ازحالو احوالم بخوام بگم
بدترین حال ممکنم
یه کوه دردم از بدن دردبگیر تا حالت تهوع و تنگی نفسو داغی بدن و بیحالی سرماخوردگیم به این دردا جون دوباره داده رد امپولایی که زدن دردمیکنه و حالت تهوع و نفس تنگی امونمو بریده حتی انگشتای دستمم درد میکنه خستم بریدم کلافم نمیدونم باید چیکارکنم حال روحیمم که از جسمی بدتر دارم به خودکشی فکر میکنم ولی دخترمو که میبینم پشیمون میشم دردام اروم نمیشه تا گریه میکنم بهم میگن دیوونه ای بغض امونمو بریده خدارو تو زندگیم تو این موقعیت حس نمیکنم بدتر از همه مامانم که مراقبمه هم پادرده و نمیتونه درست حسابی بهم رسیدگی کنه و جلوم دردمیکشه و کاری ازم برنمیادو تو این وضعیت من انگار اونم داره سرمامیخوره من چیکارکنم حالم خرابه خدارو حس نمیکنم هرچی صداش میزنم دعا و نذرونیاز میکنم نمیبینمش

عزیزم زایمان سختهههه
دیگه بلاخره یکی میخوان بگن وار سختی کردی میگن مگه زاییدی

مکمل هاتو مرتب بخور

بدن دردت واسه سرماخوردگیه؟منم از وقتی زایمان کردم بدن درد دارم شیاف میزنم آروم میشم حالا نمی‌دونم. سرما خوردم یانه

گلم برای همه ما روزای اول همینقدر سخت بوده. من مهمون تو خونه بود میرفتم تو بالکن زار میزدم . روز سوم بچم زردی گرفت پاهام قد پای فیل شده بود از ورم تو حیاط بیمارستان عر میزدم از غصه. تک تک روزام اینجوری بود . به خودت نگیر. میگذره میره

عزیزم همه‌ی اینا طبیعیه‌ میگذره‌ حالت بهتر میشه
طبیعی بودی یاسزارین؟