۶ پاسخ

منم ترک شیر دو روزه شروع کردم فقط شبا بهش میدم
راستی خوراکی بهش چی میدی

راستی سحر مامانت چطوره؟؟؟ من خیلیییی کم گهواره میام، امروز سوال پرسیدم درمورد قطع شیر، دنبال تو گشتم. رفتم تو پروفایلت دیدم نوشتی مامانت حالشون بد شده🥺 خدا بد نده......
الان حالشون خوبه؟؟؟؟؟؟

منم میخوام از شیر بگیرم....
نیکی به شدددت وابسته ی شیره...
شیر پاستوریزه هم نمیخوره...
ولی امیدوار شدم دیدم تو تونستی🥺😍

منم ۲ ۳ هفته میشه از شیر گرفتم

اره خیلی بهتر و دانا ترمیشن ازشیرک گرفته میشن

آفرین عزیزم
منم تولدش میگیرم

سوال های مرتبط

مامان مسدود شدم مامان مسدود شدم ۱ سالگی
بنظر من بهترین روش شیر گرفتن اول روز بعد شب حالا بستگی به شرایط مادرو بچه اخلاقو رفتار همه چیز متفاوته ولی باهمین روش ینفر دیگم تونست بچشو راحت از شیر بگیره
من سه بار اقدام کردم به از شیر گرفتن النا از شب و شکست خوردم و این سری از روز شروع کردم بنظرم روز چون زمان بیشتری داری و کار بیشتری داری و میتونی خودتو مشغول کنی و بچه فرصت نمیکنه بچسبه بهت و میتونی ببریش بیرون و اینکه زمانی باید بچه رو از شیر گرفت که به اون درک برسه نه با جیغو گریه از خودت دورش کنی
من حدودا نزدیک به یک هفته شروع کردم النارو از شیر روز گرفتم روز اول با رژ قرمزش کردمو اومد پیشم گفتم پشه خورد درد میکنه که دوبار سراغشو گرفتو وقتی بهش میگفتم درد مبکنه خودش میرفت دیگه خبری نگرفت ازش ولی شبها تا صبح هرچند باری که میخواست میدادم و از صبح تا شب نمیدادم انگار خودشم متوجه میشد که با روشن شدن هوا دیگه نباید درخواست کنه ولی شیر پاستوریزه دو وعده کلا بهش میدادم
از دیروز تصمیم گرفتم تو لیوان قبل خواب شیر پاستو بدمو و کلا شیرمو قط کنم دیشب سینه بعدیو قرمز کردمو گفتم دردو پشه خورده و براش توضیح میدادم و جلوی خودش برای پدرش هم تعریف میکردم که این اتفاق افتاده و خداروشکر النا هم متوجه شدو دیگه تا ساعت یک که بخوابه خبری ازش نگرفت و دیشب شام مورد علاقشو درست کردم کیک درست کردمو کلی تنقلات تا ساعت خوابش بهش مبدادم تا سیر بخوابه و خداروشکر خوابید ولی تا صبح به هوای عادت مکیدن بیدار میشد و رو پا میخوابید و فقط بهش یبار اب دادم
اینم تجربه من 😍😍
ابنم میان وعده فندق خونه 🥰
مامان Liam👶 مامان Liam👶 ۲ سالگی
سلام دوستان گلم میخوام تجربم از شیرگرفتن بهتون بگم😌😅
در عرض پنج روز کامل از شیر گرفتم دو روز اول شیر روز قطع کردم به سینم تلخک زدم روز اول نخورد ولی روز دوم همینجوری تلخ خورد😅 روزسوم رژ قرمز زدم گفتم اوف شده میترسید نمیخورد و اینکه اصلا پیشش دراز نمیکشیدم چون درازکشیدنی شیرمیخواست روزا باهاش بازی میکردم یاحتی خونه رو تمیز کردنی یه دستمالم میدادم بچم تمیز کنه فقط برااینکه سرگرم بشه یابیرون میرفتیم قبل ظهر اصلا نمیخوابوندمش ساعت دو میخوابید روزا تا میومد شیر بخوره بهش غذا یا خوراکی میدادم بهونه شیر میگرفت با خوراکی حواسشو پرت میکردم
رو چهارم پنجم دیگه کلا شبام ندادم شبام باهاش بازی میکردم خسته میشد جوری ک خودش میگفت بخوابیم من شب اول ازش جدا خوابیدم ک نصف شب بیدارنشه برای شیر ولی باز پیدام کرد😅 دیگه بیخیال شدم رفتم پیشش خوابیدم بهش آب دادم گذاشتم روپام خوابید تاصبح

