خواهش میکنم مامانا آنقدر نسبت به مهد گذاشتن بچهاتون گارد نگیرید ، اینو از من قبول کنید که خیلی پشیمونم . پسر من ۵ سالشه از ترس بیماری و ویروس و شپش این پنج سال اصلا مهد نذاشتمش . فکر میکردم اگه پارک و خانه بازی و خونه ی فامیل و مادر بزرگ با بچها بازی کنه کافیه ولی اشتباه میکردم .
الان پسرم رو یکسال زودتر پیش دبستانی ثبت نام کردم ، مربی ش میگه همش توی خودشه با هیچکس حرف نمیزنه ، با هیچکس دوست نمیشه ، همیشه بغض داره و گاهی بی دلیل گریه می‌کنه ، برخلاف هوش سرشارش ماشاالله ....اما اصلا اجتماعی نیست .
امروز که داشتم براش انار دون میکردم یهو بغضش ترکید و گفت من مدرسه نمیرم دلم تنگ میشه دیر میایم خونه ...آنقدر اشک ریخت....
اولش توی ذهنم گفتم وای خدای من حالا چیکااااار کنم بدبخت شدم این کلا بچه درس نخونی میشه !!!! از حالا از مدرسه خوشش نمیاد وای بحال بعدها ....
ولی خودمو جمع و جور کردم یکساعت باهاش حرف زدم که باید باسواد بشی تا موفق بشی ....چیزهای جدید یاد میگیری و و و

خیلی پشیمونم ....کاش پسرمو زودتر از خودم جدا میکردم که اینطوری نشه .

۱۴ پاسخ

این مشکل از تو نیست تو مادر هستی تو مشغول مادری کردن بودی،
توی خونه بهش خوش گذشته تا قبل مهد .
زندگیش و توقعات اطرافیان بشدت تغییر کرده
اگه مربی و مدیر بلد باشن و اگه اموزش جذاب باشه بچه سرگرم میشه

من پسرم ۲نیم سالش بود فرستادم مهد الانم سال دومشه میره مهد خیلی دوست داره

منم بخاطر وابستگی هر دومون پیش یک نفرستادمش ولی تصمیم دارم تابستون بذارمش مهد چند ماه اماده بشه

پسرمن با ذوق و شوق نمیره مهد
کلا خیلی اجتماعی نیست کوچیکتر هم بود از ترس کرونا خیلی رفت و آمد بیرون نداشتیم این اخلاق موند روش

خب قبلشم همینطوری بود منظورم اینه که احتماعی نبود یا وقتی رفت مهد اینجوری شد

نه عزیزم اصلا اینطورنیس منم هیچوقت دخترمو مهدنفرستادم پارسال فرستادم پیش ۱ماه اول دقیقا همینجوری بود هرروز گریه میکرد هم سرکلاس هم خونه ک من دوست ندارم برم دلم تنگ میشه ولی باهمکاریه مربیش و راهنمایی های کاری کردیم ک خیلی علاقه مند شد الان ک پیش ۲میره اگه یه روزنفرستمش کلی غصه میخوره کل تابستونومنتظربود ک مدرسه هابازبشه.بنظرم همین ماه اول اینجوریه کم کم خوب میشه بامربیش حرف بزنین بگیدتوکلاس بیشتربهش توجه کنه بهش مسئولیت بده اونا خودشون بهتربلدن انشالله درست میشه عزیزم تقصیرتونیس بچه ها همینن چون تا حالا ازماجدانشدن اولش یکم اذیت میشن.

اره وابستگی خیلی بده واسه بچه

منم پسرمو تا الان نه مهد گذاشتم نه کلاس سال دیگه میره پیش دو ولی خیلییی اجتماعیه با همه حرف میزنه و گرم میگیره به نظرم ربطی نداره

من دخترمو مهد نفرستادم پیش یک رفت با اینکه ب شدت ب من وابسته بود اونقدر قشنگ ارتباط گرفت و با خوشحالی میرفت که نگو و نپرس! بنظر من خیلی عوامل دیگه میتونن دخیل باشن شده مهد رفتن یکی رو زده کرده و از مدرسه بدش اومده!!! ولی نکته مهمش اینه بچه رو هرجا میخوای بزاری خیلی مقدمه لازمه باید اونقدر توضیح بدی ک چقدر براش خوبه و چقدر بهش خوش میگذره و اینکه بعد مدرسه یا مهد منتظرشی دلش قرص میشه و رفته رفته آروم میشه

خيلی ممنون که بیان کردی گلم . من رادین و دریا رو از پارسال مهر ماه بردم سرای محله یکساعت کلاس خلاقیت امسال خيلی عالی همکاری میکنن خداروشکر. گل پسرت هم چند جلسه بره اوکی میشه نگران نباش

بچه های من برعکس دوسدارن فقط بیرون باشن این کلاس واون کلاس
منم خوشم‌نمیاد خیلی خسته میشم نمیتونم همش ببرم بیارم

