چرا یه سری آدما کلا میخوان به بقیه گیر بدن و بگن کارت اشتباهه ؟!🫤
چه لذتی میرذن از این کار ؟ حس می‌کنم مدالی چیزی میگیرن 😆
دوستم بچه اش هم سال یاسینه یعنی ۲۰ روز از یاسین بزرگ‌تره
یه ساعت پیش زنگ زده بود میخواست آدرس جایی رو ازم بگیره
احوال پرسی کرد گفت چیکار میکنی گفتم هیچی داشتم ناهار یاسینو میدادم ، گفت وااا چرا جدا میدی خب بزار با خودتون بخوره
گفتم اره امروز همسرم کار داشته ما دیر صبحونه خوردیم فعلا نمیتونیم غذا بخوریم یاسین که مثل همیشه صبحونه خورده الان گشنشه
دوباره شروع کرد به سلیطه بازی دراوردن گفت واااایی چقدر زود به بچه ناهار میدی یعنی واقعا هرروز ساعت ۱۲ و نیم ناهار میخوره گفتم اره اکثرا چرا
بخدا نمیدونی چجوری حرف میزد انگار جرمه
گفت حالا فکر میکنی مادر خوبی هستی الان ناهارش میدی تا شام این همه فاصله میندازی 🫤 گفتم نه مادر خوبی نیستم ولی بچم ساعت ۱ و ۲ اینا میخوابه تا ۴ و ۵ بعدم میان وعده هم میخوره شامش هم زود میخوره و شب هم زود میخوابه
بعد خندید گفت وای شما اصلا زندگی ندارین 😐
منم گفتم اره زندگی ما بچه مونه هرجور اون راحت باشه فعلا زندگی می‌کنیم
دلم میخواست فحشش بدم
اخه تو رو سنَنَ😐😐
عقده ای چیزی ان اینا
حالا فکر نکنین دوست صمیمیم هست که اینجور حرف میزنه ها 😐 دوست معمولی !!!

۱۸ پاسخ

اینجور ادم ها فکر میکنن حرف و کار همه اشتباه فقط خودشون خوبن
دیگ چیزی ازت پرسید ی جواب سر بالا بده یا اصلا بحث عوض کن اگ بازم حرفی در مورد روتین زندگی یاسین زد بگو من مادرشم صلاح بچه تم بهتر میدونم اگ رو در رو بود ک راهت بکش برو
اگ پشت تلفن بود ک بگو ببخشید کار دارم بعدن حرف میزنیم چند بار بزنی تو روش دیگ ب خودش اجازه دخالت نمیده

اینا نمیتونن نظر ندن و اکثرا خودشون مادر خطا هان🤣

میگفتی مگه قراره طفلی گرسنه بمونه تا ما گرسنمون بشه بخوایم غذا بخوریم! منم همیشه غذای ماهان رو جدا میدم والا

ببخشید عصرا چی می‌دین اگه میشه بگین ایده بشه برام

چه مرگش بوده دقیقا انگار یا مشکل روانی داره یا خصومت داره

من ادمای سیاه زندگیمو حذف کردم برا ارامش ادم لازم اینکار

واقعا باید اعوذ بالله

بنظر من همچین آدمایی زورشون میاد 😂😂حسودندحالا من مادرشوهرم همیشه میگه زود غذا میدی

بچه هر وقت تقاضا کنه باید بدیم
اصلا میتونه یازده باشه
اینا رو نمیشه قانون گذاشت براشون
بعضی ها توقع ها بیجایی دارن والا

کاااش فحشش میدادی 😁

باید بگی چشم از فردا با شما هماهنگ‌میکنم

بزارش لیست سیاه🤣

منم ۱اینا ناهار میدم بعد از آوردن پسرم از مدرسه

خیلیا کارشون سرک کشیدن تو زندگی بقیه و دخالت کردن توی نحوه بچه داری دیگرانه
دقیقا مث جاری های من...وای چرا شیر خشک دادی وای چرا فلان غذارو نمیدی وای چرا هنوز از‌ شیر نگرفتیش وااااای هنوز یادش ندادی بره دسشویی واااااااای چقد لاغره و....
اخه ب شماها‌ چه...من دلم نمیخواد بچم مث بچه های شما هله هوله خور و چااااااااق باشه.دلم نمیخواد بچمو اذیت کنم ب زور از پوشک بگیرمش
انگار زحمتشو اونا میکشن ک حرص‌میخورن

