک من درحق خودم نکردم و من رو ب افسردگی بعد از زایمان شدیدی رسوند ک توی پارت های بعدی حتما توضیحش میدم
مامان 💕 نیلسا 💕 مامان 💕 نیلسا 💕 ۷ ماهگی
سلام خانما ۱۳ دو ماه میشه زایمان کردم و چهل روزگی خونریزی قط شد تا ۴ روز پیش خوب بود یهو خونریزی کردم ب حدی خونریزی دارم ک دو ساعتی۲ نوار بهداشتی از خون ناپیدا میشه خیلی زیاد و الان ۴ روزه همینطورم دیگ نا ندارم ..ب نظرتون چی شده ..اگه جفت مونده بود ک اصلا قط نمیشد بینشون ..دکترم نیست
مشاهده ۱ پاسخ دیگر
مامان دلوین🩷 مامان دلوین🩷 ۸ ماهگی
سلام مامان خانوما روزتون بخیر
خب منم میخوام بعد از دو ماه تجربه زایمانمو بزارم فقط اینکه خیلی طولانیه و شاید سرتونو درد بیاره
تجربه زایمان سزارین #پارت 1#
خب من توی 28 هفته فشار خون گرفتم و دو شب توی بیمارستان بستری شدم و بعد از اون روز قرص شروع کردم ک بعد از بیمارستان بازم فشارم رفت بالا ک این دفع رفتم مطب ک قرصمو کرد دوتا وهمین جوری ادامه داشت تا 33 هفته ک قرصای من رسید ب 6 تا یه روز ک مراقبت داشتم و رفتم مطب دکترم همون روز باز فشارم رفت بالا و دکتر گفت من نمیدونم بهت ختم بارداری بدم یا بزارم تا هفته 37 بمونی برای همین گفت باید بری جای یه دکتر دیگه ک توی شهر دیگع بود و دو ساعت توی راه باید باشی من گفت حتما فردا صبح برو ما فرداش صبح راه افتادیم رفتیم و توی اون شهر برادر شوهرم زندگی میکنه ک ما صبح رفتیم خونه اون تا غروب ساعت 7 ک نوبتمون بود و رفتیم پیش دکتر و از شانس گند من همون موقع باز فشارم رفت بالا ک دکتر افتخاری گفت باید بری بیمارستان واسه ختم بارداری نمیدونین با شوهرمو مامانم چقد گریه کردم میترسیدم ک بچه نرسیده باشه درکل کلی ترسیده بود بلاخره رفتم خونه و یکی دو ساعت تو خونه بودیم و از غصه نمیدونستیم چیکار کنم و بلاخره ساعت 12 شب منو بردن تا بستری کنن حالا ما هم هیچی لباس واسه بچه نگرفته بودیم مثل قرار بود وقتی منو بستری کردن فرداش مامانمو شوهرم برن واسه خرید سیسمونی
مشاهده ۱ پاسخ دیگر
مامان دنیا مامان دنیا ۵ ماهگی
سلام خانوما من بعد زایمانم ک طبیعی بود بعد اون موقع ای ک مدفوع میکنم خیلی درد دارم آگار ک سوزن میزنن ب معقدم اوایلش موقع مدفوع خون ریزی هم داشتم ولی الان فقط درد دارم آیا خودش خوب میشع یا باید برم دکتر احتمالا شقاق گرفتم پمادی هست ک خوب کنه معرفیش کنین لطفا
مامان جانان مامان جانان ۲ ماهگی
خانما ممکنه بعد از زایمان برگردیم ب حالت اول مثلا پریودی
من قبل بارداریم پریودیم اینتوری بود ک از چند روز قبلش درد میکشم ولی هیچ خونریزی ندارم بعد ک خون ریزی میکنم درد هم دارم
الان ک زایمان کردم بعد دوماه الان درد پریودی دارم
ممکنه مثل قبل بشم
مامان حامی مامان حامی ۳ ماهگی
مامانا من یک هفته مونده بود ب ۴۰روزم خون قطع شده بود ۴۰روزگی باز مث پریودی خون اومد تا ۴روز قطع شد ک من گفتم پریود شدم دیگ الان باز تازه ۶مرداد رفتم حموم باز الان ازواژنم خون اومد این خون چیه خیلی ترسیدم کسی اینجوری شده؟؟
مشاهده ۲ پاسخ دیگر
مامان نی نی مامان نی نی ۲ ماهگی
#پارت_یک_تجربیات_بارداری
من بارداری سختی و گذروندم و همینم باعث شده ک بخوام تجربیاتم رو با بقیه ب اشتراک بزارم
خب از اول بگم ک ما ب تصمیم خودمون و خود خواسته تصمیم ب بچه دار شدن گرفتیم برای این کار تموم ازمایشات لازم رو انجام دادیم چکاپ دندون و کل بدن قلب و اندام عای داخلی تموم تست های روانشناسی از نظر امادگی رو انجام دادیم و تحت نظر دکترم اقدام کردیم
توقدم اول ب کسیت رحمی مبتلا شدم درست وقتی ک از بارداریم خبر دار شدم مشکل میخوام بگم ک تو بارداری ازین دست اتفاقا میوفته طبیعیه اگ اول راه بارداری بدون هیچ مشکلی قرار نیست ب وجود بیاد فقط از وجود نینی تو دلت لذت ببر
مامان نی نی مامان نی نی ۲ ماهگی
پارت_احتمالا_دوازدهم_تجربیات_بارداری
این قسمت🥲 زایمان زودرس
درست شب عید بود شبی ک فرداش عید میشد تو پارکین خونمون چنان درد بدی گرفتم ک نگم براتون ینی عملا قدم از قدم نمیتونستم بردارم قفل شدم درد زیادی حس میکردم اما همش تو چند دیقه محو شد و برنگشت چون برنگشت منم بیخیال شدم شب قرص پرژسترونم رو دوباره خوردم