اینم بگم پسرمن قبلناشبا ۹ میخوابید تا صبح چندبار برا شیر بیدار میشد صبح هم ساعت شیش بیدار میشد ولی الان شب ساعت ده ونیم اینامیخوابه تاصبح ساعت هشت میخوابه رفته رفته بیشترم میخوابه غذاشم خوب بود ولی الان دوبرابر میخوره اینم از تجربه ترک شیر😘🩷🩵


#شیر
#ترک_شیر
#قطع_شیر
#شیرشب
مامان یسنا مامان یسنا ۲ سالگی
سلام، تجربه ی خودمو در مورد از شیر گرفتن، من اول سوره ی یاسین و بروج خوندم و ب دخترم فوت‌کردم، بعد با توکل ب خدا شروع کردم،اول حدود دو روز میان وعده هاشو حذف کردم،یعنی موقع بیدار شدن و موقع خواب بهش شیر میدادم، بعد شروع ب حذف شیر صبح تا ساعت 12 کردم،تا چهار روز، بعد شروع ب حذف شیر بعداز ظهر تا ساعت 18 کردم، یعنی از صبح تا قبل خواب ظهر بهش شیر نمیدادم،موقع خواب شیر میخورد و بعد دیگه شیر نمیدادم تا ساعت 18، البته حدود دو روز اول وقتی از خواب ظهر بیدار میشد بهش شیر میدادم، کم‌کم شیر شو حذف کردم،بعد چهار روز شیر شب شو حذف کردم تا موقع خواب،دبعد از اون شب موقع خواب بهش شیر دادم و دیگه شیر نصف شب شو حذف کردم، بعد فرداش دیگه در کل شیر شو حذف کردم و دیگه موقع خواب هم بهش شیر ندادم، امروز اولین روزی بود ک اصلا شیر نخورد، دخترم خیلی وابسته شیر بود، شیر ک نمیدادم کلی گریه و جیغ،ولی حوصله کردم،باهاش بازی کردم،بردمش بیرون،سرشو گرم کردم،خیلی بهش محبت کردم، دیشب نصف شب خیلی گریه کرد ولی کوتاه نیمدم و رو پام با لالایی خوابید، گریه ک میکرد میدید کوتاه نمیام اروم میشد،البته خیلی باید حوصله کرد، من هر روز از خدا کمک میخواستم، تو این مرحله فقط خدا میتونه کمک کنه،کمی سخت ولی با توکل ب خدا شدنی، اصلا هم ب تلخک و چسب برق نیاز پیدا نکردم،فقط موقع گریه و جیغ صبوز بودم و کوتاه نیمدم،امیدوارم همه موفق باشند، فقط محبت یادتون نره، من خیلی بهش محبت کردم ک خدای نکرده اعتماد ب نفسش پایین نیاد
مامان آدریان مامان آدریان ۱ سالگی
تجربه ترک پستونک
من تقریبا اززیکسالگی به طور جدی به پسرم یادآوری کردم که پستونک فقط برای خوابه و اونم کم کم این براش جا افتاده بود ولی ۱/۵ سالگی بود که دیدم پستونک شبا از دهنش نمیفته و نصف شب همش تو دهنشه
تصمیم گرفتم ترک بدم ولی هیچجوره نمیخوابید و منم تایم خوابش برام خیلی مهم بود
تا اینکه برنامه سفر و رفتن به خونه خانواده پیش اومد و من گفتم بهترین فرصته
چون اونجا سرش گرمه بازی زیاد میکنه و خونه حیاط داره و راحتتر میخوابه
ولی با سفرمون سرما خورد یکم صبر کردم چند روز از اوج مریضیش گذشت و شروع کردم به ترک تدریجی اول خواب ظهر سه روز برای خواب ظهر پستونک ندادم و از چندین روش برا خوابوندن استفاده کردم ، قصه حیوانات ، لالایی تو بغل و ایستاده و … بعد سه روز برای خواب شب همین کارو کردم ولی نصف شب ها که بیدار میشد گریه میکرد میدادم
بگم که کلا زیاد براش میگفتم که تو نیاز نداری برای بچه هاس و غیره
سعی کردم وقتی بیدار میشه پستونکی نبینه
و تقریبا بعد یه هفته نصف شب هم ندادم ولی شبی دو بار جیغ میزد در حدی که حس میکردم دور از جون سکته میکنه
به جاش شیشه شیر دادم با بد بختی باز میخوابید این ماجرا دو هفته طول کشید تا شد شبی یکبار و الان دیگه نصف شب بیدار شه جیغ نمیزنه فقط صدام میزنه یا میگه شیر و من آب شیر میدم بهش
هنوزم هفته ای یه بار از اون جیغا تو خواب میزنه ولی صبوری میکنم چون هنوز کامل فراموش نکرده با اینکه دوماه گذشته