چقدر آدم بی‌شعور و بیتربیتی بود اصلا خوشم نیومد .به اون چه ربطی داره مگه دستور نوشتن این ساعت باید بدی تو دوست داری هرکاری بکنی به کسی ربطی نداره

بچه منم ١٢:٣٠ ناهار ميخوره و شامشم زود ميخوره

دیگه جوابشو نده

وااااا چه پرروعه جوابشو بده دیگه باهاش حرف نزن به دیگران چه ربطی داره هرکس تو خونه خودش برای خودش و بچه ش یه قانونی داره دیگه به بقیه ربطی نداره که😏😏😏

سوال های مرتبط

مامان فندوق مامان فندوق ۲ سالگی
خانوم ها کمک واقعا دیگه کم اوردم شما بگین من چیکار کنم امروز پدرشوهرم اومد دخترمو برد خونشون که نزدیک همیم تو ی کوچه بعد نیم ساعت اومد که آره چرا به بچه غذا نمیدی خونه ما اومد گشنه بود ی کیک گرفتم همیچن خورد من گریه ام گرفت چرا به بچه غذا نمیدی گشنه میزاریش چون غذا نمیدی بهش نمیرسی لاغر مونده بده بخوره از این حرفا منم اصلا شوکه شدم یعنی چی این حرفا گفتم من به بچم خوراکی نمیدم چون خیلی بد غذاس اگه خوراکی بخوره غروب دیگه شام نمیخوره گفتم خودم خوراکی نمیدم که شام بدم بخوره من امیشه سر غذا خوردن دخترم انقدر حرص میخورم بعد شوارمو صدا کردم گفتم بیا ببین بابات میگه به نفس غذا نمیدم گشنه نگهش میدارم شوهر اکمد گفت این چه حرفیه میزنی مگه میشه ادم به بچه خودش غذا نده از این حرفا منم گریم گرفت گریه کردم کلی شوهزم گفت ولش کن اهمیت نده من میدونم تو چقدر رو بچه حساسی ولی من دلم بدجوری از دستش شکست واقعا نمیدونم چطور به خودش اجازه میده همچین چیزی بگه مگه میشه ی مادر بچشو گشنه نگه داره اخه شب هم داشتیم از هیت میومدیم مادر شوهرم صدای دخترمو که شنید درو باز کرد ی کلوچه دستش بود به دخترم گفت بیا بهت قاقا بدم گشنه نمونی منم اصلا اهمیت ندادم رفتم تو خونه شما بگید من چی بگم به اینا
مامان یاسین مامان یاسین ۱ سالگی
گفته بودم با خوابِ روز یاسین مشکل دارم !
با اینکه خیلییی خوابش میاد ولی مقاومت میکنه ( ولی وقتی خواب رفت سه ساعت میخوابه )
باید بزارمش رو پا تکون بدم تا خواب بره ، یهو میبینی چشمش داره میرع دوباره پا میشه میره ☹️
خلاصه پروسه ی سختیه خوابوندش
نیم ساعت باید رو پا تکونش بدم ، کمرم و پام میشکنه
منم روزا کلا شیرش نمیدم فقط شب قبل خواب بهش شیر میدم
دیروز فکر کردم شبها که خودش مستقل میخوابه و اذیت نمیکنه پس به جای اینکه شب بهش شیر بدم ، قبل خواب ظهر بهش بدم
از دیروز بچم ظهر خیلی خوب میخوابه .
البته یه مشکلی که دارم یاسین شبها ۴ الی ۵ تا پیمونه شیر بیشتر نمیخورد ( گاهی هم سه تا )
الان ظهرا که بهش شیر میدم ۸ تا میخوره 😐 هم دیروز هم امروز ۵ تا اول درست کردم تموم که شد دوباره شیشه اش داد بهم گفت شیر می‌خواد 🤨
با اینکه غذاشو کامل میخوره و میدونم سیره ، ولی نمی‌دونم چرا اینقدر میخوره
اینم بگم تشنه اش نیست چون قبلش هم یه عالمه آب میخوره
میترسم اینجور عادتش به شیر برگرده و نتونم بعدا از شیر بگیرم
مامان پناه مامان پناه ۱ سالگی
مامان محیا(زندگی) مامان محیا(زندگی) ۱ سالگی
