۴ پاسخ

چه خوشکلی ماشالله لباستم خیلی نازه

زایمان من طبیعی بود یعنی انقد داد زده بودم اون یکی خانومای باردار دنبال من بودن منو پیدا کنن .خیلی وحشتناک بود

وای منکه مردم ودوبارزنده شدم زایمان طبیعی بودم ازبس ازم خون رفتم ضربان قلبم ضعیف شد۲روزونصفه توای سیوبودم خدافقط کمکم کرد

وای من حاملگی سختی داشتم فقط بالامیاوزدم خیلی اذیت شدمممم

سوال های مرتبط

مامان کوهیار 👶🏻💙 مامان کوهیار 👶🏻💙 ۷ ماهگی
پارت 2 زایمان
جونم براتون بگ ک دکتر هم گیر داده بود من زودتر نمینونم بیام اگه زودتر بیاد طبیعی بیارش منم هر روز گریه میکردم دوستام شاید بدونننن هر دقیقه تاپیک میزاشتم استرس داشنم 😀یادش بخیر
گذشت و شد هشت فروردین خیلی خوشحال بودم ک داره روزا زودتر میره و میخام سزارین شم تکون نمی‌خوردم ایام عید
هشت فروردین لود مادر شوهرم شام همه رو دعوت کرده لود منم حوصله نداشتم برم بعد گغتم ب شوهرم بیا بریم بيمارستان من درد دارم الکی گفتم 😀😅خلاصه رفتم بیمارستان ان اس تی ک دادم گفتن ضربان بچه خوب نیست واییییی من چقدر گریه میکردم گفتن بابد حتما معاینه بشم منم ب هرار مکافات گذاشتم اخه دکترم گفت نزار بعد اومدم خونه با رضایت اونا گفتن دهانه رحمم3 سانت و باید بستزی شم من با گریه و زاری برگشتم هرچی ب دکترم زنگ میزدم میگفت نمیاد تا 11 صبر کنم رفتم حموم یهو کل حموم خون شد خیلیییییییییییییی وحشتناک بود خیلیییییییییییییی اینم بگم یکم قبلش با شوهرم دعوامون شد شدید میز عسلیمو شکوند حالا تاپیک بعد اینو میگم چرا نمیدونم استرس وارد شد بهم یا چی فقط میدونم کل حموم خون شد
مامان مهــدیار🐣💛 مامان مهــدیار🐣💛 ۱۳ ماهگی
بیاین از خاطره خوب و بد زایمانتون بگین
منکه درسته بهترین لحظه هر زنی لحظه تولد بچشه ولی من خیلی اذیت شدم و خاطره خوبی برام نشد
سه روز من درد داشتم و نمیدونستم درد زایمانه روز سوم شدید شد رفتم بیمارستان و تقریبا شیش سانت شده بودم و انصافا خیلی خوب پیشرفت کردمو یک ساعته فول شدم ولی دکتر شیفت تشخیص داد که نمیتونم طبیعی زایمان کنم و منو بردن سزارین بماند که بیمارستان و رو سرم گذاشتم از درد سزارینم چون خونریزی زیادی کردم و چون سه روز بود درد میکشیدم رحمم کش اومده بود کلی با دارو تونستن خوبم کنم و یه واحد خون گرفتم چون خیلی خونریزی حین عمل داشتم تا دوروزم منو نگه داشتن و خب درد سزارینم از یه طرف دیگه که خودتون بهتر میدونین چقدر بده من تا ده روز از درد گریه میکردم و بعد چهارده روز از زایمانم چون پسرم عفونت ادرار گرفت ده روزم بستری شد من با اون وضعم تو بیمارستان بودم و خدا میدونه چی به من گذششت در کل روزای اول خیلی حالم بد بود بماند که دیگران درک نمیکردن و همش خونمون میومدن و من نیاز به استراحت داشتم ولی نکردم و الان عوارضش و دارم میکشم 😔
شما هم بیان تعریف کنین سرگرم شین هم تجدید خاطره شه❤️
مامان جوجه فلفلی🫑 مامان جوجه فلفلی🫑 ۱۴ ماهگی