خانوما یه جیزی خیلی اذیتم میکنه اینکه جاریم یه دختر 2 ساله داره یعنی همش دوس داشت اون زودتر باردار بشه ومن نشم همینم شد بعد دخترش رو گذاشت پیش خانواده ی شوهرم چون خودش شاغل مادر شوهرم بزرگش کرد، الان وقتی ما میریم خون ی پد شوهرم دخترش چون خیلی حسوده نمیذاره اونا به پسر من توجه کنن یا بغلش کنم جیغ میزنه گریه میکنه اونام میرن سمت اون که آروم باشه خب پسر منم بزرگ شده توجه اونا رو میخاد دلم میسوزه براش میترسم توی روحیه اش تاثییر بذاره 😔😔😔 بنظرتون اصلا نرم خونه ی پدر شوهرم چون دختره همش اونجاست
درضمن جاریمک خیلی حسودی میکنه که بچه ی من پسر شده کم چیزی نمیگم ولی دوی دارم یه چی بگم که حالش جا بیاد بلد نیستم والا برعکس شده من اصلا اهل کنایه نیستم اون خیلی بی‌شعور

والا انگار تو بیشتر حسودی میکنی که اونا بیشتر توجه میکنن به بچه ی اون. اهمیت نده به اندازه برو و بیا. حسادت هم تو وجود همه ی بچه ها هست. تو سعی کن بیشتر به پسرت محبت کنی. زبون که باز بکنه شیرین زبونی کنه جای خودشو کامل باز میکنه نگران نباش

جاری بازی بزار کنار
با زبون خوش کاری کن اول اون دختر بچه ات دوست داشته باشه دشمنی نکنه
کادو هدیه بخر بگو ازطرف داداش خریدم بزار دوستش داشته باشه
ما داشتیم تو فامیل بچه بابچه لج افتاده بود دایما میزد

روزای تعطیل هم اون جاست ؟

به پدر شوهرت اینا بگو که ازین موضوع دلخوری و کمتر رفت و امد کن

کمتر برو بگو به بچه م محل نمیدین اذیت نمیشین میرم جایی که بچه م دوست داشته باشن