تا یادم نرفته اینو بزارم برای مامان هایی که مثل دختر من بدغذا هستن و به زور چیزی رو پسند میکنن🥴 این پنیر میهن برای کودکان عالیه محیا خیلی دوستش داره صبحانه خالی میخوره، امروزم باز گردو رو به منو صبحانه اش اضافه کردم و فهمید و نخورد تف کرد 😑اصلا لب به مغزیجات نمیزنه،حالا از اینور هم مامانم بهم استرس و فشار روحی میده که آرررره تو مادر خوبی نیستی به بچه خوب نمیرسی از اون گردو و بادام بده بچه بخوره جون بگیره و فلان هزاربار گفتم دوست نداره نمیخوره برگشته میگه نههههه تو از تنبلی نمیاری بدی دست بچه😒 آخه مادر من تو مگه هر روز خونه کنی که زحمات منو ببینی؟! چطور بچه نگه داشتن منو ببینی؟! فقط بلدی از پشت تلفن حرف بارم کنی من مادر این بچه هستم هیچکس هم اندازه من به این بچه نمیرسه بخدا ولی خب چیکار کنم بدغذاست بعضی چیزا رو لب نمیزنه، میگه نههه تو بلد نیستی قلق بچه ات رو بهش بدی بخوره😑 وگرنه خوروندن اونا به بچه که کاری نداره، حالا بیا حالیش کن نه این راه درستی نیست بچه از غذا زده میشه و اینا خلاصه حوصله بحث باهاش رو ندارم میگم آره تو راست میگی حق با شماست
مامان امیر رضا مامان امیر رضا ۲ سالگی
میدونم زیاده ولی مبارزه شاید برا تویی که میخای وابستگی شیرتو از بچت بگیری و بخونی 😊😊😊😊
مامانا طبق چند تا تاپیک قبلی که گفتم میخام وعده ای کنم شیر خوردن بچمو حالا بعد از چهار روز میام براتون تجربه مو میگم حالا شاید یه سری ها بگن چرا اینکارو کردی و اینا ولی من کردم دیگه خداروشکر تا الآنم جواب گرفتم گوش شیطون کر
خب حالا بگم ....
من روز اول گفتم بهش چسب زدم سینمو از اونجایی که فقط با یکیش شیر میخورد همین یه دونه رو چسب زدم
روز اول :صبح که خواب بود شیرش دادم توخواب دیگه بیدار شد صبحونه دادمش تا ناهار کلی باهام کلنجار رفتم بماند که صبحونه به زور میخوره کلا ولی من میدم بهش حالا هر چندتا لقمه بخاد بخوره هیچی هی مدام میومد لباسمو میداد پایین که شیر میخام و اینا منم بهش گفتم ممه مریض شده یخ دفه بغض کرد و منم باهاش گریه م گرفت ولی چاره نبود باید از پسش برمیومدم همینجوری رو پاک با چشم گریون خوابش برد بچم 🥲🥲ناهار که خورد یواشکی چسب رو برداشتم بهش گفتم ممه خوب شد یه ذوقی کرد و خندید که دلم ریشه می‌رفت براش دیگه دوباره یواشکی چسب زدم گرفت بدون ممه خوابید دیگه ندادم بهش و همیجور این روند گیر دادن و چسبیدن بهم ادامه داشت حتی تو ماشین میگفتم مامان ممه مریضه بیخیال میشد تا شام که بهش دادم موقع خوابش که شد شیر رو بهش میدادم و حتی تو شب
الان همین کارو تا امروز که چهار مین روزه انجام دادم و فقط سر وعده هایش گریه می‌کنه چون نمیخام فعلا ازش شیرو بگیرم گفتم بزار وابستگیش گم بشه که خدارو شکر کم شد و همین الآنم بدون شیر رو پام خوابید 😊 به نظرم روش خوبیه و اینم بگم تا خودم نگم مامان ممه میخای ممه خوب شد مریضیش نمیاد سمتم مگه گشنه باشه واقعا که اگه ببینه چسب زدم دیگه نمیاد 😊😊😊
مامان یاسین مامان یاسین ۱ سالگی
مامان یاسین مامان یاسین ۱ سالگی