۳ پاسخ

خب عزیزم الان این موضوع خیلی کوچیکه ناراحتی نداره که معلومه بچه ت به خودت رفته دیگه

قرار شد یه روز مامانای سمنان باهم قرار بذاریم بیشتر باهم آشنا بشیم عزیزم شاید یه روز به درد هم بخوریم😉

عزیزم یه روز برو ان آی سی یو امیر،ببین پز از بچه هایی هست که وحشتناک مریضن ،معلوم نیس چه آینده ای دارن😢،به خاطر چیزهای کوچولو دیگه خودتو ناراحت نمیکنی

سوال های مرتبط

مامان فنقلی مامان فنقلی ۴ سالگی
خانوما ببینین حرف من اشتباهه یا نه

طبقه ما ۸ واحده بعد هرکسی درو باز میکنه سریع پسرم میره درو باز می کنه ببینه کیه البته باباش اجازه داده اولین بار پرسید باباش گفت برو من اجازه ندادم بعد دیه گوش نمیکرد می گفت بابا اجازه میده من کلا اجازه نمیدم یه مدت یاد گرفته بود به باباش می گفت برم دمپاییمو بزارم جا کفشی یا دوچرخمو ببینم که بتونه بره
امشبم رفت میگم چرا بهش میگی برو بده هرکسی اومد سریع ببینه کیه فضول میشه میگه اشکال نداره بهتر از دروغگو بشه
من یک بار نشستم برای بچه توصیح دادم که اگر در خونه مارو زدن درو باز کن در بقیه صدا شنیدی نباید بریم دم در یا الکی رفتن بیرون بهانه چیز دیگه نباید بری دم در
یکیم غذا رو با دست میخوره پسرم مثلا ماکارونی فرمی با دست جدا میکنه میخوره بازم باباش بهش گفته میگه اشکال نداره با دست بخور
وقتایی نیست حرف گوش نیده وقتایی هست پسرم میگه من حرف بابارو گوش میدم میگم بد تو این سن با دست بخدره جدا کنه
دیگه معمولا جلو همسرم چیزی نمیگم فک کنم پسرمم فهمیده جلو اون حرف منو گوش نمیده
مامان دلوین وماهلین مامان دلوین وماهلین ۵ سالگی
سلام یه مشورتی باهاتون دارم دیروز که می خواستم ماهلین رو ببرم پیش دکترش گفت خواهرشم بیار گفتم باشه و بردمشون هر دو همزمان تو اتاق بودن من بیرون نشسته بودم چون نمیزارن مادر باشه ولی بیرون کاملا صدای خانوم دکتر میاد جلوی هر دوشون تمرین گذاشته بود ماهلین اصولا وقتی همزمان با هم بخوام تمرین کنم همکاری نمی کنه و انگار اعتماد به نفسش پایین میاددیدم دکتر هی داره بهش تذکر میده که ماهلین بالای صفحه رو نگاه کن ماهلین بیشتر دقت کن بعد دیدم عصبانی شد سرش یه کمی داد کشید و دعواش کرد که چرا اینجوری می کنی اونم افتاد به گریه هی بهش می گفت گریه نکن توجه کن و درآخر گفت ببین خواهرتو من می دونم وقتی با هم بخوام کار کنم‌ماهلین اذیت می کنه در بیشتر مواقع و من و باباشم دیوونه کرده با این کاراش لجبازی داره هیچکس غیر از من بچشو نمیشناسه ولی من میگم من بی سوادم مادرشم و یه دیپلم ساده دارم ولی چرا دکتر مملکت اینجوری باید رفتار کنه اگه تنها بود اینقدر ناراحت نمیشدم ولی چون خواهرشم باهاش بود میگم اعتماد به نفس بچه رو سرکوب کرده من از این لحاظ خیلی ناراحت شد این خانوم استاد مشاوره بچه هامه من با مشاورشون راحتم گفتم تلفنی جریان دیروز رو باهاش در میون بزارم کار و تشخیص خانوم دکتر عالیه ولی این رعتارشو نپسندیدم و بهشم گفتم اینا با هم باشن اذیت می کنند و به صورت جداگانه خیلی عملکردشون بهتره تا وقتی با هم کار بشه بعد جلوی ماهلین گفت دلوین خیلی بهتره ولی این اذیت می کنه خوب این بچه می فهمه احمق که نیست ماهلین خیلی دختر حساسیه و زود بهش برمی خوره من فوق العاده از این کاره خانوم دکتر ناراحت شدم به نظرتون چی کار کنم ؟؟نمی تونم درمانشم قطع کنم به نظرتون گذشت کنم اینبارو؟؟یا تذکر بدم ؟؟
مامان ایلیا مامان ایلیا ۵ سالگی
سلام بچه ها کسی بیداره؟؟
من دو شبه عذاب وجدان روانیم کرده تا صبح بیدارم الان با دوتا قرص آرامش بخش هرکار کردم خوابم نرفته....
من جز ایلیا یه دوقلو ۲ ساله هم دارم دیشب خونه برادر شوهرم بودیم ایلیا خیلی دوقلو ها رو اذیت میکرد و میزد یه بارش چنان محکم زد زمین بچه رو که. خون دماغ شد هرچی صحبت میکردم باهاش فایده نداشت هرکار کردم سرگرم بشه ولی کنه دوقلو ها نبود و میزدشون به درو دیوار و اونام یه سره گریه و جیغ
انقد عصبی شدم ایلیا رو زدم😭تا آروم نشست و ول کرد
اینو بگم من صبرم خیلی زیاده اصلا اینجور نیستم دست بزن داشته باشم و بزنم بچه ها رو بخدا آنقدر اذیت میشم ولی مدارا میکنم کل زندگیمو گذاشتم پاشون و اینکه توجه هم من هم باباش به ایلیا خیلی زیاده گفتم اینجور باشیم که وجود دوقلو ها اذیتش نکنه ولی انگار بدتر شد بیشتر وقتا میگه کاش این بچه ها رو نداشتیم و.....
بابت کتک دیشب خیلیییییی ناراحتم 😭هرچی گریه میکنم آروم نمیشم دیوونه شدم کل روانم به هم ریخته می میکنم مادر خوبی نیستم براش😔کاش دستم می‌شکست همون لحظه....