منم مث شما رو بچم خیلی حساسم متاسفانه
ینجوری فقط خودمونو پیر میکنیم🥲
مادر شوهر از دقتی که بچم دنیا اومد تا الان یبار هم نیومد بگیره چند بار هم بستری شدم خودت میدونی نیومد زنگم نزد همش مامانم کمکم میکرد بعد جلوی مردم خودشو دایه مهربونتر از مادر میکنه همش درمورد اینکه بچم شیر خشک میخوره حرف میزنه یا میگه پسرم شانس نداره بچش زود بدنیا اومد همه بچه اوردن مث بچه ی عروسم ندیدم خیلی ریزه خیلی اذیت میکنه نق نقوعه بعد تا گریه میکنه بچم میپره بهم راهکار میده اینگار بچمو میشناسه یاقلقشو داره گاهی هم بچم ساکته میبره بچه رو بزار قنداق میکنه اذیتش میکنه بعد که گریه کرد میندازه رومن همشون همینن اصلا نمیدم دستش
حق داری بدت بیاد منم بدم میاد
حق با توهه وقتی مادرشوهرت روز روزش نبوده الآنم نباشه
منی که امشب مهمونی بودیم دخملم بد خواب شد اونجا هم شلوغ بود خوابش میومد نخوابید بعد روی پام ساکت بود شوهرم اومد گرفتش حالا بچه مو گرفتن از شوهرم نمیدن بچه ام گریه میکنه میگن بزار ما رو بشناسه ساعت ۱۲ و نیم از اونجا میخواستیم بیایم خونه تو ماشین گفتم میبینی داره گریه میکنه میگرفتیش خوب مادرشوهرمم فوری گفت گریه نمیکرد که داشت غر غر میکرد خوبه دست خودت بود وانمیستاد خدا لعنتش کنه فقد بلده من شوهرمو بندازه به جون هم
من بدم از همشون میاد .. حرفی بزنن .. جوابم میگیرن
لعنت به کی برد من چه کنم که اصلاح نکنه کلماتم
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.