من قرص و شیاف پرژسترون رو از زمان هماتوم داشتم چون ب جذبش کمک میکنه البته ب تشخیص پزشک مصرف میکردم
همیچی روال میگذشت اما گاهی شبا ی درد پریودی خفیف سراغم نیومد از اونجایی ک تو چهار روز اول عید دست رسی ب دکترم مقدور نبود من استفاده از شیاف رو دوباره شروع کردم تا این چند وقت گذشت و برای انومالی رفتم دکترسونو ک گفت حتما باید برم سریع پیش دکتر خودم طول سرویکسم ب طرز چشم گیری امده بود پایین از ۳۲شده بود بیست پنج اونم توی بیست پنج هفته
مامان محیای ملوس😍 مامان محیای ملوس😍 ۳ ماهگی
سلام اینجا از مامانا شنیدم ک گفتن جا واکسنی ک تو بیمارستان ب بچمون زدن مثل جوش بزرگه و چرک کرده ،اما برا دختر من اصن ایطور نبود اصن معلوم نیس ک واکسن زره اونجا براچی اخه
مشاهده ۴ پاسخ دیگر
مامان نی نی مامان نی نی ۲ ماهگی
#پارت_هفتم_تجربیات_بارداری
#سنگ_صفرا
خب نمیدونم میتونم مفید باشم یا نه اما خاطرات سخت بارداری من این قسمت سنگ صفرای لعنتی
نمیدونم چند نفر تجربش رو داشتن و یا حتی تجربه سنگ کلیه رو داشتن یکی دیگه از چیزایی ک بدون برنامه ریزی میتونه تموم برنامه ها و حتی شیرینی بارداری بهم بریزه همین سنگ صفرای لعنتیه هنوز معلوم نیس چرا اما توی کل خانمای باردار فقط چهار درصدشون مبتلا ب سنگ صفرا میشن ک از قضا یکیشون منم
نمیدونم بخاطر مکمل های توی بارداریه یا ذاتا از خوده بارداری ب وجود میاد اما ممکنه بعضیا مبتلا بشن و باید بگم چشتون روز بد نبینه چون دلم میخواست زمینو از درد گاز بزنم
من بخاطر شرایطم استراحتی بودم شرایطی ک بعدا براتون میگم و احتمالا قابل حدسه اون روز ناهار فسنجون بود من برای ویار بدم تا روز اخر بارداری تهوع داشتم
مشاهده ۱ پاسخ دیگر
مامان یاشار مامان یاشار ۷ ماهگی
سلام خانما یک سوال داشتم پسرم الان. نزدیک ب سه ماهش روز اول ک ب دنیا امد.روی پاش جای بقل زانوش اندازه ی بند انگوشت قرمز بود. من اهمیت ندادم کم کم دیدم همون قرمزی سفت شده دست میزدم ب پاش تا دیزوز رفتیم بیرون خیلی خیلی خیلی هوا گرم بود جورب ک بدنش صورتش قرمز شده بپد از افتاب. بهو پاش همون ک جایی ک قرمز بود تاول زد مثل این ک سوخته باشه اینجوری شده تا الان ک ترکید کسی بود مثل من با این علاعم. مواجه شده باش اگ میدونیذ لطفان بهم بگین عکس پاشو قبلش و لانش رو میذارم نگاه کنید اون قبلش تو عکس قرمز نیوفتاده وگرنه قرمز
مشاهده ۳ پاسخ دیگر
مامان مژده خدا😍 مامان مژده خدا😍 ۵ ماهگی
مامانا دوتا سوال دارم

من دیگه نمیخوام با پسرشوهرم زندگی کنم۱۴سالش شده و بسیار گستاخ و بی ادب شده و پرخاشگر تا چیزی باب میلش نیست کارای ناشایست انجام میده و مشت ب دیوار میزنه و این کارا

و سوال بعدیم
برای مهریه میخوام لوازم خونه رو بگیرم ک در نهایت کار ب طلاق رسید لوازمم برای زندگی با دخترم کامل باشه
وسوال سومم شوهرم میتونه دخترمو ازم بگیره؟
چون پسرش باجاسازی گوشیش فیلم از لخت و حمام رفتن منو گرفته بود ک ب اذن خدا من متوجه شدم ک البته بارها باخودم میگم معلوم نیست دفعه چندمش بوده ک من اون یه بار مچشو گرفتم
مشاهده ۵ پاسخ دیگر
مامان مهوا مامان مهوا ۵ ماهگی
بااینکه خونه دار بودم گاهی چون شمارش رو حفظ بودم سیو میکردم عکسش رو می‌دیدم خیلی گریه میکردم...تا اینکه حامله شدم و دخترم مهوا ب دنیا اومد بعد زمانی ک بیمارستان بودم و زایمان کردم دخترم رو بردن بخش ان ای سیو..اونجا همینطوری. داشتم حرف میزدم ک نگو یه از اقوام های اونا تو بخش نوزادان پرستاربوده از روی خود شیرینی منو ک شناخته زنگ میزنع ب آقا مهدی می‌گه اون خانومی کی میخواستی بچش هم ب دنیا اومده