ای امسال دختر من پیش یک باید می‌رفت رفتم مدرسه گفت دوست داری بیار نداری نه خلاصه که دخترم اصن از خونه خوشش نمیاد دوست داره بره بیرون باشه بردمش مهد .راستی گفتین شپش وای همون چند روز اول که فرستادم شیش یهو سرشو ها وند یهو قلبم ایست کرد گفتم این حتما شپش اومده تو سرش نگاه کردم دیدم وای وای شپش بود مراحل اولیه اش بود جناب پیدا کردم چندتا دونه تخمش بود دوتاهم مامانشونو پیدا کردم خداروشکر مهار شد الان هروز با شونه ریزا از مهد که میارمش شونه میزنم موهاشو لباساشون هم تو حیاط می‌زارم .خیلی حواسم هست بهش ان شاالله که دیگه نیاد.دخترم خیلی خوشحاله ک می‌ره مهد امیدوارم برای مدرسه هم همینقدر ذوق داشته باشه🥰

عزیزم ربطی ب مدرسه و سواد نداره دختر منم همینطوره علاقه ب کتاب و بازی و بچه ها داره اما از روزی ک رفته تا حالا دهن من و سرویس کرده کلی اشک کلی گریه جیغ ک دلم برات تنگ میشه چ کار کنم و فلان خیلی براش سخته چون ازم جدا نشده تا ب حال مربی هم میکف گریه می کنه گاهی البته میگه همه بچه ها گریه می کنند اما کم کم عادت می کنن غصه نخور درست میشه منم خیلی صحبت می کنم باهاش

من از پس هزینش برنمیام وگرنه گاردی ندارم

سوال های مرتبط

مامان الیاس مامان الیاس ۵ سالگی
سلام من پسرم خیلی کتک میزنم دست خودم نیست عصبیم می‌کنه توروخدا بهم بگین چیکار کنم همیشه میزنمش نمیتونم خودمو کنترل کنم تازه امروز ظهر داشتیم باهم تکلیفی که مربی داده بود مینوشتیم فقط یک خط مونده بود خط آخری پسرم میدونم خسته شد ولی من پافشاری کردم باید بنویسه اشتباه نوشت باهم دعوامون شد زدمش یهو حواسمون نبود برگه دفتر پاره شد کامل منم بیشتر زدمش آنقدر زدمش که خودم تعجب کردم نشستم فقط گریه کردم خسته شدم از بس زدمش از خودم متنفرم چون پسرم میزنم من نمیخوام بزنمش ولی نمیتونم دست خودم نیست آنقدر زدمش تو این چندسال که حتی زدن براش عادی شده پسرم بعد وحشی و پرخاشگر شده کمکم کنین چیکار کنم راه حلی دارین مشاور سراغ دارین معرفی کنین ... اگر قرصی هست که اعصاب و روانم آروم کنه هم معرفی کنین ولی خواب آور نباشه..بعد یه موضوع دیگه پسرم امسال پیش دبستان بازم قبول نمیکنه بره بزور میبرمش منم باهاش میمونم اونجا ولی حس میکنم دوست نداره بره مدرسه همش دلش میخواد تو خیابون بازی کنه من کلافه شدم حس میکنم روانی شدم نه صبری مونده نه حوصله الانم خیییییلی پشیمونم که زدمش ناجور هم زدمش زدنای دردناک 😞😞😞😞
مامان شاهزاده کوچولو مامان شاهزاده کوچولو ۵ سالگی
سلام خانما امروز اولین روز برد پسرمو بردم مهد چهارسالشه مربیش کلی چیز گفت بگیر منم گرفتم بردم خوراکی میوه چیزا که برا مهد لازم بود کلن یه میلیون شد رفتم دنبالش مربیش گفت به پسرت بگو دوستاشو نزنه خوب پسرم تا کسی دست روش بلند نکنه نمیزنه که هیچی نگفتم به مربی گفتم باش میگم بهش بعد میخواستم بیارمش خونه نمیومد به زور آوردمش جیغ میزد رفت او اتاق در میخواست ببنده من نیام خورد به یه دختربچه مربی رفت بغلش کرد بوس کرد منم پسرمو آوردم بیرون بهش گفتم برو از مربی معذرت خواهی کن بگو دیگه تکرار نمیشه رفت گفت مربی گفت مامان این دختر بچه رو دخترش خیلی حساسه آخه منم گفتم همه رو باهاشون حساسن گفت ن اینا یه جور دیگه حساسن هیچی نگفتم اومدم یکم عصبی شدم اولش که پسرم من روز اولش بود باید مربی درک می‌کرد بعدشم اگه اون رو بچش حساسه من هستم اومدم بیرون پسرم گفت دوستم منو زده الان چیکار کنم لطفا بهم بگید من ماهی دو میلیون میدم یکم بچم اجتماعی بشه آروم بشه ن اینکه ازش ایراد بگیرن بچس خوب بنظرتون مهدشو عوَض کنم یا با مربی حرف بزنم چیکار کنم لطفا کمکم کنید