کاش یکی به بعضی ازین مامان باباها بفهمونه پارک و وسایل بازی کاملن عمومی ان و جز دارایی اونا نیست 😐
دوتا بچه هاشو گذاشته رو تاب خودشم سرش تو گوشی طفلی اون کوچیکه که خوابش برده بود میگم عزیزم میشه پسر منم یخ خورده تاب بخوره میگه نه گریه میکنه برش دارم گفتم باشه دوباره تیام رو بردم پیش سرسره ها حواسشو پرت کنم چند تا مامان و بچه ی دیگم همینجوری دست به سر کرد آخر سر با یکیشون دعوا کردن میگفت یه ساعته بچتو گذاشتی بردار بچه ی مام تاب سوار شه دیگه بچه ی تو گریه میکنه بچه ی مام گریه میکنه میگن میخوایم تاب سوار شیم برداشته میگه دلم نمیخواد برش دارم ببر بچتو سر بده دید نمیشه اومده به بچش میگه میای‌پایین اینا سوار شن بچش سر تکون داد گفت میبینی پیاده نمیشه😐خدا پدرتو بیامرزه لااقل یه خورده بیشتر تلاشتو میکردی 🤌🏻😂
دیکه خلاصه تا وقتی ما اومدیم همچنان نشسته بودن فقط اونی ک خوابیده بود رو گذاشت تو کالسکه اش و همچنان کسی رو نذاشت سوار شن
از یه ور میخوام حق بدم باز یاد این مامانای دیگ میوفتم یه ده دیقه بچشون خواستن بیارن پارک بازی کنه بدتر با اعصاب خوردی و جیغ و جیغ رفتن

۸ پاسخ

آره واقعا بعضی ها طلبکارن🤦🏻‍♀️
پارک جای خونه ما هر کی بچه شو چند دقیقه بازی میده میشمارند هر بچه مثلا سی تا تاب بخوره بعد میارن پایین
اما بعضی هاشون نه🤦🏻‍♀️

منم الان یه تاپیک در مورد پارک گذاشتم .😅. کلا باید یه کلاس آموزشی در مورد پارک و جاهای عمومی برای والدین برگزار کنن😉

من میشدم یه مشت هدیه خودش و بچش میکردم😊😂😂

واقعابعضی ازشوربدردمیکنن آدم دلش میخادبزنه خوردخمیرشون کنه
خیلی دلت میخابچت تاب سوارشه یدونه بخربزارخونت که بقیه هم اذیت نکنی قالب اوقات منم همین مشکل دارم بچه رومیزارن میرن پی حرف زدنشون بامامان دیگه

اینکه چیزی نیس ن ره خ رای بزرگ بزرگ سوار تاب میشن تا هوا میرن پاشونو میذارن رو تاب باهمین ترفند پسرمنو کوبیدن زمین تیام ۱۲روز بیمارستان بستری شد پارک شده جای ل اشیا بلانسبت

خییلی تحملش کردین من بودم به زور میاوردمش پایین

واقعا بعضی یا بی‌شعورن

پارک فقط همون دوتا تاب رو داره

سوال های مرتبط

مامان شکلات 🍼🧑‍🍼🍫 مامان شکلات 🍼🧑‍🍼🍫 ۲ سالگی
چه خبرا خوبین ؟
دخترم این موقع خوابیده شبی پدر منو دربیاره
بچه ها ما یه دختر همسایه داریم پنج سالشه
میاد خونه ما با کل وسایل دختر من بازی می‌کنه ولی هیچ کدوم از وسایلش رو دست دختر من نمیده همیشه کارش همینه دفعه پیش اومده بود خونه ما قشنگ یک ساعت بازی کرد موقع رفتنش دخترم خیلی گریه کرد باهاش بره مجبور شدم بفرستم باهاش بره بعد پنج دقیقه خودم دم در بودم دخترمو از خونه انداخت بیرون درم بست
چند روز پیشم بازم یه لحظه دخترم رفت پیشش دیدم جیغش در اومده خیلی گریه کرد بعد که آروم شد گفت منو زده
باز امروز مامانش زنگ دخترم بیادخونتون اومد یه دوساعتی بازی کرد
ولی خودش اصلا اسباب بازی هاشو دست دختر من نمی‌ده به هیج وجه من سر همین موضوع قطع رابطه کردم با مامانش چون مامانش میگه بچه باید هنر نه گفتن بلد باشه
اون موقع که دختر من یک سالش بود یه سه چرخه داشت چند بار دختر من دست زد بهش دخترش جیغ میزد که دست نزن به سه چرخه ام من دخترمو با کالسکه برده بودم تو کوچه دخترش داشت با کالسکه دختر من بازی میکرد دختر منم سوار سه چرخه اش شد تا دید دختر من سوار شده سریع جیغ داد که پیاده شو من هر کاری میکردم دخترم نمیومد پایین مامانشم اصلا نگفت که مامان نی نیه تو هم داری با کالسکه اون بازی خدا شاهده یک کلمه از دهن این زن در نیومدکه بگه بزار یه ذره بازی کنه منم زوری بچمو پیاده کردم آوردمش خونه دیدم دخترش زودتر از ما در حیاط وایستاده که بیاد خونمون 🤦
منم بهش گفتم برو خونتون تو بی ادبی دختر من با تو بازی نمیکنه مامانش تا مدت ها قهر بود که بچمو تو خونه راه نداده
به جاریمم گفته من نمی تونستم به بچم چیزی بگم اعتماد به نفسش میموده پایین
باز دوباره امروز خیلی شیک بچشو فرستاده خونه ما