من همیشه فکر میکردم وقتی باردار شم بهترین ورژن خودم و رو میکنم،مدام مدیتیشن میکنم،مدام یوگا میکنم و شاد و پر انرژی باهاش حرف میزنم،قصه میخونم موزیک های تقویت جنین گوش میدم و خیلی کارای دیگه،،،،اما از وقتی باردار شدم یه ادم گوه اخلاقی شدم که خودمم متعجبم از افکارو رفتارام،از همه بدم میاد تو ذهنم همش درگیرم،غذا زیاد میخورم،تحرک ندارم،به خودم نمیرسم اصلا یه کوفتی شدم که نگو،،،البته یکی دوهفتست بهتر شدم اما قبلش وای واقعا فاجعه بودم،فقط امیدوارم مادر خوبی براش باشم بعد به دنیا اومدنش بتونم عالی عمل کنم،تا اینجا که اصلا رعایت نکردم و کارایی که ضرر داشته براش و انجام دادم،خدا خودش به من و نی نی و بابای نی نی رحم کنه و بچم سالم و سلامت به دنیا بیاد،امیدم به رحمت خداونده
من که از وقتی سرکلاژ کردم و توی خونه موندم خیلی حالم بده
شوهرمم از صبح تا شب نیست
خیلی اذیتم همش حالم بده یا گریم میاد
اما سعی میکنم هروقت خوب تکون میخوره منم واکنش نشون بدم نوازشش کنم یا قربون صدقه اش میرم
اما درکل بیشتر احوالم گریه اس
چی بگم
سلام عزیزم من پیج سیسمونی و اکسسوری نوزاد از جمله هدبند و توربان و کلاه و بادی زیر دکمه و سرهمی و پاپوش و جوراب و ...دارم خوشحال میشم در اینستا پیج منو همراهی کنید @gallery_igul
من با یه بچه دیگه وقت افسرده شدن ندارم واقعا 😅
طفلی با این بچه زیاد حرف نمیزنم
سلام عزیزم
من براش قصه میگم قرآن میخونم صبح بخیر شب بخیر میگم
صداش میکنم تکون بخوره
من از ۲ماهگی تا ۴کاهگی افسردگی گرفتم همش گریه میکردم استراحت مطلق بودم هیچ جا نمیرفتم خدارو شکر از ماه پنجم ۲۰ هفته خوب شدم از خونه زدم بیرون
منکه خیلی باپسرم تو دلم حرف میزدم براش دعا میخوندم اهنگ میخوندم
من دارم رد میدم خداکنه افسردگی نباشه😣گاهی باهاش حرف میزنم امروزم باهاش دردودل کردم گریه کردم ولی همیشه نوازشش میکنم امیدوارم روش تاثیر نذاشته باشه چون ازاول بارداریم کارم گریه بود سه ماه دوم فقط خوب بودم
من براش دعا میکنم
من تقریبا هر روز باهاش حرف میزنم، صب بخیر و شب بخیر بهش میگم، وقتی تکون میخوره قربون صدقه ش میرم، یا وسایلشو و فیلمای سونوشو نگاه میکنم و حالم خوب میشه😍..کلا الان انگیزه زندگیم همین بچه س، بقیه چیزا منو افسرده میکنه نه بارداری😂
اهنگ شاد مدیتیشن بیرون رفتن فیلم دیدن رقصیدن 😍
منم عصبی و افسرده شدم اصن حالم بده ،از همه چی دلگیر میشم میشینم گریه میکنم، خصوصا شوهرم تمام حرکاتش ناراحتم میکنه با اینکه بیچاره اینقد سعی میکنه ناراحتم نکنه.
سعی کن مدیتیشن کنی من با افسردگی بد مبارزه کردم خدا میدونه چقد اذیت شدم با مدیتیشن خوب شدم
هفته ک بالا تر میره خستگی بیشتر بع ادم غلبه میکنه واقعا روزای سختی میشه من اوایل بیشتر صحبت میکردم الان زیاد صحبت نمیکنم خستم اونم زیاد دیگ توانایی ها کم کم کمتر میشه و برات سخت میگذره من زمانی ک تکون میخوره نازش میکنم قربون صدقش میرم یا بیشتر باباش صحبت میکنه و قربون صدقش میره
من خیلی سرم شلوغه و اعصابمداغون، همیشه تصورم این بود که تو بارداری قراره خیلی رفتار های خوبی داشته باشم ولی الان اصلاااا از خودم راضی نیستم
سر خودتو گرم کن با هر چیز الکی تو خونه نمون
من گاهی قربون صدقه میرم فقط . چی بگم هنوز نیومده🦦 ولی درموردش با دختر بزرگم حرف میزنم گاهی . میگم بیاد شیر بدیم بخوره . سوپبدیم . پستونک بدیم . ازش عکس بگیریم . مثلا بزرگ شه با هم برید پارک سرسره بازی . بعد اینکه نسبت ب صدای دخترم واکنش نشون میده تکون میخوره . یه صبح تا شب دخترم خونه مامانم باشه تو دلی کمتر تکون میخوره
من ظهری خونه مادر شوهرم بودیم برای ناهار بعدش شوهرم رفت سرکار من پسرم امدیم خونه دوباره پسرم گفت میخواهم برم در مغازه بابایی زنگ زدم امد شوهرم پسرمو برد در مغازه که بازی کنه
برو بیرون تفریح شاد باش یه هنر رو انجام بده گلدوزی بافتنی نقاشی اشپزی و......
من که جرئت ندارم باهاش حرف بزنم تا میگم دورت بگردم مامان دخترم از اونور سریع بهم نگاه میکنه میخنده میگه مامان با منی😅😍
ولله خواهر من هرماه دندون درد دارم اصلا وقت نمیکنم باش حرف بزنیم تا بیام حالم خوب بشه از دندون درد دیونه میشم
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.