وایی منم دقیقا میگفتم نبرید من بی حس نشدم🤣🤣دکتر مردی گفت هیس اروم باش🤣🤣
من آبروم رفت میخندیدن میگفتن تازه ازدواج کرده بچه دار شده قراره با بچه اش سالگرد ازدواج بگیره نمیدونم فشارم چجوری میشد مرده میگف دستمو فشار بده 🥺🥺بهش گفتم حالم داره بهم میخوره تورو خدا یه کاری کن گف چرا گفتم نمیدونم انگاری اسید معده ام دلره میاد بالا آمپول زد فشارمم بالا پایین میشد پسرمم دوست نداشت بیاد بیرون خیلی به سختی کشیدنش بیرون دنده هام اینا درد میکرد از بس فشار آورده بودن.....به اون آقاهه گفتم توروخدا بگو اول بهم نشونش بدن گف بابا صبرکن ما نمیخوریمش خیلی خوشگله پسرت گفتم توروخدا منم ببینم
حالم بد بود حس میکردم دارم میمیرم نگو بخاطر فشارم بهم آمپول زده بود بخوابم....دیدم چشم و ابرو میاد به پرستاره اونم لباس نپوشونده اورد گف ببینش 😭😭😭گریه کردم دیگه یادم نمیاد چیشد فقد جشم باز کروم دیدم تو ریکاوری دارم از شدت لرز پس میوفتم
منم زیاد ظایع بازی دراوردم اصلا دهنمونمیتونستم ببندم هی حرف میزدم🤦🏿♀️ولی یادم نیست چی میگفتم
حالا من سر اینیکی زایمان ام بشدت درد بی حسی ام زیاد بود به خانوم هم زد ولی اولی و متوجه نشدم
عزیزم😂
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.