این چالشای دوسالگی واااقعا داره از پا درم میاره
جوری ک حس میکنم افسردگی شدید گرفتم
دلم گاهی برای خودم میسوزه.از اینکه کسی نیست ی لحظه بچمو نگه داره حتی نیم ساعت برای خودم باشم
از مادر شوهرم ک نزدیکمه ،برای همه دایه مهربون تر از مادره ولی ب نوه خودش ک میرسه با زبون بی زبونی میگه نیایین اینجا ببرش پارک
از خانواده خودم ک نرفتن خونشون بیشتر ب نفعمه تا اینکه هله هوله یه بچم بدن و خلاف قواعد اخلاقی من باهاش رفتار کنن و حرص بخورم
از خونه بهم ریخته ای که حتی یک دقیقه مرتب نمیمونه
از گریه و بدخلقی بهونه های دلیل بی دلیل
از استرس غذا پختن استرس غذا دادن ب بچه و نخوردنش
استرس خوابیدنش...
از اینکه نمیتونم حتی ی لحظه دراز بکشم وگرنه یه ضربه مغزی ...بلایی سرم میاد😂
گاهی وقتا مث الان افت فشار میگیرم اینقددد دست و پام میلرررزه تا چند ساعت

برام دعا کنین واقعا بدنم،فکرم،اعصابم باهام همکاری نمیکنه

سلام عزیزم هممون التماس دعا داریم دخترکوچولوی من از پنج صبح که بیداره تا شب فرمانروایی میکنه
شب موقع خواب تاره طلبکارانه رفتارمیکنه ،
هرموقع هم بابا ش خونه س که چشمش به اون‌می افته ،،اصلا‌گوشی برای شنیدن نداره جو گیر میشه وپوست از سرمون میکنه

بگو خدایا شکرت که بچم سالمه ونمیخوام به کس دیگه ای برسم😊
من چالش های تو رو دارم واینکه پسرم خیلی شیطونه ورفتارش با اومدن عضوجدید تغییر کرده وانگار حسادت میکنه وحتماهرکاری داره من باید انجام بدم😥
اینکه باید به نوزادمم برسم
درس های کلاس سومی هم دارم🤯🤕
خانوادمم شهردیگن،مادرشوهرمم فوت کرده😔

ای خواهر دس رو دلم نزار یکم پیش کلی گریه کردم ازخستگی واقعا این بچه های این دوره چرااینجورین هیچ جوره چار نمیشن😑

من از بدوتولد چالش هام همین و بدترم میشه یعنی یه روز نشده من آرامش داشته باشم یه جا سالم دیگه تو بدنم نیس کلی موهام سفید شده تواین دوسال مادرشوهرم طبقه پایین انگار نه انگارهمش نوکر نوه ها دختریش مامانم دور بهم یعنی روانم خستس جسمم بدتر

خیلی سخته بخصوص که شب میخوابی که استراحت کنی و یهو زود صبح میشه اصلا خستگیت در نرفته و دوباره همون وضعیت تکراری شروع میشه

هممون تک همچین وضعیتی هستیم فقط اینکه مثلا من ۷۰۰_۸۰۰کیلومتر از همه دورم و آرزوم اینه یه آخر هفته بچه رو بردارم برم خونه مادرم سالی دوبار طولانی میرم مثلا یه ماه یا ۲۰ روز ولی چوم بچه آب و هوا و ساعت خواب و خونه و ...عوض میشع از دماغم در میاد

دقیقا منم اینجوریم.پسرم صبح پا میشه کلی گریه ولج بازی میکنه.ظهرم نمیخوابه وشب به زور میخوابوندمش،غذا هم که لب نمیزنه مدام هم سرما میخوره
کلا رفتاراش ۱۸۰درجه عوض شده

ب نظرم بعضی چیزها الکی حرص میخوری

وای عزیزم 🤦‍♀️خیلی سخته واقعا بچه داری. بچه کوچیک تمام وقت انرژی و تمرکزتو میخواد.

جمله هاتو درک کردم.منم همش تو چالشمو هنوز هضم نکردم.که چطور ممکنه بچه داری اینطوری باشه؟چطور هم سالم باشم هم چالشای بچه داریو طی کنم؟
گاهی نمیخوام از خواب بیدار شمو دوسدارم فرار کنم😂
ولی خب از پسش برمیایم😉

اگر آرامبخش قوی سراغ دارید به منم معرفی کنید😄
منم دست تنهام
دیروز باهاش رفتم خرید به(ببخشید)💩 خوردن افتادم
همدردیم عزیزم🤪

هی خواهر
پوستم با دوتا بچه کنده شده.
هیچ کس هم ندارم.
مادر شوهر نزدیکمه ولی خدا شاهده حتی رو به قبله باشم نمیاد نیم ساعت بچه هارو نگه داره تا یه چیزی درست کنم یا دکاری جایی برم.چه برسه بخوام استراحت کنم.در این حد بدبختم

هی نگووو نگووو که روانیم😀😀😀

کلیپه رو دیدی میگه زهرا زهرا زهرا زهرای شیرازی زهرا وضعیت هممون آخر همون میشه😂😂😂

من کنار همه ی اینا دومی باردارم شبا تا بچه میگه می‌خوابه به جای خوابیدن باید درس بخونم

مامان مهرسام رفتی شمال؟اگه قصد داری این هفته هوا خیلی خوبه
ما رفتیم‌مهرسام‌عجیب تو سفر خوب بود ولی بلاهای بدتری سرم امد از انواع مریضی که دعا میکردم خوب بشم مهرسام شیطونی کنه خخخ

منم منممممممم همینجورم
دلم یه ساعت زمان میخواد برای خودم

اصلا همون کلمه چالشو خوندم یاد بدبختیام افتادم دو سالگیش روانیم کرده نیازمند تیمارستانم بلکه آرامش بگیرم

عزیزم واقعا درکت میکنم و منم یک مدت اینطوری بودم اما الان خیلی سخت نمی‌گیرم در خصوص اینکه گاهی پسرمو میدم دست مادر شوهرم با اینکه می‌دونم بهش هله هوله میده ولی ترجیح میدم آسایش روانی خودمو بدست بیارم
اگه شما بخوای حساب کنی اینکه بچت یکم هله هوله بخوره بهتر از اینه که یک مادر ناراحت و افسرده داشته باشه،قبول داری؟

سرت سلامت خواهر😅